در آیات گذشته براى تشویق به انفاق ـ اعم از کمک به موضوع جهاد یا انفاقهاى دیگر به نیازمندان ـ تعبیرات مختلفى دیده مى شد که هر یک مى تواند عاملى براى حرکت به سوى این هدف باشد.
در یک آیه اشاره به مسأله استخلاف و جانشینى مردم از یکدیگر، یا از خداوند در این ثروتها مى کند و مالکیّت حقیقى را مخصوص خدا مى شمرد، و همه را نماینده او در این اموال; این بینش مى تواند دست و دل انسان را در انفاق باز کند و عاملى براى حرکت در این زمینه باشد.
در آیه دیگر تعبیر دیگرى آمده که از ناپایدارى اموال و سرمایه ها و بازماندن آن بعد از همه انسانها حکایت دارد، و آن تعبیر به «میراث» است مى گوید، میراث آسمانها و زمین از آن خدا است !
و در آیه دیگر، تعبیرى است که از همه حسّاستر است; خدا را وام گیرنده، و انسانها را وام دهنده مى شمرد، وامى که مسأله تحریم ربا در آن راه ندارد و چندین برابر تا هزاران برابر در مقابل آن پرداخته مى شود ـ اضافه بر پاداش عظیمى که در هیچ اندیشه اى نمى گنجد !
اینها همه براى این است که بینشهاى انحرافى و انگیزه هاى حرص و آز و حسد و خودخواهى و ترس از فقر و طول امل را که مانع از انفاق است از میان ببرد، و جامعه اى بر اساس پیوندهاى عاطفى و روح اجتماعى و تعاون عمیق بسازد.