نقش دفع ضرر و جلب منفعت در حیات بشر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی پر ماجرای نوح(ع)، آموزه ها و عبرت ها
انذار و بشارت سه هدف مهم: ایمان و تقوى و اطاعت

خداوند متعال دو غریزه در وجود هر انسانى قرار داده که تمام تلاشها و کوششها و زحمات انسان از آن دو سرچشمه مى گیرد: غریزه جلب منفعت و غریزه دفع ضرر.
هر انسانى به دنبال جلب منافع مادّى و معنوى خویش و در پى دفع ضررهاى مادّى و معنوى خود مى باشد. تمام علوم و دانشها و صنایع و اختراعات و اکتشافات و پیشرفتهایى که نصیب انسان شده، به واسطه همین نکته مهم است که منافع را جلب و ضررها را دفع مى کند. حتّى عبادات و اطاعات و تهذیب نفوس و خودسازى و مبارزه با نفس نیز از همین جا سرچشمه مى گیرد. زیرا اگر انسان عبادت مى کند براى این است که به بهشت برود، یا به این منظور است که به مقام قرب پروردگار نایل شود. و اگر به میدان جهاد مى رود و تمام خطرات جنگ را به جان مى خرد، براى آن است که فیض عظماى شهادت نصیبش گردد و نزد پروردگارش روزى بخورد، که اینها همه جلب منفعت معنوى است.
تنها یک جا از مرحله جلب منفعت و دفع ضرر فراتر مى رود و آن زمانى است که به مقام فناء فی الله مى رسد. البتّه نه به آن معنا که عرفانهاى کاذب مى گویند: «که بنده با خدا یکى مى شود» که حرف غلطى است و بنده همیشه بنده است و خدا همواره خداست. همانگونه که ممکن الوجود همیشه ممکن الوجود و واجب الوجود همواره واجب الوجود است، و یکى شدن این دو امکان ندارد. بلکه منظور از فناء فی الله این است که انسان به جایى برسد که خود را فراموش کند و فقط و فقط خداى متعال و رضاى او را مدّنظر داشته باشد. در این مرحله دیگر جلب منفعت و دفع ضرر کنار مى رود. البتّه این، مرحله بسیار بالایى است که جز اولیاء الله مقربّین به آن نمى رسند. این از نظر جنبه هاى اختیارى.
از منظر جنبه هاى غیر اختیارى نیز چنین است; یعنى در درون وجود انسان دو نیروى جاذبه و دافعه وجود دارد که بدون اختیار ما موتور محرکّه بدن مان را کنترل مى کند. قلب انسان همانند نیروى محرکّه اوست. در درون قلب نیرویى وجود دارد به نام سمپاتیک که آن را به حرکت در مى آورد و اعصابى هم وجود دارد به نام پاراسمپاتیک که جلوى شتاب بیش از اندازه قلب را مى گیرد. اگر این دو رشته اعصاب مأموریّت خود را درست انجام دهند ضربان قلب منظّم و مرتّب مى زند و نیروى محرکّه بدن انسان به طور صحیح کار مى کند. امّا چنانچه هریک از دو نیروى جاذبه و دافعه در انجام وظیفه خود کوتاهى نماید قلب به درستى کار نمى کند و انسان بیمار مى شود.
اگر به کلّ جهان هستى نگاه کنیم نیز این دو نیرو وجود دارد. حرکت منظّم منظومه شمسى که میلیونها سال در حرکت است و کرات آن به گرد خورشید مى چرخند مدیون جاذبه و دافعه است; به گونه اى که نه جذب خورشید مى شوند و نه از مسیر حرکت خود فراتر مى روند.
از اینجا مى فهمیم که چرا پیامبران مبشّرین و منذرین بودند؟ بشارت نیروى محرّکه بود و انذار نیروى بازدارنده. با بشارت مردم را به سوى نیکیها حرکت مى دادند و با انذار از محرّمات و بدى ها باز مى داشتند. بنابراین، این که حضرت نوح(علیه السلام)همانند سایر پیامبران مبشّر و منذر بود، براى این بود که مى خواست براى هدایت مردم از این دو ابزار استفاده کند.
 
 
 

انذار و بشارت سه هدف مهم: ایمان و تقوى و اطاعت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma