تسبیح موجودات در پهنه آفرینش:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیدایش مذاهب
تحقیق و بررسى:6- فرضیّه جنسى

بسیار مناسب است که در این جا بحثى را که قرآن در زمینه تسبیح همه موجودات جهان دارد، بازگو کنیم، تا روشن شود که سرچشمه خداشناسى علم است یا جهل.

آیاتى که سخن از «تسبیح» و «حمد» تمامى ذرّات جهان هستى مى گوید گواه زنده دیگرى بر استدلال از طریق نظام کائنات براى اثبات وجود خداست. در قرآن مى خوانیم:

«(یُسَبِّحُ للهِ ما فِى السَّموَاتِ وَ مَا فِى الأرْضِ); آن چه در آسمانها و زمین است همواره تسبیح خدا را مى گویند»(1).

و در آیه دیگرى مى خوانیم:

«(و إنْ مِنْ شَىء إلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لاَ تَفْقَهوُنَ تَسْبیْحَهُم); و هر موجودى تسبیح و حمد خدا مى گوید امّا شما نمى فهمید»!(2)

به علاوه در آیاتى نیز سخن از تسبیح پرندگان، درختان، رعد و مانند آنها آمده است.

مى دانیم حقیقت «تسبیح» منزّه و پاک دانستن از عیب و نقص و حقیقت «حمد» ستایش از کسى به خاطر نقاط قوّت و مثبت اوست.

و به تعبیر دیگر، تسبیح در برابر «صفات جلال» (صفات سلبیّه) و حمد در برابر «صفات جمال» (صفات ثبوتیّه) است، یعنى تسبیح در برابر عیوبى است که ندارد و حمد در مقابل کمالاتى است که دارد.

این نیز روشن است که تمامى ذرّات این عالم، کوهها، درختان، پرندگان، دانه هاى باران، سنگریزه ها، و ذرّات سلولها و اتمها، زبان و ادراک ندارند تا جمله بندى کرده و تسبیح و حمد خدا گویند، بلکه آنها هر چه مى گویند با زبان حال و زبان تکوین است.

آنها با نظام دقیق و حیرت انگیز خود، با ساختمان موزون و حساب شده، با دقّت و ظرافتى که در آنها به کار رفته، خلاصه با تمام هستى خود، نشانه اى از هستى آفریدگار و علم بى پایان و قدرت بى انتهاى او هستند.

همان طور که یک بناى پر شکوه باستانى، یک قصیده یا غزل زیبا و پر معنا، یک کتاب آموزنده بامحتوا و ابتکارهاى فوق العاده، با زبان حال، ثنا خوان معمار، سراینده، و نویسنده آن است، این آثار از ذوق، سلیقه، ابتکار، ظرافت طبع و نکته سنجى ابداع کنندگان آنها حکایت مى کند، و آنها را از کج سلیقگى، بى ذوقى و جمود تنزیه نموده و پاک مى شمرد; و این تسبیح و حمد این آثار در برابر مبدعان آنهاست، البتّه تسبیحى محدود و ستایشى در چارچوبه معیّن، زیرا در این جا سخن از موجود محدودى به نام انسان در میان است.

همچنین تمام اتمهاى جهان مادّه و سلّولهاى بدن انسان، برگهاى درختان، کهکشانها، و منظومه ها به صورت وسیع و نامحدودى از قدرت خلاّقیّت و ابداع، و مبرّا بودن از جهل و ضعفِ مبدأ جهان هستى سخن مى گویند. ممکن است گفته شود اگرمنظور این است پس چرا در یکى از آیات بالا مى گوید:

«شما تسبیح آنها را نمى فهمید»؟

پاسخ این سئوال چندان پیچیده نیست، زیرا ما آن چه از اسرار کائنات مى دانیم گر چه بسیار است و دهها میلیون کتاب در مورد آنها به وسیله دانشمندان نوشته شده(3) ولى تمام آن چه را که ما مى دانیم در مقابل آن چه نمى دانیم، قطره کوچکى است در برابر یک اقیانوس، با این حال به طور کامل صحیح است که گفته شود شما تسبیح آنها را نمى فهمید یعنى آن چه مى فهمید آن قدر ناچیزاست که به حساب نمى آید.

کوتاه سخن این که:

هیچ دانشمند خدا پرست فیلسوف الهى، کتاب آسمانى و نوشته متقن مذهبى، خدا را در زوایاى تاریک این جهان نمى جوید، بلکه در همه جا روشنایى ها است که روشنى ایمان را در قلب ما پرتو افکن مى کند، با این حال معلوم نیست طرفداران فرضیّه جهل، روى چه پایه اى فرضیّه خود را بنا کرده اند؟

تأثیر غیر قابل انکار عدم درک صحیح از مسائل مذهبى، و بدآموزى ها، و سوء تعبیرها در این زمینه ـ به خصوص در مسأله مورد بحث ـ در بیشتر موارد در میان افراد بى سواد و یا کم سواد و به طور کلّى افراد تعلیم نیافته دیده مى شود، و آنها هستند که شاید چنین مى پندارند، که براى پى بردن به جهان ماوراى طبیعت باید به سراغ پدیده هایى رفت که علل آن هنوز شناخته نشده و آن را دربست در اختیار عامل ماوراى طبیعى مى گذارند.

قابل توجّه این که این گونه افراد همیشه به سراغ ما فوق طبیعت نمى روند، بلکه در بسیارى از موارد ابداع کننده این حوادث را یک سلسله عوامل طبیعى موهوم مى شمارند. براى پیدایش زلزله، رعد و برق، قوس و قزح، رنگ شفق و امثال آنها افسانه هایى به هم مى بافتند که در بسیارى اوقات نه رنگ مذهبى داشت و نه جنبه ماوراى طبیعى، بلکه جنبه طبیعى امّا خرافى داشت.

مسأله مهمّى که در این جا حتّى براى بسیارى از دانشمندان طبیعى ماتریالیست مشتبه شده این است که گمان مى کنند ما بر سر دو راهى قرار داریم، یا باید علل طبیعى را بپذیریم یا خدا را، و هرگز قبول این دو با هم سازگار نیست.

و به تعبیر دیگر تصوّر مى کنند اعتقاد به وجود خدا یعنى مبدئى که به طور مستقیم و بدون هیچ گونه واسطه، پدیده ها را به وجود آورده و بنابراین کشف هر علّت طبیعى، مساوى با نفى دخالت خدا در آن است.

و به تعبیر روشن تر این جهان وسیعى که از علل طبیعى آن آگاهیم، از قلمرو حکومت خدا بیرون است، و تنها زمانى خود را نشان مى دهد که در مسیر حوادث و علل آن، مانعى ایجاد کند، و قانون علیّت را بر هم زند.

شگفت آور این که چنین اشتباه عجیب و باور نکردنى حتّى براى شخصى مثل «انیشتین» رخ داده است.

به عقیده ما این گونه افراد باید قبل از هر چیز، فکر و روح خود را از هر گونه تصوّر مذهبى بشویند و از نو درباره مذهب آموزش ببینند، زیرا این پندار به قدرى از حقیقت دور است که به هیچ وجه قابل اصلاح نیست!

یک فیلسوف الهى، جهان را مجموعه اى از اسباب و علل حساب شده و خدا را مسبّب الاسباب و حافظ اسباب، و مهیمن (نگاه دارنده) و قیّوم (برپا دارنده) آنها مى داند، خدایى که هیچ گاه بدون اسباب، کارى انجام نمى دهد، و جمله:

«أبَى اللّهُ أنْ یَجْرِىَ الأُمُورَ إلاَّ بأسْبَابِهَا; خداوند إبا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علّتشان بوجود آید».

که مضمون روایات است، معرّف طرز تفکر، در این مکتب است.

و به این ترتیب نه تنها قانون علّیّت را انکار نمى کند بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب آنها را خواسته و فعل خدا مى شمرد.

یک فیلسوف الهى هیچ گاه خدا و تأثیر او را در جهان هستى در ردیف و همدوش علل طبیعى نمى شمرد بلکه ما فوق آنها مى داند; زیرا آنها هر چه دارند از او دارند و اکنون نیز حافظ، نگاهبان و اثر بخش به آنها اوست، و همه مطابق برنامه او و به فرمان او مى گردند و انجام وظیفه مى کنند; بنابراین از نظر او دانشمندان علوم طبیعى ـ به گفته «هرشل» طبیعى دان معروف ـ همگى دست به دست هم داده اند تا «کاخ علم» یعنى «کاخ عظمت خدا» را بر پا دارند.

یک فیلسوف الهى در عین اعتراف به قبول اصل علّیّت و حکومت آن بدون استثنا بر همه چیز، همه علّت و معلول ها را وابسته به ذات پروردگار مى داند; حتّى بر خلاف آن چه بعضى مى پندارند معجزات را استثناى در قانون علّیّت نمى بیند، بلکه در مورد آنها معتقد به علل غیر عادّى است.


1. سوره جمعه، آیه 1.

2. سوره اسراء، آیه 44.

3. کتابخانه کنگره آمریکا بیش از هفتاد میلیون کتاب در موضوعات مختلف به زبان هاى گوناگون دارد!

 

تحقیق و بررسى:6- فرضیّه جنسى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma