عیوبى که به خاطر آن مى‌توان عقد را فسخ کرد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
احکام بانوان (جدید)
شرایط مجاز و غیرمجاز در عقد نکاحمحارم و عدّه‌اى از کسانى که ازدواج با آنها جایز نیست

مسأله ـ زن مىتواند در چند صورت عقد را به هم بزند :
1ـ دیوانه بودن شوهر 2ـ نداشتن آلت مردى 3ـ ناتوانى از نزدیکى جنسى
4ـ بیضههاى او را کشیده باشند.
مسأله ـ هرگاه به خاطر ناتوانى مرد از نزدیکى، زن عقد را بر هم زند، شوهر باید نصف مهریّه او را بپردازد، ولى اگر به خاطر یکى دیگر از عیبهایى که گفته شد مرد یا زن عقد را بر هم زند، اگر با هم نزدیکى نکرده باشند چیزى بر مرد نیست و اگر کرده باشند، بنابر احتیاط واجب باید مرد تمام مهر را بپردازد.
سؤال ـ شوهرم پزشک محترمى بود؛ ولى متأسّفانه پس از چند سال زندگى مشترک، مبتلا به جنون شد. اختلال حواسّ او را به دادگاه اعلام کردم و پزشک قانونى نیز آن را تأیید کرده است. در صورتى که محجور شود نکاح خود به خود فسخ مىشود، یا جهت فسخ نکاح باید به حاکم شرع مراجعه کنم؟
جواب : زن مىتواند صیغه فسخ را جارى کند، و احتیاط آن است که آن را به اطّلاع حاکم شرع برساند.
سؤال ـ اگر زن و شوهرى قبل از ازدواج و نزدیکى، یا بعد از ازدواج و دخول، به مرض جنون ادوارى مبتلا شوند، آیا حقّ فسخ نکاح را دارند؟
جواب : آرى، حق فسخ دارند.

سؤال ـ دختر خانمى ازدواج نموده، و پس از آن طبق نظر متخصّصان و اقرار خانواده و خود دختر، معلوم شده که قبل از ازدواج داراى مرتبهاى از جنون بوده، و اکنون ادامه زندگى با ایشان غیر ممکن است. آیا شوهر حقّ فسخ دارد؟ و در صورت فسخ، آیا زوجه مستحقّ مهرالمثل است یا مهر المسمّى؟
جواب : شوهر حقّ فسخ دارد؛ ولى اگر دخول واقع شده باید مهر المسمّى را بپردازد.
سؤال ـ زنى به صورت مزمن مبتلا به جنون دائم یا ادوارى بوده، و سوابق جنون و بسترى شدن در بیمارستان روانى را از شوهر مخفى نگاه داشته، و حتى پس از طرح دعوا از طرف مرد، نیز موضوع را انکار نموده است. مرد پس از ازدواج و دخول و گذشت چند سال، از نوع بیمارى و سوابق بسترى شدن قبلى زوجه در بیمارستان آگاهى نسبى یافته، و بلافاصله پس از اطّلاع، ضمن مشورت با حقوقدانها، اقدام به فسخ نکاح مىنماید. حال اگر بیمارى فوق توسّط کمیسیون پزشکى قانونى به صورت زیر تأیید گردد : «زوجه داراى سابقه اختلال روانى و واجد علائم جنون حدّاقلّ از سال 1367 (شش سال قبل از ازدواج) بوده، و در حال حاضر نیز دچار عوارض مزمن بیمارى است». در فرض مسأله آیا مرد حقّ فسخ دارد، و به زن مهریّهاى تعلّق مىگیرد؟
جواب : سابقه بیمارى روانى به تنهایى براى فسخ کافى نیست. و با توجّه به این که چند سال با او زندگى کرده، و آثار محسوسى در این مدّت نبوده، نشان مىدهد که بهبودى نسبى یافته است. و وجود عوارض غیر محسوس، یا ضعیف گذشته، به تنهایى براى فسخ نکاح کافى نیست.
سؤال ـ اگر در ضمن عقد لازمى (همچون نکاح) به زوجه وکالت دهیم که هرگاه عارضهاى پیش آمد، خود را مطلّقه سازد. سپس زوج مجنون شود، آیا زن مىتواند با استفاده از این وکالت، خود را مطلّقه سازد، در حالى که علما مىفرمایند : «وکالت، عقدى جایز است، و با جنون باطل مىشود»؟
جواب : درست است که وکالت با جنون باطل مىشود؛ ولى یکى از مجوّزات فسخ نکاح جنون است، هر چند بعد از ازدواج عارض شده باشد.

سؤال ـ اگر مردى قبل از ازدواج از نزدیکى عاجز باشد، و زن بعد از مراسم عروسى بفهمد و فورآ عقد را بر هم نزند و از شوهر جدا نشود؛ ولى راضى به عقد نباشد، آیا در این صورت زن مىتواند بدون طلاق شوهر کند؟
جواب : در این موارد، زن باید به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم یک سال به مرد مهلت مىدهد، اگر درمان شد ازدواج باقى است، در غیر این صورت زن مىتواند نکاح را فسخ کند و احتیاج به طلاق نیست، و به فرض که مرد بعد از آن هم خوب شود قابل بازگشت نیست؛ مگر به ازدواج جدید.
سؤال ـ اینجانبه مدّت دو سال و نیم است که به عقد دائم فردى درآمدهام که به علّت ناتوانى جسمى قادر به تصاحب بنده نبوده، و هنوز هم باکره مىباشم. لطفآ در این خصوص به سؤالات زیر پاسخ دهید :
الف) آیا این مورد، از موارد فسخ است؟
ب) آیا شرعآ مستحقّ نفقه مىباشم؟
ج) سایر حقوقى که به بنده تعلّق مىگیرد چیست؟
جواب : در صورتى که به عیب او رضایت نداده باشید، حقّ فسخ دارید. و چنانچه حکم را نمىدانستهاید و فسخ نکردهاید و آماده تمکین بودهاید، حقّ نفقه دارید. و در صورت جدا شدن با فسخ، هرگاه عروسى نشده باشد، حقّ نصف مهر را دارید.
سؤال ـ اگر در مدّت یک سال مهلت به فرد عنین، زوجه از تمکین خوددارى کند، آیا بعد از اتمام مدّت، زوجه حقّ فسخ دارد؟
جواب : چنانچه درمان او نیاز به همبستر شدن با زوجه دارد، در صورت عدم تمکین زوجه، باید مدّت تمکین تجدید شود.
سؤال ـ زوجه مدّعى ناتوانى جنسى زوج است، ولى زوج براى نفى ادّعاى زوجه حاضر نیست اعمالى از قبیل معاینه دکترهاى عدول، و مجامعت با زوجه را انجام دهد ،و نفقه زوجه را نیز نمىپردازد، حکم شرعى این زوجین را بیان فرمائید.
جواب : اگر زوج نسبت به ترک انفاق، اصرار داشته باشد و حاضر به انجام وظیفه
شرعى نشود، حاکم شرع مىتواند زوجه را مطلّقه سازد و یا حقّ او را از زوج بگیرد. و نسبت به اتّهام عنین بودن، اگر این امر از ابتداى زوجیّت بوده و زوج حاضر به آزمایش نشود و بر آن اصرار ورزد، باز حاکم شرع مىتواند زوجه را مطلّقه سازد. ضمنآ توجّه داشته باشید هر گاه ثابت شود زوج عنین است، باید یک سال مهلت داد، اگر بیمارى او خوب نشد زوجه حقّ فسخ دارد، و مىتواند نصف مهر خود را بگیرد.
سؤال ـ اگر فردى در بعضى مواقع، به علّت وضعیّت خاصّ جسمانىاش، قادر بر نزدیکى نباشد، ولى در بعضى مواقع، که کلیّه شرایط فردى و محیطى مهیّا باشد، و طرف مقابل نیز همکارى لازم را بنماید، موفّق بر این عمل شود، آیا این مشکل عنن محسوب شده، و موجب فسخ نکاح مىشود؟
جواب : در صورتى که فراهم شدن این شرایط میسّر باشد، عنن محسوب نمىشود.
سؤال ـ اگر فردى از لحاظ جنسى در حالت عادى موفّق به عمل نزدیکى نباشد، ولى با استفاده از داروهاى موجود، که توسّط پزشکان مورد تأیید و تجویز است، قادر به این کار باشد. آیا بیمارى مذکور عنن محسوب، و موجب فسخ نکاح مىشود؟
جواب : بیمارى مزبور عنن محسوب نمىشود.
سؤال ـ با توجّه به پیشرفت علوم پزشکى، در صورتى که با آزمایشات متعدّد اطمینان حاصل شود که زوج عنین است، آیا باز هم یک سال مهلت دادن لازم است؟
جواب : آرى لازم است و باید به او فرصت معالجه داد.
سؤال ـ زنى پس از سالها ازدواج بچّه دار نشده است، دکتر تشخیص داده که عیب از مرد مىباشد، اکنون زن مىگوید: «شوهرم فاقد بیضه است». و بدین جهت بچّه دار نشده است، آیا زن مىتواند عقد را فسخ کند؟
جواب : در صورتى که آگاهى بر این امر نداشته، مىتواند فسخ کند؛ مگر این که بعد از آگاه شدن راضى شده و با او زندگى کرده باشد.
سؤال ـ شخصى، از دخترى، که در افغانستان بسر مىبرد، براى پسرش، که در ایران است، خواستگارى مىکند، دختر راضى مىشود مشروط بر این که تعریف و
توصیفهایى که پدر داماد از پسرش کرده مطابق با واقع باشد، پس از آن که دختر به ایران مىآید متوجّه مىشود آن توصیفها کاملا دروغ بوده و پدر و مادر پسر، عکس شخص دیگرى را به عنوان عکس فرزندشان به دختر نشان دادهاند! آیا عقدى که خوانده شده صحیح است؟
جواب : در فرض مسأله دختر حقّ فسخ دارد.
سؤال ـ زوجهاى در دوران عقد متوجّه بیمارى روحى و عصبى صعب العلاجى در شوهرش مىشود، بگونهاى که عوارض بیمارى (شوکهاى عصبى، ضعف شدید جسمى، بى ثباتى شخصیّتى، نا بینایى موقّت، غش و مانند آن) زندگى را براى وى مخاطرهآمیز ساخته است. نظر به ترس و نگرانى زوجه از زندگى مشترک، و ضرورت درمان چند ساله، و نبودن عزم جدّى بر معالجه از سوى زوج و خانوادهاش، آیا زوجه حقّ فسخ دارد؟ حکم مهریّه و نفقه چیست؟
جواب : در صورتى که قبلا زوج و کسان او اظهار داشتهاند که از سلامت کامل برخوردار است، زوجه مىتواند به عنوان تدلیس، نکاح را فسخ کند، در غیر این صورت هر گاه ثابت شود زندگى با آن مرد مستلزم عسر و حرج شدید است حقّ دارد از حاکم شرع تقاضاى طلاق کند، و طلاق در این صورت جنبه خلع خواهد داشت که معمولا با بذل مهریّه انجام مىشود؛ مگر این که با زوجه توافق دیگرى شود.
سؤال ـ هر گاه شخصى به خواستگارى دخترى برود و بگوید: «همسر و فرزندى ندارم». و دختر با این شرط آماده ازدواج با او شود، و بعد از عقد معلوم شود که مرد دروغ گفته است، آیا زن حقّ فسخ دارد؟
جواب : در تمام مواردى که مرد یا زن اظهار صفاتى کنند که موجب کمال باشد و یا حتّى موجب کمال نباشد، ولى رضایت طرف مقابل به خاطر وجود آن صفات باشد، و بعدآ کشف خلاف گردد، در تمام این موارد طرفى که اغفال شده خیار فسخ دارد، و مىتواند بدون طلاق عقد نکاح را بر هم بزند.
سؤال ـ زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه در خارج از منزل موافقت کرده و
متعهّد شده که ممانعت نکند، حال پس از گذشت چند سال از ازدواج و اشتغال زوجه، مانع ادامه کار او شده است، آیا زن در اینجا حقّ فسخ دارد؟
جواب : آرى، اگر شوهر از شرط تخلّف کند، زوجه مىتواند نکاح را فسخ کند.
سؤال ـ والدینم مرا بالاجبار به عقد شخصى در آوردند، شوهرم پس از مدّتى مانع انجام فرائض دینىام شد، و معلوم گشت که او شیعه نیست، و حتّى مرا در صورت باقى ماندن بر مذهبم تهدید به مرگ کرد، تکلیف من چیست؟
جواب : در فرض مسأله شما مىتوانید به دادگاه شکایت کنید، اگر او از کارش دست بر نداشت و حاضر به طلاق نشد، حاکم شرع مىتواند شما را طلاق دهد. و اگر ازدواج شما بالاجبار بوده از اوّل باطل بوده است، و احتیاج به طلاق ندارد. و اگر شما راضى به ازدواج شدهاید، در حالى که او خود را به عنوان شیعه معرّفى کرده و از مذهب او آگاه نبودهاید، حقّ فسخ دارید و نیازى به طلاق نیست.
سؤال ـ اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهرش معتاد است، آیا مىتواند عقد را فسخ کند؟ تکلیف مهریّه چه خواهد شد؟
جواب : اگر زن در موقع عقد شرط کند که هر گاه شوهرش مثلا مسافرت نماید، یا معتاد به موادّ مخدّر گردد، یا خرجى او را ندهد، اختیار طلاق با او باشد، این شرط باطل است؛ ولى هر گاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هر گاه این کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند، این وکالت صحیح است، و در چنین صورتى حق دارد خود را طلاق دهد.
سؤال ـ اگر زن بعد از ازدواج بفهمد شوهرش مسلمان نیست، حکمش چیست؟
جواب : نمىتواند با او زندگى کند، و ازدواجش باطل است.
مسأله ـ هر گاه مرد بعد از عقد بفهمد که همسر او یکى از هفت عیب زیر را دارد مىتواند عقد را فسخ کند: 1ـ دیوانگى 2ـ بیمارى خوره 3ـ برص (پیسى) 4ـ کور بودن 5ـ شل بودن، بطورى که آشکار باشد. 6ـ إفضا شدن (یعنى راه بول و حیض او، یا راه حیض و غائط او، یکى شده باشد، و بطور کلى پارگى طورى باشد که قابل استفاده براى آمیزش
جنسى نباشد) 7ـ گوشت، یا استخوان، یا غدهّاى در او باشد که مانع نزدیکى شود.
سؤال ـ چنانچه مردى، پس از گذشت دو سال از زندگى مشترک زناشوئى متوجّه شود که همسرش در طول دو سال گذشته با خدعه، بیمارىهاى خویش را، که فلج مثانه و اگزیما بوده و از کودکى به آن مبتلا مىباشد، از شوهر پنهان نموده، در حالى که به هنگام عقد خود را سالم معرّفى کرده است، در فرض سؤال، آیا مرد حقّ فسخ نکاح را دارد؟
جواب : در فرض مسأله اگر مرد بعد از اطّلاع رضایت به این ازدواج نداده حقّ فسخ دارد، و ضرر و زیانهائى را که بر او وارد شده مىتواند از کسانى که تدلیس کردهاند بگیرد.
سؤال ـ پس از ازدواج معلوم شد که در قسمتهاى بالاى پاى زوجه آثار سوختگى قدیمى بطور ضعیف بجا مانده است، و از طرفى پرده بکارت از نوع گوشتى و بسیار ضخیم است که عمل دخول بدون اقدام به عمل جرّاحى ممکن نیست؛ در حالى که قبل از ازدواج در خصوص سلامتى زوجه، هیچ مذاکرهاى انجام نشده است، آیا در این مورد، مرد حقّ فسخ دارد؟
جواب : در صورتى که با جرّاحى معمولى مشکل حل شود و عوارض خاصّى نداشته باشد، این مقدار عیب باعث فسخ نمىشود.
سؤال ـ اگر تدلیس کننده خود زن باشد و شوهر پس از آگاهى از وجود عیب، نکاح را فسخ کند، موردى که داراى بیمارى روانى، سر گیجه، استفراغ، تشنّج، پرخاشگرى و حالتهاى غیر عادى، که ناشى از بیمارى روانى غیر قابل علاج باشد، و پزشکان متخصّص و شاهدان عینى تصدیق نموده باشند، آیا چنین فسخى صحیح است؟
جواب : هرگاه زن و کسان او طورى وانمود کنند که زن سالم است، و در واقع سلامت زن به صورت شرط در ضمن عقد درآید، و بعدآ کشف خلاف شود، شوهر مىتواند عقد را فسخ کند. و اگر دخول نکرده، مهرى براى زن نیست، و اگر قبل از آگاهى بر عیب دخول کرده، تمام مهر بر او لازم است، و مىتواند آن را از تدلیس کننده بگیرد، و اگر تدلیس کننده زن باشد مهر او ساقط است.

سؤال ـ با توجه به این که یکى از راههاى سرایت بیمارى ایدز تماسّ جنسى است، لطفآ به سؤالات زیر پاسخ دهید :
1ـ همبستر شدن با همسر مبتلا به ایدز چه حکمى دارد؟
2ـ آیا ازدواج با کسى که ایدز دارد جایز است؟
3ـ آیا بیمارى ایدز مبطل عقد است، یا مجوّزى براى طلاق مىباشد؟
جواب 1 تا 3 : ازدواج با مبتلایان به ایدز باطل نیست؛ ولى چنانچه اطّلاع نداشته، قابل فسخ است. امّا احتیاط آن است که زن با اجازه حاکم شرع خود را مطلّقه کند. و در هر صورت، اگر نزدیکى کردن خطر ابتلا به ایدز داشته باشد، جایز نیست.
سؤال ـ دخترى را به ازدواج پسرم در آوردهام و عروسى هم کردهاند، حال معلوم شده که دختر مدّتهاست به بیمارى صرع (غش) مبتلا است، خود دختر و دکترش هم تصدیق نمودهاند، ولى پدر و مادرش این مطلب را پنهان کردهاند، حتّى دختر مىگوید : «مىخواستم بگویم، امّا والدینم مانع شدند». تکلیف عقد و مهریّه چیست؟
جواب : بیمارى صرع موجب خیار فسخ در عقد نکاح نیست، و اگر بخواهد دختر را طلاق دهد، چنانچه عروسى نموده باید تمام مهر را بپردازد؛ ولى اگر در مذاکرات قبل از عقد یا به هنگام اجراى صیغه عقد، شرط سلامت کرده باشند، شوهر خیار فسخ دارد.
سؤال ـ آیا نبودن بکارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد مىشود؟ معنى فسخ چیست؟
جواب : در صورتى که شرط بکارت کرده باشد حقّ فسخ دارد. و معمولا در محیطهاى ما، شرط بکارت به عنوان یک شرط ضمنى و از پیش توافق شده مىباشد. و معنى فسخ این است که بگوید: «من عقد را فسخ کردم، یا به هم زدم». و به هر زبانى کافى است.
سؤال ـ در صورتى که داماد بخاطر عدم بکارت، نکاح را فسخ کند، چه مقدار از مهریّه را باید بپردازد؟ در صورت تدلیس از چه کسى مىتواند بگیرد؟
جواب : در صورت شرط بکارت، یا هر شرط کمال و عدم نقص ـ خواه به صورت
ذکر در عقد باشد، یا قبل از آن ـ چنانچه خلاف آن ثابت شود حقّ فسخ دارد. و هر گاه دخول حاصل نشده باشد، مهریّه بکلّى ساقط است، و اگر حاصل شده باشد، مهر المسمّى پرداخته مىشود، سپس از کسى که تدلیس کرده مىگیرد.
سؤال ـ اگر زوجه، یا بستگان زوجه، در ازدواج تدلیس کنند و پس از روشن شدن مسأله، نکاح (بعد از نزدیکى) فسخ شود، آیا زوج باید مهر زن را بدهد؟ اگر قبلا پرداخت کرده باشد، مىتواند باز پس بگیرد؟
جواب : زوج باید تمام مهر را بدهد و مىتواند به مُدلّس رجوع کند.
سؤال ـ پسرم از دخترى با تأکید بر باکره بودن وى خواستگارى کرده، و صیغه عقد شرعى و دائمى زوجیّت با شرط باکره بودن زوجه جارى گردیده است. پس از گذشت ده ماه از اجراى صیغه دائمى عقد، و قبل از برگزارى مراسم ازدواج، زوجه اعلام مىدارد که پرده بکارت وى توسّط زوج ازاله گردیده، امّا زوج با اتیان سوگند شرعى منکر ادّعاى زوجه مىباشد. لطفآ در این مورد به سؤالات زیر پاسخ فرمایید :
1ـ آیا پسرم، حقّ فسخ نکاح را دارد؟
جواب : در صورتى که زوج و زوجه قبل از عروسى با هم رفت و آمد داشته و خلوت مىکردهاند، ادّعاى پسر پذیرفته نیست.
2ـ آیا زوج باید اثبات کند که اقدامى نکرده است؟
جواب : آرى تا ثابت نکند، در فرضى که در بالا گفتیم، ادّعاى او پذیرفته نیست.
3ـ در صورت فسخ نکاح، آیا زوجه حقّ دریافت مهرالمسمّى دارد یا مهر المثل؟
جواب : در فرض بالا زوج حقّ فسخ ندارد.
سؤال ـ یک سال پیش با دخترى آشنا شدم، که توسّط فرد دیگرى به طور نامشروع بکارت خود را از دست داده بود. با پرسش از دفتر بعضى مراجع، و رؤیت استفتائات ایشان، مبنى بر این که این جانب مىتوانم بدون اذن پدر، دختر را به صیغه موقّت خود درآورم، با ایشان ازدواج موقّت کردم. حال پس از گذشت یک سال، خواستگارى براى او آمده است. آیا این خانم، که مىخواهد به عنوان دختر باکره با آن مرد ازدواج کند، لازم است بگوید باکره نیست؟

جواب : بر دختر لازم نیست وضع خود را به شوهر بگوید؛ امّا اگر بعدآ بر شوهر ثابت شد که دختر باکره نیست، حقّ فسخ نکاح را دارد.
سؤال ـ خواهشمند است نظر خود را راجع به تدلیس در ازدواج به طور مشروح بیان فرمایید. آیا پنهان نمودن نقص، مانند کچلى کلّى، یا موضعى، کم پشت، یا خالى بودن قسمتى از موهاى سر، در زن موجب حقّ فسخ براى مرد مىشود؟
جواب : هر گاه در موقع خواستگارى معایب خود را عمدآ بپوشاند، و خود را غیر از آنچه هست نشان دهد، مصداق تدلیس است، و شوهر پس از اطّلاع حقّ فسخ دارد.
سؤال ـ جوانى دختر باکرهاى را، مشروط بر صحّت کامل طرفین، به عقد ازدوج دائمى خود درآورده است. در اوّلین فرصت بعد از ازدواج، که زوجین با هم تنها شدهاند، زوجه متوجّه مىشود که ناحیه فوقانى بدن شوهر دچار ناراحتى مادرزادى، قیفى شکل، ناموزون و غیر طبیعى است. بدین جهت مواقعهاى صورت نگرفت. در این صورت :
1ـ آیا زوجه اختیار فسخ نکاح را دارد؟
2ـ در فرض جواز فسخ نکاح، و با توجّه به این که زوجه مدخول بها نیست، آیا مىتواند نصف مهریّه و دیگر خسارات، از قبیل هزینه میهمانى و مانند آن، را از زوج مطالبه کند؟
جواب : این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست؛ مگر این که قبلا شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولى در فرض مسأله که مُواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمىگیرد. امّا اگر خساراتى متحمّل شده، مىتواند آن را از زوج بگیرد.
سؤال ـ چنانچه پزشکى قانونى بر اساس وضعیّت کروموزومى شخص، خنثى را خنثاى مذکّر یا مؤنث معرّفى کند، آیا براى طرفى که با او ازدواج نموده، جزء عیوب محسوب شده و حقّ فسخ دارد؟
جواب : اگر در ظاهر علامت خلافى نمایان نیست، موجب فسخ نمىشود.
سؤال ـ چنانچه پس از عقد و نزدیکى مشخّص گردد که یکى از طرفین خنثاى مشکل است، عقد چه حکمى دارد؟ آیا بهتر است طلاق داده شود، یا این که از اوّل باطل
بوده، یا طرف، حقّ فسخ دارد؟
جواب : اگر یکى از آن دو، یا هر دو خنثاى مشکل باشند، نکاح باطل است.
سؤال ـ آیا عیوبى که موجب فسخ عقد ازدواج دائم است، شامل عقد موقّت نیز مىشود؟
جواب : ظاهرآ شامل عقد موقّت هم مىشود.
سؤال ـ با توجه به این که کشور ما، در حال حاضر، در مرحله حذف بیمارى جذام است، آیا مىتوان جایگزینهاى دیگرى، مثل بیمارى ایدز، یا سایر بیمارىهاى پوستى که مُخلّ روابط زناشویى است، براى آن در نظر گرفت؟
جواب : در صورتى که واقعآ مُخلّ رابطه زناشویى باشد، حقّ فسخ ثابت است.
سؤال ـ مواردى که مرد حقّ فسخ دارد، مانند بیمارى برص (ویتیلیگو)، نقص مادر زادى، افضاء، موانع مقاربت (مانع استخوانى، یا پرده پوستى و مانند آن) همگى امروزه با درمان قابل رفع مىباشد. حال چنانچه مردى پس از ازدواج متوجّه موارد مذکور گردد، آیا باز هم اختیار بر هم زدن عقد را دارد؟ چنانچه نیاز به درمان باشد، آیا درمان و هزینه آن، بر عهده زن و خانواده اوست، یا بر عهده شوهر مىباشد؟
جواب : هر گاه به سهولت قابل معالجه باشد، و زن با هزینه خود اقدام به درمان نماید، خیار فسخ جارى نیست.
مسأله ـ هر گاه مرد، یا زن، به واسطه یکى از عیوبى که گفته شد، عقد را به هم زنند، احتیاجى به طلاق نیست، همان فسخ کافى است.
 

 

شرایط مجاز و غیرمجاز در عقد نکاحمحارم و عدّه‌اى از کسانى که ازدواج با آنها جایز نیست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma