سخن نهائى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی پر ماجرای نوح(ع)، آموزه ها و عبرت ها
توصیه شیطان به نوح(علیه السلام)


در اخبار آمده است: عمر مردم در عصر حضرت نوح(علیه السلام) سیصد سال بود.(1) یعنى هر نسلى بطور متوسّط سیصد سال عمر مى کرد و سپس جاى خود را به نسل بعد مى سپرد. و مدّت رسالت آن حضرت سه برابر عمر یک انسان معمولى بود. بنابراین، آن حضرت در مدّت رسالت با سه نسل مختلف سر و کار داشت، و براى هدایت آنان بسیار تلاش و کوشش کرد. و مدّت عمر حضرت نوح(علیه السلام) طبق روایتى که قبلا گذشت 1250 بلکه طبق روایت دیگرى 2500 سال بود.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «حضرت نوح(علیه السلام) دو هزار و پانصد سال زندگى کرد. هشتصد و پنجاه سال آن قبل از بعثت بود، و نهصد و پنجاه سال آن بعد از بعثت (و قبل از طوفان) بود که مردم را به سوى خدا دعوت مى کرد، و هفتصد سال بعد از نزول از کشتى و خشک شدن آب زندگى کرد».(2)
طبق این حدیث، آن حضرت به اندازه هشت انسان معمولى عمر کرده و هشت نسل مختلف را درک نمود. امّا علیرغم عمر طولانى اش هرگز وابسته به دنیا نشد و زر و زیور دنیا او را فریب نداد و از خدایش غافل نکرد. در روایتى مى خوانیم:
«کانَ نُوحٌ(علیه السلام) فى بَیْت مِنْ شَعْر اَلْفاً وَ اَرْبَعَمِأة سَنَة، فَکُلَّما قیلَ لَهُ: یا رَسُولَ اللهِ لَوِاتَّخَذْتَ بَیْتاً مِنْ طین تَأوى إِلَیْهِ، قالَ: اَنَا مَیّتٌ غَداً وَ تارِکُهُ، فَلَمْ یَزَلْ فیهِ حَتّى فارَقَ الدُّنیا;(3) نوح(علیه السلام) یکهزار و چهارصد سال در یک خیمه پشمى زندگى کرد. هر زمان به او گفته مى شد: «اى پیامبرخدا! چقدر خوب بود خانه اى از گل مى ساختى و در آن ساکن مى شدى» مى فرمود: من که مى خواهم فردا بمیرم و خانه را ترک کنم (چه نیازى به خانه گلى دارم). همواره در همان خیمه پشمى زندگى کرد، تا از دنیا رفت!».
در حدیث دیگرى مى خوانیم: روزى جبرئیل(علیه السلام) خطاب به آن حضرت گفت:
«یا اَطْوَلَ الْأَنْبِیاءِ عُمْراً کَیْفَ وَجْدَت الدُّنْیا؟ قالَ: کَدار لَها بابانِ دَخَلْتُ مِنْ اَحَدِهِما وَ خَرَجْتُ مِنَ الآخَرِ;(4) اى کسى که در میان پیامبران از همه بیشتر عمر کرده اى! دنیا را چگونه یافتى؟ گفت: مثل خانه اى که دو در داشته باشد، از یک در داخل شدم و از در دیگر خارج گردیدم».
و در حدیث سوّمى، که امام صادق(علیه السلام) نقل کرده، آمده است: فرشته مرگ، عزرائیل(علیه السلام)، خدمت حضرت نوح(علیه السلام) رسید، در حالى که آن حضرت در آفتاب نشسته بود. نوح پیامبر(علیه السلام)خطاب به عزرائیل(علیه السلام) فرمود: اى فرشته مرگ چه مأموریّتى دارى؟ گفت: آمده ام روحت را قبض کنم. فرمود: اجازه مى دهى از آفتاب به سایه بروم؟ گفت: مانعى ندارد. حضرت نوح(علیه السلام) به سایه رفت و فرمود:
«یا مَلَکَ الْمَوتِ فَکانَ ما مَرَّ بى فى الدُّنیا مِثْلَ تَحَوُّلى مِنَ الشَّمْسِ إِلَى الظِّلِّ;(5) اى فرشته مرگ! آنچه از عمرم گذشت (در نظر من) مثل آمدنم از آفتاب به سایه بود!»
سپس آمادگى اش را براى مرگ اعلان کرد. و در این حال عزرائیل(علیه السلام) وى را قبض روح کرد.
آرى زندگى نوح(علیه السلام) سراسر پند و اندرز و درس عبرت بود; حتّى در آن حالت که آن حضرت به جوار حق سفر کرد.


(1). بحارالانوار، ج 11، ص 289، ح 12.
(2). اخلاق انبیاء، ص 81.
(3). اخلاق انبیاء، ص 85.
(4). مجموعه ورام، ج 1، ص 131 (به نقل از اخلاق انبیاء، ص 85).
(5). بحارالانوار، ج 11، ص 285. مشروح سخنان این پیامبر بزرگ و دیگر پیامبران الهى را مى توانید در کتاب «گفتار انبیاء» مطالعه فرمایید.
 
توصیه شیطان به نوح(علیه السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma