توضیح و بررسى:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیدایش مذاهب
6 ـ صبر و شکیبایىسرچشمه و آثار صبر:

همان طور که قبلا هم اشاره شد متأسّفانه بسیارى از این مفاهیم مذهبى به علل مختلفى دستخوش تحریف معنوى شده است، و مفهوم خود را به کلّى از دست داده، و یا در نقطه مقابل مفهوم اصلى قرار گرفته است، البتّه نقش مطالعات محدود، و همچنین گرایشهاى خاصّ ضدّ مذهبى را در این گونه تحریفات نباید از نظر دور داشت.

براى روشن شدن مفهوم واقعى «صبر» باید موارد استعمال و همچنین تفسیرهایى را که در لغت و منابع مذهبى براى این کلمه رسیده، به طور دقیق مورد بررسى قرار داد.

با بررسى این منابع روشن مى شود که صبر درست بر خلاف آن چه این دسته اندیشیده اند، به معناى ایستادگى در برابر حوادث و درگیرى مداوم با مشکلات و فرار نکردن از مقابل آن است.

صبر به معناى تسلیم نشدن و ادامه مقاومت و ادامه مبارزه است، نه به معناى تسلیم شدن و دست کشیدن از کوشش و تلاش براى رسیدن به هدف.

اسناد زیادى براى اثبات این واقعیّت در دست داریم که به قسمتى از آنها اشاره مى شود:

قرآن یکى از عوامل پیروزى مسلمانان را در برابر تعداد زیاد دشمنان در میدان جهاد، مسأله صبر قلمداد مى کند.

«(یَا أَیُّهَا النَّبِىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکُنْ مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَبِرُونَ یَغْلِبُواْ مِاْئَتَیْنِ وَ إِن یَکُنْ مِّنکُم مِّاْئَةٌ یَغْلِبُواْ أَلْفاً مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَفْقَهُوَن); اى پیامبر مؤمنان را به جنگ (با دشمنان) تشویق کن. هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه مى کنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند پیروز مى گردند، چرا که آنها گروهى هستند که نمى فهمند».(1)

اگر صبر به معناى تسلیم و ترک مقاومت بود چگونه ممکن بود طبق این آیه بیست نفر از سربازانى که واجد این صفتند، بر دویست نفر، یعنى ده برابر خود، پیروز گردند، بلکه به عکس، چنین صبرى باید سبب شکست هزاران نفر در برابر عدّه معدودى شود، آیه فوق به مسلمانان دستور مى دهد که حقّ عقب نشینى و متارکه در میدان جنگ در برابر دشمن ندارند، حتّى اگر نفرات آنها به یک دهم جمعیّت دشمن برسد!

این نسبت را در آیه بعد به نصف تقلیل داده و مى فرماید:

«(اَلانَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِن یَکُنْ مِّنکُم مِّاْئَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُواْ مِأَتَینِ وَ إِنْ یَکُن مِّنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ); هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفى است، بنابراین هر گاه یکصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز مى شوند و اگر یکهزار نفر باشند بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد و خدا با صابران است»(2).

گرچه مفسّران مى گویند:

دستور اوّل مربوط به آغاز اسلام و مجاهدان بدر و مانند آنها بوده که از صلابت فوق العاده اى بهره مند بوده اند و دستور دوّم مربوط به زمانهاى بعد است که نفرات تازه و ضعیفى به مسلمانان پیوستند، ولى هر چه باشد، صفت صبر در این دو آیه سبب شده است که عدم موازنه نفرات جنگى به وسیله آن جبران گردد.

در ترسیمى که از صحنه مبارزه طالوتِ حق طلب در برابر جالوتِ ستمگر شده است چنین مى فرماید:

«(وَ لَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ * فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ); و هنگامى که در برابر جالوت و لشکرش قرار گرفتند گفتند: خداوندا به ما صبر عنایت کن و قدمهاى ما را استوار بدار و بر کافران پیروز گردان و سرانجام جالوت و لشکرش را به فرمان خدا شکست دادند».(3)

مطالعه چگونگى این مبارزه در آیات قرآن و تواریخ نشان مى دهد که طالوت، چند بار ارتش خود را تصفیه کرد و افراد فاقد استقامت را کنار زد، با این حال اگر «صبر» با مفهوم «تسلیم» مساوى باشد، چه معنایى دارد که به هنگام روبه رو شدن با صفوف دشمن از خداوند تقاضاى صبر کنند. جالب توجّه این که، تثبیت اقدام (استوارى گامها در میدان جنگ) و «نصرت بر دشمن» به دنبال این تقاضا قرار گرفته و نیز به دنبال همه اینها:

«(فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ); آنها را به فرمان خدا شکست دادند».

با فاء تفریع آمده است، که جاى هیچ گونه تردیدى در مفهوم صبر باقى نمى گذارد.

نیز مى خوانیم:

«(و کَأیِّنْ مِنْ نَبىٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِمَا أصَابَهُمْ فِى سَبِیلَ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرینَ); چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند، آنها هیچ گاه در برابر آن چه در راه خدا به آنان مى رسید سست و ناتوان نشدند و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد».(4)

در این جا نیز صبر در مورد مجاهدان به کار رفته و در نقطه اى مقابل «وهن»، «ضعف» و «استکانت» قرار گرفته که به ترتیب به معناى سستى نشان دادن در برابر حادثه، ناتوانى روحیّه و تسلیم مى باشد، و با توجّه به قرینه مقابله روشن مى شود که مفهوم صبر، بر ضدّ این سه موضوع است.

در آیات قرآن بارها کلمه «صبر» در مورد مجاهدان راه خدا به کار رفته است، مانند:

«(ثُمَّ جَهَدُوا وَ صَبَرُواْ); سپس جهاد کردند و (در راه خدا) استقامت نمودند»(5).

و نیز:

«(وَ إِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً); و اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید نقشه هاى آنان به شما زیانى نمى رساند(6)».

و نیز:

«(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ); اى کسانى که ایمان آورده اید (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرزهاى خود مراقبت کنید»(7).

و مانند اینها، که بدیهى است، صبر در مورد مجاهدان چیزى جز مقاومت و استقامت نمى تواند باشد.

در موارد مختلفى نیز مسأله صبر در مورد رهبران و پیشوایان ذکر شده و آنها را دعوت به تحمّل انواع شداید که خواه ناخواه در مسیر رهبریها وجود دارد دعوت مى کند، مانند:

«(فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ); استقامت کن همان گونه که پیامبران اولو العزم استقامت کردند».(8)

و آیات متعدّد دیگر.

این آیات و مانند آن که درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سایر رهبران الهى بحث مى کند، به مشکلات طاقت فرسایى که آنها در مسیر رهبرى و هدایت مردم و مبارزه با خرافات، فساد، تبعیض و ستم داشتند، اشاره کرده و آنها را به مقاومت و استقامت در برابر دشمنى ها، جهالت ها، تعصبّ ها، و مانند آن دعوت مى کند که تضادّ آن با تسلیم و سکوت بدیهى و روشن است.

در موارد متعدّدى دعوت به صبر در برابر مصائب و مشکلات زندگى است که انسان از بزرگى مصیبت نهراسد و مأیوس و مضطرب نشود و با دستپاچگى و اضطراب، نیروهاى خود را به هدر ندهد، بلکه با روحى بزرگ به مقابله مصیبت بپردازد و براى جبران آن تا آن جا که ممکن است به پا خیزد، نقطه مقابل صبر در این گونه موارد «جزع» و بى تابى است، مانند:

«(وَ اصْبِرْ عَلَى مَآ أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الاُْمُورِ); در برابر حوادث و مصائبى که به تو مى رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است».(9)

حتّى گاهى این صبر در ردیف صبر در جهاد قرار گرفته است.

«(والصَّابِرِینَ فِى البأْسَاءِ و الضَّرَّاءِ و حینَ البَأْسِ); و در برابر محرومیّتها و بیماریها و در میدان جنگ استقامت مى کنند»(10).

ناگفته پیداست که صبر به معناى تسلیم نه از «عزم امور» است و نه مى تواند در ردیف صبر در جهاد و هنگام نبرد قرار گیرد، بلکه به معناى مقاومت و خویشتن دارى در مقابل عظمت حادثه است.

دانشمندان اسلامى با استفاده از آیات و منابع حدیث، «صبر» را به سه شعبه تقسیم کرده اند: «صبر بر اطاعت»، «صبر بر معصیت» و «صبر بر مصیبت» که شاهد دیگرى است بر این که مفهوم صبر همان استقامت و پایدارى است، زیرا در مسیر اطاعت و انجام وظیفه همواره مشکلاتى وجود دارد که جز افراد مقاوم نمى توانند با آنها درگیر شوند، همچنین براى ترک گناه نیز مقاومت شدید در برابر وسوسه ها و انگیزه هاى گناه لازم است و همچنین در برابر مشکلات و مصائب.

در روایات متعدّدى صبر به منزله «سَر» نسبت به «بدن» شمرده شده است، در نهج البلاغه مى خوانیم:

«وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإیمَانِ کَالرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ».(11)

از امام سجّاد(علیه السلام) نقل شده که فرمود:

«الصَّبْرُ مِنَ الإیمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لاَ إیمَانَ لِمَنْ لاَصَبْرَ لَهُ».(12)

و از امام صادق(علیه السلام) نقل شده:

«الصَّبْرُ رَأْسُ الإیمَانِ».(13)

از این روایات اهمّیّت صبر در منطق اسلام به وضوح معلوم مى شود، زیرا مى دانیم مرکز فرماندهى تمام دستگاههاى بدن مغز است، به علاوه تمام وسایل ارتباطى انسان با جهان خارج تقریباً در سر قرار دارد و از آن جا که براى پیشبرد هر گونه هدفى از اهداف ایمان اعمّ از هدفهاى تربیتى، اجتماعى، انسانى، علمى، فرهنگى و سیاسى، مقاومت و استقامت شرط نخستین است، رمز این تأکید آشکارمى شود.

از مجموع آن چه گفته شد نتیجه مى گیریم که صبر یک مفهوم به تمام معنا سازنده در مسائل اجتماعى، تربیتى، معنوى و مادّى دارد و نقطه مقابل تخدیر و تسلیم است، و به انسان نیرو مى بخشد و او را از مردم بى نیاز مى کند.

از امام باقر(علیه السلام) سؤال کردند صبر جمیل چیست؟ فرمود:

«ذَلِکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَى إلَى النَّاسِ; صبرى است که در آن شکایت به مردم نباشد».(14)

و نیز صبر سبب پیروزیها مى گردد، چنان که در ضرب المثل معروف عرب نیزآمده است:

«إصْبِرْ تَظْفَرْ; استقامت کن تا پیروز شوى».

و در شعر معروف عرب نیز مى خوانیم:

إنِّى رَأَیْتُ و لِلأیّامِ تَجربةٌ *** للصَّبْرِ عَاقِبَةٌ مَحْمُودةُ الأثَرِ

و قل مَن جَدَّ فِى أمْر یُطالبه *** فَاستَصْحَبِ الصَبْرَ إلاّ فَازَ بالظَّفَرِ

«من تجربه اى دارم که صبر سرانجام نیکى دارد... کمتر کسى در تحصیل چیزى جدّیت و صبر به خرج داده مگر این که به مقصود خود رسید».

قال رسول اللّه(صلى الله علیه وآله):«الصَّبْرُ ثَلاَثةٌ صَبْرٌ عِندَ المُصِیبةِ و صَبرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ المَعْصِیَةِ».(15)


1. سوره انفال، آیه 65.

2. سوره انفال، آیه 66.

3. سوره بقره، آیه 250 و 251.

4. سوره آل عمران، آیه 146.

5. سوره نحل، آیه 110.

6. سوره آل عمران، آیه 120.

7. سوره آل عمران، آیه 200.

8. سوره احقاف، آیه 35.

9. سوره لقمان، آیه 17.

10. سوره بقره، آیه 177.

11. نهج البلاغه، کلمات قصار 82.

12. اصول کافى، ج 2، ص 89.

13. اصول کافى، ج 2، ص 87.

14. اصول کافى، ج 2، ص 93.

15. اصول کافى، ج 2، ص 91.

6 ـ صبر و شکیبایىسرچشمه و آثار صبر:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma