تحقیق و بررسى:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیدایش مذاهب
3- فرضیّه نیازهاى اخلاقى و اجتماعى4- فرضیّه ترس

در برابر این فرضیّه (فرضیّه گرایش به مذهب بر اثر انگیزه هاى اخلاقى و اجتماعى)باید به چند موضوع دقّت کرد:

شکّى نیست که در محتواى یک مذهب صحیح و راستین قدرت جوابگویى به نیازهاى انسانى وجود دارد، خواه این نیازها جنبه اجتماعى و اخلاقى داشته باشد یا جنبه فردى و جسمانى؟

به عنوان مثال چه کسى مى تواند اثر تسکین بخشى «مذهب» را در برابر آلام و اندوه هایى که بشر قادر به درمان آنها نیست، انکار کند؟ زیرا ایمان مذهبى به اتّکاى قدرت لا یزال الهى، روزنه امیدى در برابر افرادى که منهاى آن در یأس کامل فرو رفته اند مى گشاید و به آنها نوید نجات مى دهد.

مگر نه این است که مذهب مى گوید در حال اضطرار و ناتوانى مطلق، تنها کسى که به نداى انسانها پاسخ مى گوید و مشکلات را به لطف خود مى گشاید خدا است:

«(أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ الْسُّوءَ); یا کسى که دعاى مضطر را اجابت مى کند و گرفتارى را برطرف مى سازد».(1)

و یا چه کسى مى تواند نقش عقاید مذهبى را در نجات بخشى انسانها از رنج تنهایى در برابر عظمت مشکلات، منکر شود و دعوت آن را به ایستادگى و مقاومت در برابر مشکلات ـ با استظهار به توان و قدرت مبدأ عالم هستى ـ نادیده بگیرد؟

این مسأله بر کسى پوشیده نیست چرا که عقاید مذهبى مى گوید: «(إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ المَلئِکَةُ أَلاَّ تَخَافُواْ وَ لاَ تَحْزَنُواْ); به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که نترسید و غمگین مباشید».(2)

و نیز انکار نمى کنیم که راز و نیاز با خدا نوعى آرامش به روح انسان مى بخشد و از تنهایى وحشتناکى که بالقوّه در عمق زندگى مادّى، نهفته است رهایى مى بخشد:

«(قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِّنْ ظُلُماتِ البَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً...* قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنْهَا وَ مِن کُلِّ کَرْب); بگو چه کسى شما را از تاریکى هاى خشکى و دریا رهایى مى بخشد در حالى که او را با حالت تضرّع (و آشکارا) و در پنهانى مى خوانید ... * بگو خداوند شما را از این ها و از شرّ مشکل و ناراحتى نجات مى دهد».(3)

همچنین در برابر طوفان مصائب و ناکامیها که هیچ گاه زندگى بشر از آن خالى نبوده و نخواهد بود قدرت تحمّل او را به خاطر امید به جبران الهى و ایمان به جهان دیگر افزایش مى بخشد.

همچنین یک فرد مطّلع مذهبى انکار نمى کند که رنج فرساینده «احساس بیگانگى و مجرمیّت» که پس از ارتکاب گناه به انسان دست مى دهد، در پرتو اعتراف به خطا کارى در پیشگاه خدا و توبه و تقاضاى عفو از ساحت او، از میان رفته، یا تقلیل مى یابد و او را به جبران گذشته وادار مى سازد.

همه اینها قابل قبول است، مشروط به این که در شکل تحریف شده تخدیرى منعکس نگردد.

بنابراین ما به وجود تمام این آثار اخلاقى و اجتماعى به همان صورت که گفتیم اعتراف داریم.

پیشنهاد کنندگان این فرضیّه ـ همانند پیشنهاد کنندگان فرضیّه هاى گذشته ـ قبل از هر چیز وفادارى خود را به یک اصل بدون دلیل اعلام کرده و کوشیده اند که پیدایش مذهب را در پرتو آن توجیه کنند! به عنوان نمونه «انیشتین» در عبارت گذشته قبل از هر سخنى مى گوید:

«عشق و آرزو» دو نیروى محرّک تمام کوششهاى بشرى هستند.او هر گونه توجیه دیگرى را براى تلاشهاى انسانى که منتهى به این دو نشود محکوم مى کند! امّا هیچ دلیل قانع کننده اى براى این ادّعاى بزرگ ارائه نمى دهد. چه فرقى میان این ادّعا با ادّعاى کسانى است که محرّک همه تلاشها را شرایط خاصّ اقتصادى و چگونگى ابزار تولید مى دانند، وجود دارد؟!

و یا ـ چنان که خواهیم دید ـ «فروید» که عامل اصلى و منحصر به فرد تمام پدیده هاى اخلاقى و اجتماعى، و همه اعمال انسانها را غریزه جنسى مى داند، در حقیقت همانند این مدّعیان، بر فرضیّه اى بدون دلیل تکیه کرده است.

ممکن است گفته شود: این خصیصه فرضیّه است که انسان، حدس و تخمینى براى عامل پیدایش چیزى مى زند و بعد با یک سلسله قراین ظنّى آن را تأیید مى کند، بدون این که دلیل قاطعى براى اصل مطلب داشته باشد، و نباید چنان انتظارى را از فرضیّه ها داشت. در واقع تفاوت میان «فرضیّه» و «قوانین علمى» که از طریق «مشاهده» و «آزمایش» یا «فرمولهاى ریاضى» به ثبوت رسیده، همین است.

ما هم این مطلب را انکار نمى کنیم، امّا سخن در این است که شباهت بسیارى از فرضیّه ها با قوانین علمى سبب شده که یکى را به جاى دیگرى خرج کنند، سپس بر پایه آن بناهاى فراوانى بگذارند و مطالبى را اثبات کنند که این خطرى براى دانشمند و دانش است.

اشتباه دیگرى که در این فرضیّه وجود دارد، اشتباه «اثر» با «انگیزه» است، در گذشته گفتیم «هر اثرى الزاماً انگیزه نیست» یعنى به عنوان مثال ممکن است ما به هنگام حفر یک چاه عمیق به گنجى از بقایاى پیشینیان برخورد کنیم و کار ما این اثر را داشته باشد، ولى محرّک اصلى ما براى حفر چاه این اثر نبوده است، البتّه ممکن است اثر یک موضوع، انگیزه انجام آن باشد امّا کلیّت ندارد که هر اثرى انگیزه باشد.

کوششهاى دکتر «فلمینگ» ـ مانند بسیارى از دانشمندان دیگر ـ به کشف راز تازه اى از جهان آفرینش منتهى شد و به هنگام کشت پاره اى از میکرب ها براى مطالعه پیرامون آنها، ناگهان و بدون انتظار، موفّق به کشف «پنى سلین» و خانواده داروهاى «آنتى بیوتیک» گردید، که این یک اثر بود نه انگیزه.

همچنین ممکن است وجود این گونه آثار در مذهب، بعضى از مردم را به سوى مذهب بکشاند، امّا این اشتباه بزرگى است که سر چشمه پیدایش عقاید مذهبى را در همه موارد وجود این آثار بدانیم; بلکه ـ همان طور که سرانجام در این بحثها خواهیم دید ـ عامل اصلى پیدایش فکر مذهبى همان «نظام شگرف» و شعف آور جهان هستى بوده است; و به تعبیر دیگر عقیده به خدا، درک یک واقعیّت خارجى است و نمى توانیم انکار کنیم که واقعیّت هایى در جهان وجود دارد که قطع نظر از فایده آنها در زندگى ما، به آنها اعتقاد داریم، امّا این طرز تفکّر که واقعیّتى وجود ندارد، بلکه نیازهاى ماست که وجود این ایده ها را در مغز ما مى سازد، نوعى گرایش آشکار به ایده آلیسم و انکار واقعیّت هاست.


1. سوره نمل، آیه 62.

2. سوره فصلت، آیه 30.

3. سوره انعام، آیه 63 و 64.

3- فرضیّه نیازهاى اخلاقى و اجتماعى4- فرضیّه ترس
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma