فلسفه گستردگى تاریخ انبیا در قرآن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی پر ماجرای نوح(ع)، آموزه ها و عبرت ها
مراحل پنج گانه زندگانى انساناوّلین پیامبر اولواالعزم: حضرت نوح(علیه السلام)

سؤال: چرا حالات انبیاى اولواالعزم و شرح زندگانى آنها به طور مکرّر در سوره هاى مختلف قرآن مجید ذکر شده است؟ چرا قرآن اینقدر به تاریخ انسانهاى پیشین اهمیّت داده و حتّى شرح حال انبیاى غیر اولواالعزم، نظیر حضرت یوسف و شعیب و یونس و زکریّا و مانند آنها(علیهم السلام) را نیز بیان کرده است؟
جواب: بیان تاریخ انبیا، مطابق آنچه که از قرآن مجید استفاده مى شود، هفت فلسفه و فایده مهم دارد، که اجمالا به آن مى پردازیم:
 
1. انتقال تجربیّات
تجربه نتیجه زندگى انسان است. اگر انسان تجربیّات خود را در اختیار دیگرى قرار دهد مثل این است که عمرش را زیادتر کرده است. گاه استادى تجربه کارى شصت ساله اش را در ظرف یک ماه در اختیار شاگرد جوانش قرار مى دهد. این استاد در واقع شصت سال به عمر این شاگرد اضافه نموده، و این غنیمت بزرگى براى شاگرد است. قرآن مجید تاریخ انبیاى اولواالعزم و غیر اولواالعزم را ذکر کرده، تا تجربیّات آنان را به ما منتقل کند. عوامل پیروزى و شکست ملّتهاى مختلف را بفهمیم. آثار و نتایج ظلم و ستم و نافرمانى و معصیت را مشاهده کنیم.
عاقبت افراد شرور و ظالم، همچون فرعونها و نمرودها، را مطالعه کرده و از آن عبرت بگیریم و از آنچه باعث شقاوت آنها شده خود دارى نماییم.
ببینیم قارونها با آن ثروت عظیم و کم نظیر و آن همه یار و یاور و خادم و نوکر، سرانجام با چه وضع خفّت بارى تمام دارایى خود را گذاشته و جهان را ترک کردند. این ها تجربیّاتى است که از مطالعه تاریخ انبیاء در قرآن مجید به دست مى آید.
خداوند متعال در آیه شریفه 176 سوره اعراف مى فرماید:
«فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ; این داستانها را (براى آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند).»
آرى، مطالعه تاریخ انبیا و استفاده از تجربیّات آن بزرگواران، براى انسان بسیار ارزشمند است. نتیجه این که: یکى از فلسفه هاى پرداختن به تاریخ انبیا، استفاده از تجربیّات آنهاست.
 
2. دلدارى به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و دادن امید به مسلمانان
هنگامى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) دعوتش را در مکّه به صورت علنى آغاز کرد، با مخالفتهاى فراوانى از سوى مشرکان مواجه شد. و هر چه بر تعداد مسلمانان افزوده مى شد، آزار و اذیّت و مخالفتهاى مشرکان و بت پرستان مکّه نیز فزونى مى گرفت. برخى از تازه مسلمانان ضعیف الایمان تاب تحمّل این همه سختى، که یکى نمونه آن محاصره اقتصادى مسلمانان در شعب ابى طالب بود، را نداشتند. و لذا، خداوند متعال براى دلدارى دادن به مسلمانها خطاب به پیامبرش فرمود:
«وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبرَُواْ عَلَى مَا کُذِّبُواْ وَ أُوذُواْ حَتىَّ أَتَلـهُمْ نَصْرُنَا وَ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جَاءَکَ مِن نَّبَإِىْ الْمُرْسَلِینَ;(1)
به یقین پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند; و در برابر تکذیب ها، صبر و استقامت کردند; و (در این راه،) آزار دیدند، تا هنگامى که یارى ما به آنها رسید و هیچ چیز سنّتهاى خدا را تغییر نمى دهد; و به یقین اخبار پیامبران به تو رسیده است».
این آیه شریفه اختصاص به مسلمانان صدر اسلام ندارد، بلکه مسلمانان امروز را نیز شامل مى شود. یعنى اى مسلمانهایى که در کشورهاى مختلف انقلاب کرده اید و به دنبال تحوّل و دگرگونى و ساختار جدید دینى و پیاده شدن احکام و معارف اسلامى هستید! در مواجهه با مشکلات و سختى ها و کار شکنى ها و نا مهربانى ها و آزارها و اذیّتها و شکنجه ها و تبعیدها و شهادت عزیزان، ناامید و دلسرد نشوید که در صورت صبر و مقاومت، وعده الهى شامل حال شما هم خواهد شد و فتح و پیروزى نصیبتان مى گردد.
همانگونه که سایر انقلابها در دیگر کشورهاى اسلامى به ثمر نشست، و جانبازى ها و رشادت ها و شهادت ها بى نتیجه نماند، و مردم آن بلاد به پیروزى رسیدند. نتیجه این که: یکى دیگر از فواید بیان تاریخ انبیا، دلدارى دادن به مسلمانان است.
 
3. درسهاى عبرت فراوان
خداوند متعال پس از آن که داستان حضرت یوسف(علیه السلام) را به طور مفصّل، و به زیبایى هر چه تمام تر، در قرآن مجید بیان نموده، مى فرماید:
«لَقَدْ کاَنَ فىِ قَصَصِهِمْ عِبرَْةٌ لّأُِوْلىِ الْاَُلْبَابِ;(2) راستى در سرگذشت آنها عبرتى براى صاحبان اندیشه بود».
آرى، در تاریخ انبیا درسهاى عبرت فراوانى وجود دارد. لذا، قرآن مجید براى این که مخاطبانش از این عبرت ها استفاده کنند به شرح و تفصیل آن پرداخته است. به عنوان مثال حضرت یوسف(علیه السلام) به شکل یک برده وارد خانه زلیخا شد. زلیخا در اوج مکانت و جایگاه اجتماعى، و یوسف در پایین ترین طبقات جامعه.
امّا حضرت یوسف در سایه مبارزه با هواى نفس و بندگى خدا و تسلیم نشدن در مقابل وسوسه هاى شیطان و عشوه گرى هاى زلیخا (که یک زن عادى نبود، بلکه بسیار زیبا و سر تا به پا آرایش کرده بود) و دل سپردن به خداوند و باور کردن حضور او در همه جا، به اوج عزّت رسید و عزیز مصر شد. امّا زلیخاى با آن موقعیّت و عظمت، بر اثر پیروى از شیطان و هواى نفس سقوط کرد و در نزد همگان بى ارزش شد. آیا این حادثه تاریخى و حوادث مشابه آن براى جوانان عزیز که در اوج شهوتند و با انواع مظاهر فساد و وسوسه هاى جنسى مواجهند، مایه عبرت نیست؟ آیا مطالعه این بخش از تاریخ پیامبران به آنها قوت و قدرت بیشترى براى مبارزه با هواى نفس نمى دهد؟! نتیجه این که: یکى دیگر از فلسفه هاى پرداختن به تاریخ پیامبران در قرآن کریم، عبرت آموزى خوانندگان آن است.
 
4. اثبات وحدت و یکپارچگى دعوت انبیا
فایده دیگر ذکر تاریخ پیامبران، پى بردن به یکپارچگى دعوت آن بزرگواران است. هنگامى که تاریخ آن عزیزان را مطالعه مى کنیم متّوجه مى شویم که همه آنها به دنبال یک چیز بوده و مردم را به سوى یک مقصد، یعنى خداى یکتا، فرا مى خواندند. با این تفاوت که از مرحله پایین تر شروع نموده و روز به روز کاملتر مى گشت. آرى، همه انبیاى الهى مردم را به توحید و معاد و عدالت و قسط و تقوا و دیگر ارزشهاى معنوى و انسانى فرا مى خواندند.
و لذا ما مسلمانان به تبعیّت از قرآن مجید مى گوییم:
«لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَد مِّن رُّسُلِهِ;(3) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمى گذاریم (و به همه ایمان داریم)».
خداوند متعال در آیه 45 سوره زخرف به این فلسفه اشاره کرده است; مى فرماید:
«وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَانِ ءَالِهَةً یُعْبَدُونَ; از پیامبرانى که پیش از تو فرستادیم (و پیروان راستین آنها) بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار دادیم؟!»
نتیجه این که: یکى دیگر از فلسفه ها و فواید پرداختن به تاریخ انبیا، پى بردن به وحدت و یکپارچگى دعوت آن بزرگواران است.
 
5. شرح زحمات طاقت فرساى پیامبران
برخى از مسلمانان صدر اسلام، که تازه به صف مسلمین پیوسته بودند و داراى ایمان قوى و محکمى نبودند، هنگامى که با انواع و اقسام آزارها و شکنجه ها و مشکلات مواجه مى شدند شروع به نق زدن مى کردند. خداوند متعال براى این که به آنها بفهماند این مشکلات و سختى ها اختصاص به آنها نداشته، بلکه دامنگیر پیروان همه انبیا و پیامبران بوده، به گوشه هایى از حوادث ناگوارى که براى آن بزرگواران و پیروانشان رخ داده بود در قران مجید اشاره کرده، تا مایه تسلّى خاطر و قوّت قلب مسلمانان گردد. آیه شریفه 214 سوره بقره به همین مطلب اشاره دارد. توجّه فرمایید:
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُواْ حَتىَّ یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ مَتىَ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ;(4) گمان کردید داخل بهشت مى شوید، بى آن که حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که سختى ها و زیانها به آنها رسید، و آنچنان بى قرار شدند که پیامبر و افرادى که با او ایمان آورده بودند گفتند: «پس یارى خدا کى خواهد آمد؟» (به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یارى خدا نزدیک است!»
آرى، بهشتى شدن و آرام گرفتن در جوار قرب پروردگار آسان نیست. باید در برابر هواى نفس مقاومت نمود و سختى هاى عبادت را به جان خرید. مثلا به هنگامى که ماه مبارک رمضان در گرماى فوق العاده تابستان قرار مى گیرد و روزهاى طولانى و حرارت شدید آن طاقت روزه دار را طاق مى کند، باید با توکّل بر خدا روزه گرفت و توجّهى به وسوسه هاى شیطان و خواهشهاى نفس نکرد. این آیه شریفه به ما مى گوید:
«بهشت را مجانى به کسى نمى دهند. اگر طالب بهشتى، باید با شیطان و نفس امّاره بى امان مبارزه کنى!».
 
اصولا هر کسى در زندگى اش به موفقیّتى دست یافت در سایه زحمت و تلاش و مبارزه بود. اگر انسان زحمات تحصیل علم را بر جسم و جانش هموار نکند و با مشکلات آن دست و پنجه نرم ننماید، عالم بزرگى نخواهد شد. اگر یک فرد نظامى آموزشهاى سنگین و کلاسهاى متعدّد و تمرین هاى پى در پى و مشکل را پشت سرنگذارد، فرمانده موفّقى نخواهد شد. اگر ورزشکار به تمرین هاى سنگین و اردوههاى طولانى و دورى از خانواده و محرومیّتهاى ناشى از آن تن ندهد، جام قهرمانى را بالاى سر خود نخواهد دید. خلاصه این که: یکى دیگر از فوائد بیان تاریخ پیامبران، شرح زحمات و فداکارى هاى طاقت فرساى آن بزرگواران است.

6. مبارزه با خرافات و تحریف ها
تاریخ انبیا در طول زندگى بشر و بر اثر گذشت زمان، با خرافات عجیبى آمیخته شده است. قرآن مجید با بیان تاریخ پیامبران، در واقع تاریخ حقیقى انبیا را بیان نموده و خرافات و مطالب بى اساس را از چهره آن مى زداید. خداوند متعال پس از بیان تاریخ واقعى حضرت عیسى(علیه السلام) در سوره آل عمران مى فرماید:
«إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ;(5) این همان سرگذشت واقعى (عیسى) است».
اگر شما بعضى از کتب آسمانى تحریف شده، از جمله تورات کنونى، را مطالعه کنید، به این واقعیّت تلخ پى خواهید برد. در فصول اوّلیّه تورات کنونى داستان آفرینش حضرت آدم(علیه السلام) همراه با انواع خرافات بیان شده است. مى گوید:
«آدم از میوه درخت علم و دانش خورد! سپس لباسهاى بهشتى اش فرو ریخت و برهنه شد. لذا خود را در پشت درختهاى بهشتى پنهان کرد. خداوند صبحگاهان به همراه نسیم صبحگاهى وارد بهشت شد! در خیابانهاى بهشت قدم مى زد! امّا هر چه نگاه کرد خبرى از آدم نبود. صدا زد: آدم! کجایى؟ آدم گفت: اینجا، پشت درختان پنهان شده ام؟ خداوند گفت: چرا پنهان شده اى؟ گفت: از درخت علم و دانش خوردم. لباسهایم فرو ریخت و برهنه شدم، لذا در پشت درختان پنهان شدم!»
این داستان با خرافات متعدّدى آمیخته است: زیرا اوّلا: درختى که حضرت آدم از آن منع شد درخت علم و دانش نبود، بلکه خداوند به خاطر دانشى که در اختیار آدم نهاد به تمام فرشتگان دستور داد بر او سجده کنند.
ثانیاً: مگر خداوند مادّه است و جسم دارد که در خیابانهاى بهشت قدم بزند؟
ثالثاً: خدایى که از چند قدم آن طرف تر خود خبر ندارد و نمى داند حضرت آدم در پشت درختان پنهان شده، چطور بر تمام جهان هستى احاطه دارد و آن را اداره مى کند؟ خوانندگان محترم! خرافات بلاى بزرگى است که اعتقادات انسان را تهدید مى کند و دشمن با استفاده از این حربه به جنگ دین و ایمان مى آید. جدّاً باید مراقب این حربه دشمنى بود.(6)
بنابراین، یکى دیگر از فوائد پرداختن به داستان انبیا، زدودن خرافات از تاریخ آن بزرگواران و در دسترس قرار دادن تاریخ واقعى آنهاست.
 
7. تحقق وعده الهى به مؤمنان
خداوند متعال در آیه 51 سوره غافر مى فرماید:
«إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فىِ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ; ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آورده اند، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى که گواهان به پا مى خیزند یارى مى دهیم.»
آرى، وعده الهى براى پیروزى مؤمنان حتماً تحقّق مى یابد و سرانجام مؤمنان پیروز مى شوند. شما مؤمنین هم اگر در مسیر ایمان و تقوى گام بردارید، وعده خدا در مورد شما هم محقّق خواهد شد، و طعم پیروزى را خواهید چشید. نتیجه این که:
بیان تاریخ پیامبران اولواالعزم و غیر اولواالعزم در قرآن فلسفه هاى هفت گانه اى دارد که شرح آن گذشت. با توجّه به فواید و آثار مهّم مطالعه سرگذشت پیامبران، به شرح حال حضرت نوح(علیه السلام) مى پردازیم.


(1). سوره انعام، آیه 34
(2). سوره یوسف، آیه 111
(3). سوره بقره، آیه 285.
(4). سوره بقره، آیه 214.
(5). سوره آل عمران، آیه 62
(6). بحث مشروحى در مورد خرافات و انواع و اقسام آن و آثار و پیامدهایش، در کتاب «داستان یاران»، ص302 به بعد، نموده ایم. علاقمندان آن مبحث را مطالعه فرمایند.
مراحل پنج گانه زندگانى انساناوّلین پیامبر اولواالعزم: حضرت نوح(علیه السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma