معناى اوّل قضا و قدر:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیدایش مذاهب
1ـ قضا و قدر و سرنوشتمعناى دوّم قضا و قدر:

«قضا» در اصل به معنا حکم و فرمان و «قدر» به معنا اندازه گیرى است و به همین معنا در منابع اسلامى آمده است، منتها گاهى قضا و قدر در زمینه «احکام تکوینى» و جهان آفرینش به کار مى رود و گاهى در زمینه «احکام تکلیفى و تشریعى».

منظور از قضا و قدر تکوینى این است که هر حادثه، پدیده و هر موجودى در عالم، علّت و اندازه اى دارد، نه چیزى بدون علّت بوجود مى آید و نه بدون اندازه گیرى معیّن.

فرض کنید سنگى پرتاب مى کنیم و شیشه اى مى شکند، شکستن شیشه یک حادثه است که به یقین علّتى دارد، این که مى گوییم داراى علّت است، «قضاى تکوینى» است و به طور قطع میزان شکستگى و اندازه و حدود آن به کوچکى و بزرگى سنگ، قوّت و فشار دست، نزدیکى و دورى فاصله، وزش و عدم وزش باد و مانند اینها بستگى دارد; ارتباط حادثه فوق، با چگونگى علّت آن، همان «قدر تکوینى» مى باشد، بنابراین به طور خلاصه یک معنا قضا و قدر، به رسمیّت شناختن قانون علیّت و نظام خاصّ علّت و معلول است.

روشن است که حکم و فرمان در جهان تکوین همان انجامدادن یک موضوع است، خواه این کار بدون واسطه (بالمباشرة) انجام گیرد یا با واسطه (بالتسبیب)، بنابراین قضاى الهى تمام کارهایى است که بهفرمان خداوند در جهان هستى صورت مى گیرد، خواه بدونواسطه باشد و یا با استفاده از نظام علّت و معلول، و قدر الهى نیز اندازه گیرى این حوادث در عالم تکوین مى باشد.

بنابراین تولّد یک فرزند از ترکیب نطفه پدر و مادر (اسپرم و اوول) یک فرمان تکوینى و قضاى الهى محسوب مى شود، در حالى که لحظه تولد و چگونگى آن و مشخّصات کودک، قدر الهى است.

در آیات قرآن، نیز قضا و قدر به تکرار به این معنا آمده است:

«(فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَوات فِى یَوْمَیْنِ) ; در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید».(1)

طبق این آیه ایجاد آسمانهاى متعدّد، یک قضاى الهى است.

و در آیات متعدّدى مى خوانیم:

«(إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ) ; هنگامى که فرمان وجود چیزى را صادر کند تنها مى گوید: موجود باش و آن فورى موجود مى شود».(2)

«قضا» همانند «قول» و «امر» که در این آیات وارد شده، چیزى جز فرمان خلقت و آفرینش و نظام علّت و معلول نیست.

در مورد «قدر» مى فرماید:

«(وَ اللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ) ; خداوند شب و روز را اندازه گیرى مى کند»(3).

«(وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنَازِلَ; و براى ماه منزلگاه هایى قرار دادیم».(4)

احتیاج به تذکّر ندارد که قدر در این آیه ها چیزى جز اندازه گیرى در مورد شب و روز یا در مورد سیر ماه و مانند آن نیست.

بنابراین ایمان به «قضا و قدر تکوینى» همان ایمان به قانون علیّت و سلسله نظام علّت و معلول و حدود و کیفیّات و کمّیّات آنهاست که در واقع مشتمل بر دو مطلب است:

نخست این که بدانیم هیچ حادثه اى در عالم بدون علّت نیست و حتّى مقدار و کیفیّت حادثه بستگى به مقدار و کیفیّت علّت آن دارد و دیگر این که بدانیم سرچشمه همه موجودات و علّت العلل همه پدیده ها و آفریده ها خداوند است و همه از وجود او سرچشمه مى گیرند.

آیا ایمان به قضا و قدر به این معنا، مى تواند اثر تخدیرى داشته باشد؟ یا به عکس، اعتقاد به این واقعیّت، انسان را به تلاش پى گیر و پى جویى در راه مسائل مختلف زندگى و کوشش براى دست یافتن به علل واقعى حوادث و آشنایى هر چه بیشتر با نظام واقعى علّت و معلول و پرهیز از هر گونه خرافه همانند «شانس و بخت و طالع و اتّفاق» وادار مى نماید.

ایمان به قضا و قدر به معناى فوق که متّکى به متون آیات قرآن است، سرچشمه جنبشها و تحرّکهاست، زیرا جنبش و حرکت، چیزى جز استفاده از علل واقعى حوادث و بررسى نتایج آنها نیست; و این درست عکس چیزى است که نخستین فرضیّه گرایش مذهب به آن اشاره مى کرد.


1. سوره فصّلت، آیه 12.

2. سوره بقره، آیه 117; سوره آل عمران، آیه 47 و سوره مریم، آیه 35.

3. سوره مزّمّل، آیه 20.

4. سوره یس، آیه 39.

1ـ قضا و قدر و سرنوشتمعناى دوّم قضا و قدر:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma