رعایت اعتدال در انفاق

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اسلام و کمکهاى مردمى
17:چگونه و به چه کسانى انفاق کنیم ؟پاسخ به یک سؤال

   در این آیات، فصل دیگرى از سلسله احکام اصولى اسلام در رابطه با انفاق و اداى حقّ خویشاوندان و مستمندان و در راه ماندگان، و همچنین دور بودن انفاق از هرگونه اسراف و تبذیر بیان شده است.

   نخست مى گوید : «حقّ ذى القربى و نزدیکان را به آنها بده (وَءَاتِ ذَا ا لْقُرْبَى حَقَّهُ)

   همچنین «مستمندان و در راه ماندگان (وَا لْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ)!» در عین حال «هرگز دست به تبذیر نیالاى (وَلاَتُبَذِّرْ تَبْذِیرًا)

   «تبذیر» در اصل از مادّه «بذر» به معنى پاشیدن دانه مى آید; منتها، این کلمه مخصوص مواردى است که انسان اموال خودرا به صورت غیر منطقى و نادرست مصرف مى کند و معادل آن در فارسى امروز «ریخت وپاش» است.

   و به تعبیر دیگر، تبذیر آن است که مال در غیر موردش مصرف شود، هر چند کم باشد; و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست ولى اگر بیش از حد باشد «اسراف» است.

   چنانکه در «تفسیر عیّاشى» از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم : که در ذیل این آیه در پاسخ سؤال کننده اى فرمود :

   «من انفق شیئاً فی غیر طاعة الله فهو مبذّر ومن انفق فی سبیل الله فهو مقتصد ; کسى که در غیر راه اطاعت فرمان خدا مالى انفاق کند، تبذیرکننده است و کسى که در راه خدا انفاق کند میانه رو است.»

   و نیز از آن حضرت نقل شده که روزى دستور داد براى پذیرایى از حاضران رطب بیاورند، بعضى رطب را مى خوردند و هسته آن را به دور مى افکندند، فرمود : «این کار را نکنید که این تبذیر است و خدا فساد را دوست نمى دارد !»

   دقّت در مسأله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثى مى خوانیم:

   پیامبر(صلى الله علیه وآله) از راهى عبور مى کرد، یکى از یارانش به نام «سعد» مشغول وضو گرفتن بود، و آب زیاد مى ریخت، فرمود : چرا اسراف مى کنى اى سعد ! عرض کرد : آیا در آب وضو نیز اسراف است ؟ فرمود : نعم وإن کنت على نهر جار (آرى، هر چند در کنار نهر جارى باشى !)

   در این که منظور از «ذى القربى» در این جا همه خویشاوندان است یا خصوص خویشاوندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) (زیرا مخاطب در آیه، او است)، در میان مفسّران گفتگو است.

   در احادیث متعدّدى این آیه به ذوى القرباى پیامبر(صلى الله علیه وآله) تفسیر شده و حتّى در بعضى از این روایات مى خوانیم که آیه ناظر به بخشیدن سرزمین فدک به فاطمه زهرا(علیها السلام) است.

   ولى همان گونه که بارها گفته ایم این گونه تفسیرها مفهوم وسیع آیات را محدود نمى کند، و در واقع بیان مصداق روشن و واضح آن است.

   بنابراین، خطاب به پیامبر(صلى الله علیه وآله) در جمله «وآت» دلیل بر اختصاص این حکم به او نیست، زیرا سایر احکامى که در این سلسله آیات وارد شده، مانند نهى از تبذیر، یا مدارا کردن با سائل و  مستمند و یا نهى از بخل و اسراف، همه به صورت خطاب به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ذکر شده، در حالى که مى دانیم این احکام جنبه اختصاصى ندارد و مفهوم آن کاملاً عام است.

   توجّه به این نکته نیز لازم است که نهى از تبذیر بعد از دستور اداى حقّ خویشاوندان و مستمندان و ابن السّبیل، اشاره به این است که مبادا تحت تأثیر عواطف خویشاوندى و یا عاطفه نوع دوستى در مقابل مسکین و ابن السّبیل قرار بگیرید و بیش از حد  استحقاقشان به آنها انفاق کنید و راه اسراف را بپویید که اسراف و تبذیر در همه جا نکوهیده است.

   آیه بعد به منزله استدلال و تأکیدى بر نهى از تبذیر است، مى فرماید: «تبذیرکنندگان برادران شیاطین هستند!»

   آرى، آنها برادران شیطانند، چرا که کار شیطان فساد و تباهى است; تبذیرکنندگان هم نعمتهاى خدا را بیهوده تباه مى سازند.

   بنابراین، آنها که غذاى اضافى درست مى کنند و دور مى ریزند، و آنها که براى خودنمایى غذاى بیست نفر را مثلاً براى پنج نفر میهمان مهیّا مى کنند و اضافات را ضایع مى کنند، و آنها که شنیده شده در کشورهاى خارج براى بالا نگه داشتن نرخ فرآورده هاى زراعتى و دامى مثلاً مقادیر زیادى گندم و کره را به دریا مى ریزند، همه برادران شیطانند; بلکه بسیارى از آنان خود شیطانند !

   در آیه بعد تأکید مى کند نه بخل نه اسراف; مى فرماید : «دست خودرا بر گردن خویش بسته قرار مده (وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ)

   این تعبیر، کنایه لطیفى است از این که دست دهنده داشته باش و همچون بخیلان که گویى دستهایشان به گردنشان با غل و زنجیر بسته است و قادر به کمک و انفاق نیستند، مباش!

   از سویى دیگر، دست خود را فوق العاده گشاده مدار و بذل و بخشش بى حساب مکن که سبب شود از کار بمانى، و مورد ملامت این و آن قرار گیرى و از مردم جدا شوى (وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ ا لْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا)!

   همان گونه که «بسته بودن دست به گردن» کنایه از بخل است، گشودن دستها به طور کامل آن چنان که از جمله «ولا تبسطها کلّ البسط» استفاده مى شود، کنایه از بذل و بخشش بى حساب است.

   و جمله «تقعد» که از مادّه «قعود» به معنى نشستن است کنایه از توقّف و از کار افتادن مى باشد.

   تعبیر به «ملوم» اشاره به این است که گاه بذل و بخشش زیاد نه تنها انسان را از فعّالیّت و ضروریّات زندگى باز مى دارد، بلکه زبان ملامت سرزنش کنندگان را به روى او مى گشاید.

   «محسور» از مادّه «حسر» (بر وزن قصر) در اصل معنى برهنه ساختن است; به همین جهت «حاسر» به جنگجویى مى گویند که زره در تن و کلاه خود بر سر نداشته باشد.

   به حیواناتى که بر اثر کثرت راه رفتن خسته و وامانده مى شوند، کلمه «حسیر» و «حاسر» اطلاق شده است، گویى تمام گوشت تن آنها یا تمام قدرت و نیرویشان کنار مى رود و برهنه مى شوند !

   و بعداً، این مفهوم توسعه یافته، به هر شخص خسته و وامانده که از رسیدن به مقصد عاجز است «محسور» یا «حاسر» گفته مى شده است.

   به هر حال، هرگاه انفاق و بخشش از حد بگذرد و تمام توان و نیروى انسان جذب آن گردد، طبیعى است که انسان از ادامه کار و فعّالیّت و سامان دادن به زندگى خود وامى ماند و طبعاً ارتباط و پیوند او با مردم نیز قطع خواهد شد.

   در بعضى از روایات که در شأن نزول این آیه نقل شده، این مطلب به وضوح دیده مى شود.

   در روایتى مى خوانیم:

   پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خانه بود، سؤال کننده اى بر در خانه آمد، چون چیزى براى بخشش آماده نبود، و او تقاضاى پیراهن کرد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیراهن خودرا به او داد، و همین امر سبب شد که آن روز نتواند براى نماز به مسجد برود !

   این پیش آمد زبان کفّار را باز کرد و گفتند : محمّد (صلى الله علیه وآله) خواب مانده یا مشغول سرگرمى است و نمازش را به دست فراموشى سپرده است !

   و به این ترتیب، این کار هم ملامت و شماتت دشمن، و هم انقطاع از دوست را در پى داشت، و مصداق «ملوم و محسور» شد; آیه فوق نازل گردید و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) هشدار داد که این کار تکرار نشود.

   در مورد تضادّى که ظاهراً این دستور با مسأله «ایثار» دارد در آینده بحث خواهیم کرد.

   بعضى نیز نقل کرده اند که گاهى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنچه را در بیت المال داشت به نیازمند مى داد به گونه اى که اگر بعداً نیازمندى به سراغ او مى آمد، چیزى در بساط نداشت و شرمنده مى شد، و  چه بسا شخص نیازمند، زبان به ملامت مى گشود و خاطر پیامبر (صلى الله علیه وآله) را آزرده مى ساخت، لذا دستور داده شد که نه همه آنچه را در بیت المال دارد انفاق کند و نه همه را نگاهدارد، تا این گونه مشکلات پیش نیاید.

17:چگونه و به چه کسانى انفاق کنیم ؟پاسخ به یک سؤال
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma