5- فرضیّه جهل

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیدایش مذاهب
بحث و بررسى:تحقیق و بررسى:

«... احساس شگفتى از حوادثى که بر حسب تصادف ایجاد مى شود، یا انسان نمى تواند علّت آنها را درک کند، از عوامل پیدایش اعتقادات دینى بوده است».(1)

«اگر چه علم و هنر بسیارى از عوامل غامض و اسرارآمیز را به نیروى تعقّل روشن ساخته است، با این همه بسیارى از این عوامل همچنان از حیطه علم گریخته اند و در لفّافه اسرار باقى مانده اند و در نتیجه لزوم پى بردن به این عوامل و تطبیق با آنها موجب پیدایش مذهب گردیده است».(2)

«وقتى که انسان از نظر تاریخى به حوادث مى نگرد، علم و مذهب را یک دلیل بسیار روشن دو خصم آشتى ناپذیر تصوّر مى کند، زیرا کسى که به گردش جهان از نظر قانون علّیّت معتقد است، براى یک لحظه هم نمى تواند در مغز خود چنین تصوّرى را راه دهد که ممکن است موجودى در بستر حوادث سدّ و مانعى ایجاد کند و علّت این که قانون علیّت را تا این اندازه جدّى و مهمّ تلقى مى کنند، همین است.»(3)

این ها نمونه اى از گفته هاى گوناگون کسانى است که مى خواهند براى گرایش به مذهب، ریشه اى از محدود بودن اطّلاع بشر در زمینه جهان طبیعت درست کنند.

به تعبیر روشن تر آنها معتقدند هر زمان که انسان پدیده اى را مى بیند، روح کنجکاو و کاوشگر او براى یافتن علّت آن به پا مى خیزد، و اگر نتوانست علل طبیعى آن را ـ بر اثر محدود بودن معلوماتش ـ بیابد، دست به دامن عوامل ماوراى طبیعى میزند، و مفاهیمى از این گونه در ذهن خود مى سازد، و پدیده هایى را که عواملش بر او پوشیده است به آنها نسبت مى دهد، به عنوان مثال هنگامى که علّت روشن شدن جرقّه زیر سُم اسبها را نمى دانست، معتقد مى شد، آنها چراغهایى هستند که به دست پریان روشن مى شوند، و یا عدم آگاهى از میکروب مالاریا که پشه «آنوفلِ» ناقل آن در مردابها تخم گذارى مى کند، سبب مى شد که این بیمارى را به جنّیان نسبت دهد و بگوید کسى که در کنار مرداب بخوابد، جنّیان ساکن مرداب بر سر او مى ریزند و او را بیمار مى کنند.

به همین دلیل هنگامى که تفسیر طبیعى این رویدادها شناخته شد، تفسیر مذهبى آنها به کلّى از میان رفت و به این ترتیب با روشن شدن تدریجى علل حوادث و رویدادهاى طبیعى، مذهب، عقب نشینى کرد، تا در پناه پدیده ها و رویدادهاى ناشناخته، موجودیّت خود را حفظ کند.

شعار تضادّ «علم» و «مذهب» یا تضادّ ایمان به «قانون علّیّت» با ایمان مذهبى نیز از همین نقطه سر چشمه مى گیرد.

و باز به همین دلیل در نوشته هاى مارکسیستها و کمونیستها مى خوانیم که براى خنثى کردن فکر مذهبى، باید از طریق آموختن نظرات علمى وارد شد; از جمله در کتاب «مذهب در شوروى» مى خوانیم:

«حزب بلشویک پیرو نظریّه ماتریالیسم (مادّیگرى) است; ماتریالیسم به عنوان یک نظریّه علمى، بیان مذهبى «فنومن هاى»(4) طبیعت و وقایع اجتماعى را ردّ مى کند.

استالین مى گوید: هر مذهبى غیر علمى است، با وجود این، بلشویک با این که مذهب را به عنوان یک نظریّه غیر علمى مى شناسد از لحاظ اصولى، دشمن مسلّم مبارزه بر ضدّ مذهب از طرق ادارى است. حزب عقیده دارد که مذهب را نمى توان به وسیله ممنوعیّت و اجبار از بین برد; به عقیده حزب، غلبه بر مذهب عمل ممتد و پیچیده اى است که قبل از هر چیز با تغییر وضع اقتصادى و سیاسى جامعه و با آموختن نظریّات علمى، به توده ها انجام خواهد یافت...».


1. تاریخ تمدّن، ویل دورانت، ج 1، ص 89.

2. جامعه شناسى کینگ، ص 207.

3. دنیایى که من مى بینم، ص 58.

4. آنچه که به وسیله حواس یا ضمیر انسان درک شود.

 

بحث و بررسى:تحقیق و بررسى:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma