بررسى منطق وهّابیان در مسأله شفاعت:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیدایش مذاهب
شفاعت و توحید:جمع بندى مباحث نخستین انگیزه گرایش به مذهب:

از سخنان مؤسّس این مسلک (محمّد بن عبد الوّهاب) مى توان چنین نتیجه گیرى کرد که آنها در نسبت دادن شرک به مسلمانانِ طرفدارِ شفاعت، در حقیقت روى دو مطلب زیاد تکیه مى کنند:

مقایسه مسلمانان طرفدار شفاعت انبیا و صلحا با مشرکان زمان جاهلیّت.

نهى صریح قرآن از عبادت و پرستش غیر خدا (فَلاَ تَدْعُواْ مَعَ اللَّهِ أَحَداً).(1)

و این که تقاضاى شفاعت نوعى عبادت است.

در قسمت اوّل باید گفت که در این مقایسه مرتکب اشتباه بزرگى شده اند زیرا:

اوّل این که: قرآن با صراحت مقام شفاعت را براى جمعى از نیکان، صلحا، انبیا و فرشتگان اثبات کرده است ـ همان طور که در بحثهاى سابق گذشت ـ ولى آن را منوط به اذن الهى دانسته است. بسیار غیر منطقى و مضحک است که ما بگوییم خدا چنین مقامى را به او داده ولى ما را از مطالبه استفاده از این موقعیّت (هر چند مشروط به اذن خدا) نهى کرده است; در حالى که، قرآن مراجعه برادران یوسف را به پدر و هم چنین یاران پیامبر را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تقاضاى استغفار از وى را مجاز شمرده است.

آیا این یکى از مصادیق روشن درخواست شفاعت نیست؟ تقاضاى شفاعت، از پیامبر(صلى الله علیه وآله)با جمله «اشفع لنا عند اللّه» همان است که برادران یوسف گفتند:

«(قَالُواْ یاأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَآ إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ); گفتند: اى پدر! در پیشگاه خدا براى ما تقاضاى بخشش گناهان کن که ما خطاکار بودیم».(2)

چگونه چیزى را که قرآن با صراحت مجاز شمرده شرک مى شمرند و معتقد به آن را مشرک، و خون و مال او را مباح مى پندارند؟! اگر این کار شرک بود چرا یعقوب فرزندان خود را از آن نهى نکرد؟!

دوّم این که: هیچ گونه شباهتى میان «بت پرستان» و «خدا پرستان معتقد به شفاعت به اذن اللّه» نیست، زیرا بت پرستان، بتها یا صالحان را عبادت مى کردند و آنها را شفیع مى دانستند، در حالى که در مورد مسلمانان معتقد به شفاعت، مسأله عبادت شفعا به هیچ وجه مطرح نیست، بلکه تنها از آنها شفاعت در پیشگاه خدا را درخواست مى کنند و همان طور که خواهیم گفت درخواست شفاعت، هیچ ارتباطى به مسأله عبادت ندارد.

بت پرستان از پرستش خداى یگانه وحشت داشتند و مى گفتند:

«(أَجَعَلَ الاْلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هَذا لَشَىْءٌ عُجَابٌ); آیا او به جاى این همه خدایان، خداى واحدى قرار داده؟! این به راستى چیز عجیبى است!».(3)

بت پرستان بتها را از نظر عبادت در ردیف خداوند مى دانستند:

«(تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِى ضَلال مُّبِین * إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعالَمِینَ); به خدا سوگند ما در گمراهى آشکار بودیم چون شما را همتاى پروردگار عالمیان قرار مى دادیم».(4)

همان طور که تاریخ به روشنى گواهى مى دهد، بت پرستان به تأثیر بتها در سرنوشت خود اعتقاد داشتند و آنها را منشأ اثر مى دانستند در حالى که مسلمانانِ معتقد به شفاعت، تمام تأثیر را از خدا مى دانند و براى هیچ موجودى استقلال در تأثیر قائل نیستند; بنابراین مقایسه این دو با یکدیگر بسیار ظالمانه و دور از منطق است.

امّا در مورد دوّم باید ببینیم «عبادت» چیست؟

تفسیر عبادت به هر گونه خضوع و احترام، مفهومش این است که هیچ کس براى هیچ کس خضوع و احترامى نکند در حالى که پذیرش این نتیجه از طرف احدى باورکردنى نیست.

همچنین تفسیر آن به هر گونه درخواست و تقاضا، معنایش این است که تقاضا و درخواست از هر کس شرک و بت پرستى باشد; این نیز بر خلاف ضرورت عقل و دین است.

عبادت را به تبعیّت و پیروى، انسانى از انسان دیگر نیز نمى توان تفسیر کرد، زیرا پیروى افراد از رییس خود در سازمانها و تشکیلات اجتماعى جزء الفباى زندگى است، همان طور که پیروى از پیامبران و پیشوایان بزرگ، از وظایف حتمى هر دیندارى، محسوب مى گردد.

بنابراین «عبادت» مفهومى غیر از همه اینها دارد و آن آخرین حدّ خضوع و تواضع است که به عنوان تعلّق و وابستگى مطلق و تسلیم بى قید و شرط «عابد» در برابر «معبود» انجام مى گیرد، این کلمه که با واژه «عبد» ریشه مشترک دارد روشن مى سازد که در حقیقت عبادت کننده، با عبادت خود در برابر معبود، تسلیم محض است و سرنوشت خود را در دست او مى داند، این همان چیزى است که از لفظ عبادت در «عرف» و «شرع» فهمیده مى شود. آیا در تقاضاى شفاعت از شفیعان هیچ گونه اثرى از این مفهوم عبادت و پرستش دیده مى شود؟

شکّى نیست که مفهوم «دعا» و خواندن غیر خدا که در آیات متعدّدى از آن نهى شده، این نیست که صدا زدن و خواندن کسى به نامش و گفتن یا حسن و یا احمد ممنوع یا شرک باشد و در این نیز نباید تردید کرد که خواندن کسى و درخواست انجام کارى که در قدرت و توانایى اوست، گناه و شرک نیست، زیرا تعاون یکى از پایه هاى زندگى و حیات اجتماعى است و تمام پیامبران و امامان نیز چنین کارى داشته اند حتّى وهّابیان هم آن را ممنوع ندانسته اند.

آن چه ممکن است مورد ایراد واقع گردد، همان است که «ابن تیمیّه» در رساله «زیارة القبور» متعرّض آن شده است:

«خواسته بندگان را جز خدا نمى تواند انجام دهد، آن کس که آن را از مخلوق مى طلبد مشرک است، و همردیف پرستش کنندگان فرشتگان و کسانى که مسیح و مادرش را خدا خواندند مى باشد، مثل این که کسى به دیگرى بگوید مرا بیامرز، یا مرا در برابر دشمنم یارى ده، یا بیمار مرا شفا ببخش!... و اگر از امورى باشد که مخلوق قادر بر آن است، مطالبه از او گاه جایز است و گاه حرام... پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عبّاس فرمود: هر گاه چیزى را مى خواهى از خدا بخواه، و هر گاه یارى مى طلبى از او بطلب، آن حضرت به گروهى از یارانش سفارش کرده بود که چیزى از مردم نخواهند، حتّى اگر تازیانه از دست یکى از آنها مى افتاد به دیگرى نمى گفت: تازیانه مرا بردار و به من بده، این از آن نوعى است که نهى شده است و دعا، تقاضاى مجاز است».(5)

بنابراین اگر کسى کار خدا را از غیر خدا بخواهد و او را مستقل در انجام آن بداند مشرک است، ولى اگر از او شفاعتى بخواهد که کار خود او است و خدا به او داده، هیچ اثرى از شرک در آن نیست، بلکه عین ایمان و توحید است.

کلمه «مع» در آیه: (فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أحَداً) نیز به خوبى به این موضوع گواهى مى دهد که نباید کسى را در ردیف خداوند، مبدأ اثر مستقل دانست.

غرض از اصرار و تأکید روى این بحث آن است که تحریف مفهوم شفاعت، نه تنها بهانه اى به دست خرده گیران بر مذهب داده است، بلکه سبب تفرقه در میان دو قشر عظیم مذهبى نیز شده است.


1. سوره جن، آیه 18.

2. سوره یوسف، آیه 97.

3. سوره ص، آیه 5.

4ـ سوره شعراء، آیه 97 و 98.

5. زیارة القبور، ص 152، به نقل کشف الارتیاب، ص 268.

 

شفاعت و توحید:جمع بندى مباحث نخستین انگیزه گرایش به مذهب:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma