شرایط قصاص

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
استفتائات جلد 3
مصادیق قتل عمد و شبه عمداولیاى دم

1ـ مساوات در دین

سؤال 1039ـ با توجّه به عدم جواز قصاص مسلمان در برابر کافر، لطفاً بفرمایید:

آیا اسلام آوردن قاتل پس از ارتکاب قتل، مانع از اجراى قصاص مى شود؟ و بر فرض مثبت بودن پاسخ، آیا بین اسلام آوردن ظاهرى (به انگیزه فرار از قصاص) با اسلام واقعى قلبى تفاوتى وجود دارد؟

جواب: آرى، در صورتى که مسلمان شود مانع قتل اوست. و ما مأمور به ظاهر هستیم، مگر این که یقین به دروغ گفتن او داشته باشیم.

سؤال 1040ـ با توجّه به این که یکى از شرایط اساسى ایجاد حقّ قصاص نفس، کفائت در دین مى باشد، لطفاً به دو سؤال زیر پاسخ دهید:

1ـ آیا ملاک کفائت، زمان ارتکاب قتل است، یا زمان اجراء حکم؟

جواب: در صورتى که کافرى مسلمانى را کشته باشد، بعد مسلمان شود، قصاص از بین نمى رود. و اگر کافر، کافرى را کشته باشد، قصاص از بین مى رود، و تبدیل به دیه مى شود; بنابراین معیار در اینجا، حال قصاص است.

2ـ آیا پیروان فرقه اهل حق و على اللّهى ها، مسلمان محسوب مى شوند؟

جواب: بعضى از آنها اظهار مى دارند که به یگانگى حق، و نبوّت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)ایمان دارند; این گروه مسلمانند، هر چند انحراف دارند، ولى بعضى دیگر چنین نیستند.

 

2ـ قاتل پدر مقتول نباشد

سؤال 1041ـ بسیارى از فقهاء مى فرمایند: «پدر به خاطر قتل فرزند قصاص نمى شود، ولى مادر قصاص مى شود.» دلیل این تفاوت چیست؟

جواب: مدرک عمده بر تفاوت بین پدر و مادر در این حکم، روایات فراوانى است که در این زمینه وارد شده است. بسیارى از این روایات کلمه «رجل» یا کلمه «اب» دارد. جالب این که تنها در سؤال راوى نیست، تا بگوییم راوى سؤال از محلّ ابتلاى خود کرده، بلکه در کلام امام(علیه السلام) نیز وجود دارد، که خود دلیلى بر تفاوت مى باشد. و به یقین حمل «رجل» یا «اب» بر مفهوم اعمّ، به حسب متفاهم عرب امکان ندارد، و تعبیر به «والد» نیز ظهور در همین معنا دارد، و حمل بر مفهوم اعمّ بسیار مشکل است، و با موازین فقهى نمى سازد. به علاوه، مسأله تقریباً اجماعى است و مخالفت با آن، با این همه اقوال و روایات، با ذوق فقه سازگار نمى باشد. و تمسّک به قاعده «درء» در این جا بسیار مشکل است; زیرا عمومیّت قانون قصاص از آیات و روایات عدیده استفاده مى شود، و استثناء کردن از آن، دلیل محکمى مى خواهد که در مورد مادر وجود ندارد. ضمناً این تفاوت، فلسفه نسبتاً روشنى هم دارد که شاید بر خوانندگان عزیز که اهل تحقیق هستند، پوشیده نباشد. خوب بود فکرى براى گرفتن این امتیاز از پدر مى کردید; نه این که این امتیاز را به مادر بدهید!!

سؤال 1042ـ اگر پدر فرزند نامشروع خود را به قتل برساند، آیا قصاص مى شود؟

جواب: قصاص ندارد; ولى دیه دارد.

