تهدیدها و نفرین ها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی پر ماجرای نوح(ع)، آموزه ها و عبرت ها
معیارهاى ارزشى دنیا پرستان از نظر قرآن دعا آرى، نفرین نه!


حضرت نوح(علیه السلام) پس از یک دوره طولانى تبلیغ و انذار و بشارت، و مواجه شدن با تهدیدهاى جدّى مشرکان و بت پرستان، از ایمان آوردن افراد دیگر مأیوس و ناامید شد. لذا، بناچار آنها را نفرین کرد; البتّه نفرین حساب شده و معنى دار، که شرح آن خواهد آمد.
ابتدا به بیان تهدیدهاى مشرکان و بت پرستان پرداخته، سپس به سراغ نفرین حضرت نوح(علیه السلام) مى رویم.
 
تهدیدهاى مشرکان و بت پرستان
خداوند متعال در دو آیه از قرآن تهدیدهاى آنان را ذکر کرده است:
1. در آیه شریفه 32 سوره هود تهدید آن قوم لجوج و عنود را چنین بیان مى کند:
«قَالُواْ یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثرَْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ; گفتند: اى نوح! با ما جرّ و بحث کردى، و زیاد مجادله نمودى! (بس است!) اکنون اگر راست مى گویى، آنچه را (از عذاب الهى) به ماوعده مى دهى بیاور!»
آدم هاى بى منطق، آنقدر از خود راضى هستند که با دست خودشان هیزم آتش خود را فراهم مى کنند. اگر کمى عقل و منطق داشتند، حداقل باید احتمال بسیار کمى مى دادند که حضرت نوح(علیه السلام) در گفتارش صادق است و تقاضاى عذاب نکنند.
2- در آیه شریفه 116 سوره شعراء تهدیدات خشن ترى از آنها نقل شده است:
«قَالُواْ لَئِنْ لَّمْ تَنتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ; گفتند: اى نوح! اگر (از ادّعاهاى خود) دست برندارى، سنگسار خواهى شد».
طبق این آیه شریفه، مشرکان بى منطق و بت پرستان لجوج و جاهل، پیامبر خدا را به مجازاتى سخت یعنى رجم و سنگار تهدید کردند.
از این آیه شریفه استفاده مى شود که سنگسار سابقه زیادى داشته و در میان قوم نوح رایج بوده است.
 
نفرین هاى مستدّل حضرت نوح(علیه السلام)
حضرت نوح(علیه السلام) تمام تلاش خود را به کار گرفت و از تمام ظرفیّتها استفاده کرد و تعداد قلیلى از مردم قومش را هدایت کرد(1)، و اضافه بر آن کسى ایمان نیاورد. با توجّه به این که دیگر هیچ امیدى به ایمان آوردن بقیّه نبود، علاوه بر این، بر اثر تبلیغات و فعالیّتهاى اکثریّت مشرک، احتمال گمراه شدن افراد مؤمن نیز وجود داشت، حضرت نوح(علیه السلام)دست به نفرین بلند کرد تا با از بین رفتن مشرکان، گروه اندک مؤمنان جایگزین آنها شده و جامعه سالمى را بنیان کنند. نفرین حضرت در دو آیه قرآن آمده است:
1- خداوند متعال در آیه 24 سوره نوح، به نقل از آن حضرت مى فرماید:
«وَ قَدْ أَضَلُّواْ کَثِیرًا وَ لَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا ضَلَالا; و آنها بسیارى را گمراه کردند. خداوندا! ستمکاران را جز گمراهى میفزا!»
همانگونه که گذشت، مشرکان و بت پرستان قوم نوح نه تنها خود گمراه و فاسد بودند، که دیگران را نیز به گمراهى و فساد مى کشاندند. و لذا، حضرت نوح(علیه السلام) آنها را نفرین کرد که بر گمراهى شان افزوده شود تا به پرتگاه نزدیک شده و سقوط کنند، تا دیگران از فساد آنها در امان باشند.
2- در آیه 26 سوره نوح نفرین آن حضرت شدّت بیشترى به خود گرفته است. مى فرماید:
«وَ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلىَ الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارا; و نوح گفت: پروردگارا هیچ کس از کافران را بر روى زمین باقى مگذار».
علّت نفرین نوح و تقاضاى مرگ براى طاغیان و سرکشان و مفسدان، انتقام شخصى و خنک شدن دل آن حضرت نبود; بلکه این نفرین هم در راستاى رسالت الهى و در رابطه با هدایت مردم بود. لذا در آیه بعد، که در حقیقت علّت آن نفرین بیان شده، مى فرماید:
«إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَ لَا یَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارا; «چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى کنند و جز نسلى فاجر و کافر به دنیا نمى آورند».
تبلیغات آنان آن قدر وسیع و گسترده، و وسوسه هایشان به قدرى زیاد و مداوم بود که اگر ادامه پیدا مى کرد ممکن بود همان گروه اندک مؤمنان در ایمانشان متزلزل شده و به آنها بپیوندند.
سؤال: حضرت نوح(علیه السلام) از کجا مى دانست که نسل آنها نیز نسل کافر و بى ایمانى خواهند شد؟
جواب: آنها اصرار عجیبى داشتند که بغض و کینه و نفرت خود از نوح پیامبر را به فرزندانشان منتقل کنند. بدین جهت، دست بچّه ها را گرفته و حضرت نوح را به آنها نشان مى دادند و او را فردى دیوانه معرّفى مى کردند.(2) و لذا امیدى به هدایت آنها نبود. خلاصه جمعیّتى که در جهل و نادانى و لجاجت به انتهاى آن رسیده و نسلى کافر و بى ایمان خواهند داشت و دیگران را نیز به گمراهى مى کشند، جز مرگ و نیستى استحقاق چیز دیگرى ندارند. به قول شاعر:
نه شکوفه و نه برگى، نه ثمر نه سایه دارم *** متحیّرم که دهقان، به چه کار کشت ما ر(3)
بنابراین، زنده ماندن آن قوم هیچ توجیه منطقى و معقولى نداشت، و جز مرگ هیچ مجازاتى سزاى آنها محسوب نمى شود. شاعر مى گوید:
بسوزند چوب درختان بى بر *** سزا خود همین است مر بى برى ر(4)
و نفرین حضرت مستجاب شد و خداوند دستور ساخت کشتى را به آن حضرت داد.


(1). در طول نهصد و پنجاه سال دعوت حضرت نوح(علیه السلام) تنها حدود هشتاد نفر به او ایمان آوردند، که اگر این دو عدد را بر یکدیگر تقسیم کنیم روشن مى شود که براى هدایت هر یک نفر به طور متوسّط حدود دوازده سال تبلیغ کرد!!. (تفسیر نمونه، ج25; ص66.)
(2). بحار الانوار، ج11، ص287، ح9 و ص299.
(3). این شعر از «ذوقى اردستانى» است.
(4). دیوان اشعار ناصر خسرو، قصاید، قصیده ششم.
 
 

 

معیارهاى ارزشى دنیا پرستان از نظر قرآن دعا آرى، نفرین نه!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma