اکنون به بحث و بررسى درباره این فرضیّه مى پردازیم. نخستین چیزى که باید در تمام این مباحث به آن توجّه داشت، این که هرگز نباید در این بحثها همه مذاهب را در یک ردیف قرار داد و یک قضاوت و یا ضابطه کلّى براى آنها تعیین کرد، بلکه باید حساب مذاهب خرافى و ساختگى استعمار را از مذاهب اصیل جدا ساخت. ما هرگز نمى توانیم انکار کنیم که مذاهب استعمارى، جنبه تخدیرى دارند و افیون و تریاک توده ها محسوب مى شوند; این مطلب به قدرى روشن است که نمى توان آن را انکار کرد، ولى تمام بحث در این جاست که آیا آن چه در بالا گفته شد، مى تواند یک اصل اساسى درباره تمام مذاهب باشد؟
براى توضیح این مطلب ناچاریم مفاهیم خاصّى را که طرفداران این فرضیّه، دلیل بر مدّعاى خود گرفته اند، یک به یک مورد بررسى قرار داده و آنها را در پانزده عنوان خلاصه کنیم:
1ـ قضا و قدر، سرنوشت، و نصیب و قسمت.
2ـ زهد و بى اعتنایى به دنیا.
3ـ نکوهش مال و ثروت.
4ـ ستایش فقر.
5ـ رهبانیّت.
6ـ صبر و شکیبایى در برابر ناملایمات.
7ـ تقیّه.
8ـ تکیه کردن بر دعا.
9ـ انتظار ظهور یک مصلح بزرگ.
10ـ قناعت.
11ـ توکّل.
12ـ رضا.
13ـ تسلیم.
14ـ مراسم سوگوارى.
15ـ شفاعت.