سؤال 1043ـ شخصى به نام نعیم، سه فرزند خود را به قتل رسانده، و چند نفر از آنان را به شدّت مجروح نموده، که بعداً بهبود پیدا نموده اند. لطفاً بفرمایید:

1ـ آیا با وجود مادر فرزندان، عموها مى توانند ادّعاى دیه کنند؟

جواب: دیه مقتولین بر پدر لازم است، و تمام دیه به مادر آنها مى رسد، و دیه مجروحین به خود آنها پرداخت مى شود. و در هر حال عموها و داییها در اینجا حقّى ندارند.

2ـ مخارج فرزندان باقیمانده بر عهده چه کسى است؟

جواب: اگر اموالى داشته باشند مخارج آنها از اموالشان برداشته مى شود، و اگر نداشته باشند بر عهده مادر آنهاست.

3ـ در صورتى که مادر مقتولین از ادامه زندگى با قاتل بیمناک باشد، آیا ملزم است با او زندگى نماید، یا مى تواند توسّط حاکم شرع طلاق بگیرد؟

جواب: در صورتى که احساس خطرى نکند مى تواند با او زندگى کند، والاّ طلاق خود را به وسیله حاکم شرع خواهد گرفت.

سؤال 1044ـ با توجّه به این که قتل کودکان توسّط پدر، یا جدّ پدرى قصاص ندارد، متأسّفانه مدّتى است که این امر در جامعه زیاد اتّفاق مى افتد! جهت تشدید مجازات این افراد چه حکمى صادر مى فرمایید؟

جواب: این گونه پدران باید دیه بپردازند، و مى دانید که دیه بسیار سنگین است، و مى تواند کیفر مهمّى محسوب شود. اگر حاکم شرع تشخیص دهد که این امر گسترش پیدا کرده، مى تواند علاوه بر این، تعزیر سنگینى کند. البتّه اگر طفل به صورت جنین باشد، در هیچ حال قصاص ندارد و تنها دیه دارد.

 

3ـ مساوات در عقل

سؤال 1045ـ چرا اگر عاقل عمداً مجنونى را بکشد قصاص نمى شود؟

جواب: اوّلا: این مسأله اجماعى است، و روایت معتبرى دارد.

ثانیاً: مساواتى در میان عاقل و مجنون نیست، به همین دلیل جایز نیست عاقل را به خاطر قتل مجنون قصاص کرد; ولى دیه ثابت است.

 

4ـ مقتول محقون الدم باشد

جواب: در فرض سؤال قتل شبه عمد محسوب مى شود.

5ـ مساوات در جنسیّت

سؤال 1047ـ اگر مردى چندین زن محقون الدّم را بکشد، و برخى از اولیاى دم آنها خواهان قصاص، و بعضى طالب دیه باشند، به چه ترتیب عمل خواهد شد؟

جواب: هرگاه بعضى قصاص کنند (مثلا اولیاى دم یکى از مقتولین فاضل دیه را بپردازد و قصاص کند) دیه بقیّه از اموال قاتل پرداخته مى شود.

 

لوث و قسامه

سؤال 1048ـ اگر درگیرى طرفین دعوى محرز شود، ولى مدّعى در مورد جراحت وارده شاهد نداشته باشد، و فقط یک نفر اظهار نماید که من چاقو را در دست مدّعى علیه مشاهده نمودم. آیا مورد از موارد لوث محسوب مى شود، یا لازم است مدّعى علیه به عنوان منکر قسم یاد نماید؟ آیا در صدمات جزئى نیز منکر و یا مدّعى مى توانند قسم یاد نمایند؟

جواب: به مجرّد شهادت یک نفر، به صورتى که در بالا ذکر کرده اید، لوث ثابت نمى شود. در صدمات جزئى، مانند وقوع جنایت بر یک بند انگشت، نیز حکم قسامه جارى مى شود.

سؤال 1049ـ برخى از فقها در لوث، شهادت جماعت زنان را قبول کرده اند; امّا امام راحل(قدس سره)فرموده اند که لوث به شهادت زنان حاصل نمى شود. لطفاً بفرمایید: منظور از جماعت چیست؟ آیا با شهادت یک زن، در خصوص قتل عمد یا غیر عمد، لوث ثابت مى شود؟ ضمناً اگر یک زن انجام قتل توسّط یک فرد، و یک مرد به انجام قتل توسّط فردى دیگر شهادت دهد، آیا لوث ثابت مى شود؟

جواب: در صورتى که جماعتى از زنان، که مورد اعتماد باشند، شهادت دهند، لوث ثابت مى شود.

سؤال 1050ـ چنانچه شخصى ادّعا کند چند نفر او را زده اند، و پزشکى قانونى نیز گواهى نماید که چند نقطه از بدن وى مضروب و مجروح شده است. حال اگر به نظر دادگاه از موارد لوث باشد، و مدّعى نتواند معیّن کند کدام جراحت یا ضربه را چه کسى به او وارد نموده، به چه شکل فصل خصومت مى شود؟ به عبارت دیگر، آیا ظنّ اجمالى نیز از مواردى است که موجب لوث مى شود؟

جواب: هرگاه مقدّمات و امارات لوث حاصل شود، فرقى میان یک نفر یا چند نفر به عنوان علم اجمالى نیست.

سؤال 1051ـ شخصى در اثر تصادف با وسیله نقلیّه (موتور) مصدوم شده، و علیه شخصى مثلا زید به عنوان راننده شکایت نموده است. ولى زید مدّعى است که وى راننده نبوده، بلکه رفیقش عمرو (که صاحب موتور تلقّى، و موتور در اختیار وى بوده) راننده بوده است. از سوى دیگر عمرو مى گوید: «درست است که موتور در اختیار من بود، ولى آقاى زید به محض پیاده شدن اینجانب، بر موتور سیکلت سوار و با سرعت رانندگى نمود، و در حین رانندگى با مصدوم تصادف کرد». عمرو جهت اثبات ادّعاى خویش چند شاهد معرّفى کرده، و شهود اظهار نمودند که قبل از تصادف آقاى زید را در حین رانندگى مشاهده نموده، ولى اصل تصادف را ندیده اند. لطفاً بفرمایید:

1ـ آیا مورد نسبت به زید از موارد لوث محسوب، و در نتیجه با قسمِ مصدوم نامبرده محکوم به پرداخت دیه مى شود، یا از موارد لوث محسوب نمى شود؟

2ـ در صورت صغیر بودن مصدوم، آیا خود صغیر حق در خواست قسم، یا قسم یاد نمودن را دارد؟

3ـ در صورت منفى بودن پاسخ، ولىّ قهرى و یا قیّم وى چنین حقّى را دارند؟

4ـ آیا لازم است در مقابل ادّعاى زید قسم یاد نماید؟

جواب: چنانچه شهود معتبر شهادت دهند که در زمان وقوع تصادف زید سوار بر موتور بوده، هر چند تصادف را ندیده باشند، مورد از موارد لوث است. و صغیر نمى تواند مطالبه قسم کند، بلکه ولىّ او این کار را مى کند. و قسم تنها وظیفه کسى است که دعوى بر ضدّ او اقامه شده است.

سؤال 1052ـ مطابق قوانین جمهورى اسلامى ایران، از جمله مادّه 266 قانون مجازات اسلامى، در مواردى که مجنىّ علیه ولىّ دم نداشته، یا شناسایى نشود، ولىّ دم او ولىّ امر مسلمین است. که ولىّ امر در این خصوص مى تواند اختیارات خود را به رئیس قوّه قضائیّه، و به واسطه وى به رؤساى دادگسترى ها تفویض نماید. حال چنانچه در موارد قتل عمد، ولىّ دم وجود نداشته، یا شناسایى نشود، و رئیس دادگسترى یا رئیس قوّه قضائیّه به نیابت از ولىّ امر مسلمین، تقاضاى قصاص کند، و از طرفى دعوا داخل در باب لوث گردد، کیفیّت اجراى مراسم قسامه چگونه خواهد بود؟

جواب: اگر قاضى از روى مبادى حسیّه، یا قریب به حسّ، علم به وقوع قتل توسّط کسى داشته باشد مى تواند بر طبق علم خود عمل کند، و نیازى به قسامه نیست. در غیر این صورت، قسامه جارى نمى شود، و باید دیه از بیت المال پرداخته شود.

سؤال 1053ـ در یکى از پاسگاههاى نیروى انتظامى، درجه دارى با گلوله مصدوم، و پس از چند دقیقه فوت مى کند. افسر نگهبان ـ که متّهم پرونده است ـ مى گوید: «به نزدیک مقتول رفتم، خواستم توپى کلت را جابجا کنم، که در این لحظه مقتول به سوى من برگشت، و دستش به اسلحه خورد، و ناگهان اسلحه شلیک شد، و این واقعه بوجود آمد» مسلّمات پرونده به شرح زیر است:

1ـ پزشک قانونى در بازسازى صحنه، که با حضور متّهم انجام شده، با توجّه به نقطه ورود گلوله (زیر بغل در زیر لبه تحتانى دنده چهارمِ سمتِ چپِ قفسه سینه) و مسیر گلوله (که ریه ها و قلب را پاره کرده) و نقطه اى که گلوله در آن به دست آمده (زیر لبه تحتانى دنده پنجمِ سمتِ راستِ قفسه سینه) اعلام کرده که قول متّهم مطابق با واقع نبوده، و قابل پذیرش نیست.

2ـ مأمورین کشف جرایم، که در صحنه بازسازى حضور داشته، قول متّهم را تأیید نکرده اند.

3ـ متخصّص اسلحه شناسى اعلام کرده که شلیک از فاصله اى کمتر از نیم متر انجام شده است.

4ـ کسى غیر از متّهم و مقتول در صحنه حضور نداشته، تا از مشاهدات او استفاده کنیم.

اولیاى دم مدّعى قتل عمد هستند، ولى متّهم حتّى حاضر به قبول شلّیک به سمت مقتول نیست. سؤالى که براى اینجانب پیش آمده این است که در این مورد خاصّ، قاعده حق استحلاف اولیاى دم و سوگند متّهم را جارى سازیم (براى احراز نوع قتل) یا با توجّه به مسلّمات پرونده، مورد را از موارد لوث تلقّى کرده، و از اولیاى دم بخواهیم که پنجاه نفر را براى اداى سوگند (جهت اثبات قتل عمد) به دادگاه معرّفى کنند؟

جواب: در صورتى که قاضى از قرائن مذکور یقین حاصل کند که قتل از سوى متّهم صورت گرفته (خواه به صورت عمد باشد، یا به صورت خطا) مى تواند مطابق آن حکم کند; زیرا علم قاضى در این مورد مستند به مبادى قریب به حسّ است و حجّت مى باشد. واگر علم حاصل نشود، باید از لوث استفاده کرد; مشروط بر این که قسامه واقعاً علم به وقوع قتل عمد یا خطا داشته باشند. و اگر قسامه حاضر به قسم نشد، و یا علم نداشت، دیه بر بیت المال است.

سؤال 1054ـ آیا همان گونه که قسامه در جرائم بالمباشره (چنانچه از موارد لوث باشد) جارى است، در جرائم بالتسبیب نیز جارى و سارى است؟

جواب: فرقى بین سبب و مباشر در اینجا نیست; مشروط بر این که قتل به سبب نسبت داده شود، نه به مباشر.

سؤال 1055ـ آیا احراز عدالت در قسامه، همانند عدالت شهود، شرط است؟

جواب: احراز عدالت شرط نیست.

سؤال 1056ـ بدن نیمه جان انسانى در کنار جادّه منتهى به روستا، در فاصله حدود 300 متر مانده به روستا یافت شده، و در حال اعزام به بیمارستان فوت کرده است. پزشکى قانونى آثارى از برخورد و تصادم اتومبیل، یا وسیله نقلیّه اى در بدنش نیافته، و علّت مرگ را ناشى از «یک ضربه به سر» اعلام مى کند. اولیاى دم، که فقط یک پسر و یک دختر بالغ مى باشند، فقط علیه سه نفر از اهالى محلّ (که در روستا حضور داشته، و اتّفاقاً یکى از آن سه اذعان مى دارد که چند دقیقه قبل متوفّى را دیده، که به همراه شخص ناشناس دیگرى در مسیر جادّه پیاده حرکت مى کردند، و او که با موتور سیکلت در جهت مخالف حرکت مى کرده، فقط متوفّى را بر اثر تکان دادن دست شناخته، و چند دقیقه بعد که بازگشته بدن خون آلودش را تنها دیده است) ادّعاى قتل عمد نموده، و مشخّصاً یکى از آن سه را مباشر و دو تن دیگر را معاون در قتل پدرشان مى دانند، لکن بیّنه اى ندارند، و با انکار متّهمین نیز مواجه اند، و براى اثبات ادّعاى خود هر یک با قاطعیّت و اصرار تمام، پنجاه سوگند مى خورد. سایر بستگان نسبى ذکور متوفّى، به لحاظ سکونت در شهرهاى مختلف در مراسم قسامه شرکت مستقیم ندارند، امّا به صدق گفتار و وثوق مدّعیان قسم مى خورند، و صرفاً بر مبناى ادّعاى مدّعیان، متّهمین را قاتل مى دانند. با توجّه به آنچه گذشت، به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1ـ آیا با اجراى قسامه، ادّعاى اولیاى دم موصوف ثابت مى شود؟

جواب: هرگاه شرایط لوث وجود داشته باشد، اینجا جاى قسامه است.

2ـ آیا مدّعیان با فرض عدم شرکت سایر بستگان ذکور نسبى، مى توانند قسمهاى لازم را شخصاً به دفعات ادا نمایند؟

جواب: اگر سایر بستگان قسم نخورند، مدّعیان مى توانند قسمها را تکرار کنند.

3ـ در صورت اجراى قسامه به کیفیّت مذکور، در اثبات عنوان اتّهامى هر یک از منکرین (از جهت مباشرت یا معاونت در قتل) تفاوتى وجود دارد؟

جواب: اجراى قسامه در مورد معاونت قتل محلّ اشکال است.

سؤال 1057ـ آیا در قسامه (چه در قتل، و چه در جرح) وارث فعلى معتبر است؟ یا از طبقات دیگر نیز مى توانند قسم یاد کنند؟

جواب: وارث فعلى شرط نیست، حتّى اگر از افراد قوم و قبیله بوده باشند نیز مانعى ندارد.

سؤال 1058ـ اگر ورثه با فرض علم آنان به موضوع، حاضر به قسم نباشند، آیا تکرار قسم مدّعى کافى است؟

جواب: آرى کافى است.

سؤال 1059ـ اگر قاضى محکمه از قرائن علم پیدا کند که ورثه دیگر علم ندارند، یا خود مدّعى اظهار کند که منسوبین من یقین ندارند، و در موقع ایراد ضرب و جرح شاهد درگیرى نبوده اند، و فقط من یقین دارم، آیا باز هم احضار منسوبین لازم است؟

جواب: در صورتى که بقیّه علم نداشته باشند، احضار آنها ضرورتى ندارد.

سؤال 1060ـ آیا کسانى که در زمان وقوع قتل عاقل نبوده، یا غیر بالغ بوده اند، امّا هنگام اجراى قسامه عاقل و بالغ شده اند، مى توانند جهت اداى سوگند در این مراسم شرکت کنند؟

جواب: اشکال دارد.

سؤال 1061ـ آیا در صورت لزوم تعدّد قسامه در جراحات، منسوبین نزدیک مدّعى نیز لازم است قسم یاد نمایند، یا تکرار قسامه توسّط خود مدّعى کافى است؟ همچنین در صورتى که مدّعى علیه قسم یاد نماید باز هم تکرار وى یا تکمیل توسّط منسوبین در صورت علم به موضوع لازم مى باشد؟

جواب: آرى لازم است منسوبین مدّعى در صورت علم قسم یاد کنند، همچنین در صورتى که مدّعى علیه قسم یاد کند.

سؤال 1062ـ آیا قسامه در جراحاتى که موجب ارش است، یا عواملى غیر از جراحت که سبب ارش است، کارآیى دارد؟

جواب: در این گونه موارد نیز قسامه ثابت است، مشروط بر این که ارش قابل ملاحظه اى باشد.

سؤال 1063ـ اگر جراحت یا سایر عوامل موجب دیه یا ارش، از ناحیه طفل یا مجنون یا حیوان باشد چه حکمى دارد؟

جواب: در مورد طفل و مجنون قسامه جارى است. و در مورد حیوان اگر جنبه تسبیب داشته باشد در آنجا نیز قسامه جارى است.

سؤال 1064ـ با احترام فتواى شریف را در خصوص قسامه در صدمات بدنى بیان فرمایید:

الف) آیا براى احراز قسامه، قسم مجروح به همراه سایرین لازم است؟

جواب: آرى لازم است.

ب) در فرض «الف» در صورتى که مصدوم صغیر یا مجنون باشد، اجراى قسامه چگونه است؟

جواب: ولىّ او به جاى او اجراى قسم مى کند.

ج) در صورتى که در قسامه اعضا، جنایت وارده موجب 61 دیه یا کمتر باشد، آیا قسم مصدوم به تنهایى کافى است؟

جواب: آرى به تنهایى کافى است.

د) در فرض «ج» اگر مصدوم مجنون یا صغیر باشد، آیا قسم ولىّ قهرى او کفایت مى کند؟

جواب: آرى کفایت مى کند. در ضمن باید توجّه داشت که قسامه در اعضا تنها موجب دیه است، نه قصاص.

سؤال 1065ـ اگر جانى و مجنىّ علیه هر دو صغیر باشند، آیا تقاضاى قسامه عاقله مجنىّ علیه براى اثبات جنایت خطایى صغیر پذیرفته مى شود؟ آیا در فرض فوق مى توان عاقله جانى را محکوم به پرداخت دیه نمود؟

جواب: تقاضاى قسامه از سوى ولىّ طفل خواهد بود; و احکام بر آن جارى مى شود.

سؤال 1066ـ اگر مورد از موارد لوث نباشد که قسامه اجرا شود، و نوبت به قسم منکر برسد، و منکر قسم را به مدّعى رد کند تا او قسم یاد کند، آیا با این قسم قصاص ثابت مى شود، یا صرفاً دیه اثبات مى گردد؟

جواب: در این گونه موارد ادّعا با قسم ثابت نمى شود.

سؤال 1067ـ آیا استماع سوگند حالفین در حضور جمیع حالفین و اولیاى دم بلا مانع است؟ یا همانند استماع شهادت شهود باید فارغ از تأثیر و تأثّر روانى حضور اولیاى دم و دیگر حالفین، و منفرداً نزد قاضى انجام پذیرد؟

جواب: انفراد در این مسأله شرط نیست.

سؤال 1068ـ نظر به این که قسامه به منظور تکمیل و تتمیم ظنّ و گمان حاکم دادگاه، و رافع تردید و شبهه وى براى رسیدن به یقین مى باشد، آیا استماع سوگند 50 نفر به وسیله دو قاضى جداگانه شرعاً اشکال دارد؟ آیا صدور حکم به اعتبار گزارش و صورت جلسه استماع سوگند به وسیله قاضى دیگر که در غیاب حکم دادگاه تنظیم شده جایز مى باشد؟

جواب: قسامه باید به طور کامل در محضر یک قاضى اجرا شود.

سؤال 1069ـ در صورت مشکل بودن تجمّع 50 نفر در موعد اوّلیه دادگاه، آیا یک بار اخطار به اولیاى دم کفایت مى کند؟ در صورت عدم توفیق در معرّفى 50 نفر، آیا نوبت به قسامه بستگان مدّعى علیه مى رسد، یا تجدید دعوت از اولیاى دم متوفّى مجاز مى باشد؟

جواب: در صورتى که جمع کردن همه آنها در مجلس واحد مشکل باشد، مانعى ندارد در چند مجلس نزدیک به هم جمع شوند. و از نظر ما لازم نیست قسم خورندگان همه از اقرباى نسبى باشند، همین اندازه که از قوم و قبیله یا کسانى که در آن محلّه زندگى مى کنند باشند کافى است.

سؤال 1070ـ ثبت صورت جلسه استماع سوگند 50 نفر متضمّن زمان زیادى است، و معمولا در یک جلسه میسّر نمى باشد. آیا اولیاى دم مى توانند عدّه اى را براى جلسه اوّل، و بقیّه را براى جلسه یا جلسات بعد به دادگاه معرّفى نمایند؟ در چنین وضعیّتى، آیا فاصله جلسات باید نزدیک به هم (مثلا فرداى جلسه اوّل) باشد، یا فاصله یک ماه یا بیشتر، که اولیاى دم فرصتى براى معرّفى افراد دیگر داشته باشند منعى ندارد؟

جواب: اجراى قسامه در یک جلسه کار مشکلى نیست، و ثبت آن هم کار ساده اى است. امّا اگر فرضاً میسّر نشود، در دو یا چند جلسه نزدیک به هم مانعى ندارد، به طورى که مدّعى به حسب معمول توان جمع آورى آنها را داشته باشد.

سؤال 1071ـ لطفاً درباره بحث قسامه بفرمایید:

الف) آیا مرد بودن سوگند خورندگان شرط است؟ آیا در این مورد میان مدّعى وقوم او فرقى مى باشد؟

ب) در صورت عدم اشتراط مرد بودن، چنانچه در میان مدّعیان و قوم او به تعداد کافى مرد باشد، آیا زنى که یکى از مدّعى ها است مى تواند از جمله سوگند خورندگان به حساب آید؟ اگر به تعداد کافى مرد وجود نداشته باشد چطور؟

ج) در صوت جواز تکرار سوگند به وسیله قسم خورندگان، زنان مدّعى نیز مى توانند قسم را تکرار نمایند؟

جواب: قسامه نمى تواند زن باشد، بنابراین باید مردها (اگر به قدر کافى نباشند) سوگند را تکرار کنند.

سؤال 1072ـ در موارد لوث اگر مدّعى از اجراى قسامه خوددارى کند، بفرمایید:

1ـ آیا در این صورت، اقامه قسامه قهراً به متّهم (مدّعى علیه) مى رسد، یا این امر منوط به مطالبه مدّعى است؟

جواب: مدّعى مى تواند قسم را به مدّعى علیه رد کند، و در این صورت مراسم پنجاه قسم بر عهده اوست.

2ـ در صورت لزوم مطالبه، اگر مدّعى از چنین در خواستى سر باز زند، یا به قسامه متّهم راضى نباشد، وظیفه دادگاه براى فصل خصومت چیست؟

جواب: قاعده «البیّنة على المدّعى و الیمین على مَنْ انکر» جارى مى شود.

3ـ در فرض فوق تکلیف دیه مقتول چیست؟

جواب: در این فرض دیه بر کسى نیست.

سؤال 1073ـ در مورد قسامه، آیا تنها ادّعاى یکى از طرفین مبنى بر این که منسوبین به موضوع علم ندارند، در تکرار قسم کافى است، یا احضار منسوبین لازم است؟

جواب: لازم است منسوبین احضار شوند، و تحقیق به عمل آید.

مصادیق قتل عمد و شبه عمداولیاى دم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma