سرنوشت دردناک

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
زندگی پر ماجرای نوح(ع)، آموزه ها و عبرت ها
داستان آن شب تاریخى (لیلة المبیت) نکوهش لجاجت در کلمات معصومین(علیهم السلام)

یکى از فرزندان حضرت نوح(علیه السلام)، به نام کنعان(1)، همچون همسرش انسان ناخلفى بود و به پدر ایمان نیاورد. آیات 42 تا 48 سوره هود به شرح حال او پرداخته است. توجّه بفرمایید:
«وَ هِىَ تَجْرِى بِهِمْ فىِ مَوْج کَالْجِبَالِ وَ نَادَى نُوحٌ اِبْنَهُ وَ کَانَ فِى مَعْزِل یا بُنَىَّ اِرْکَب مَّعَنا وَ لَا تَکُن مَّعَ الْکَافِرِینَ; و کشتى، آنها را از میان امواجى همچون کوهها حرکت مى داد; (در این هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشه اى بود صدا زد: پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش».
همانگونه که قبلا گفته شد، خداوند متعال به لطف و عنایت خاصّش کشتى نوح را حفظ کرد; زیرا امواج کوه پیکر طوفان به قدرى شدید و سهمگین بود که هیچ کشتى اى تاب مقاومت نداشت. به قول شاعر:
گر نگهدار من آن است که من مى دانم *** شیشه را در بغل سنگ نگه مى دارد(2)
ضمناً از جمله «کان فى معزل» استفاده مى شود که پسر نوح در مکانى بود که نه مکان مؤمنان ثابت قدم بود و نه جایگاه کافران و بت پرستان لجوج، بلکه مکان جداگانه اى بود. به هر حال حضرت نوح با شروع طوفان و حرکت کشتى نجات، از پسرش خواست دست از لجاجت بر دارد و سوار کشتى شود. به نظر شما کنعان چه پاسخى داد؟ آیه بعد به همین مطلب پرداخته است. توجّه فرمایید:
«قَالَ سَئاوِى إِلَى جَبَل یَعْصِمُنىِ مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ وَ حَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکاَنَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ;(3) گفت: «بزودى به کوهى پناه مى برم که مرا از آب حفظ مى کند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگهدارنده اى در برابر فرمان خدا نیست; مگر آن کس را که او رحم کند» در این هنگام، موج در میان آن دو جدایى افکند; و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت!»
نتیجه لجاجت و خیره سرى!
 
آنچه که باعث هلاکت و نابودى فرزند نوح شد لجاجت و خیره سرى بود. او با چشم خود مى دید طوفان چه غوفایى بر پا کرده و امواج چگونه این سو و آن سو مى رود، و پدر مهربان چگونه راه نجات را بیان مى کند و او را دعوت به خیر و صلاح مى نماید؟ امّا باز هم به لجاجت و خیره سرى را ادامه داد تا آنجا که در امواج سهمگین غرق مى شد!
یکى از بدبختى هاى بشر این است که گرفتار لجاجت شده و در دام خیره سرى مى افتد. این کار پیامدهاى شومى دارد که به عنوان نمونه مى توان به پروندههاى دادگسترى لجاجت اشاره کرد. اگر لجاجت نبود سالها در پیچ و خم دادگاهها معطّل نمى شدند و این همه خون دل نمى خوردند و وقت و پولشان را هدر نمى دادند.
اگر داستان خیره سرى شیطان رجیم را مطالعه کنیم به عمق پیامدهاى نامیمون لجاجت پى خواهیم برد. شیطان مطابق آن چه که در خطبه قاصعه (خطبه 192 نهج البلاغه) آمده 6000 سال عبادت خدا را کرد و عجیب این که بعضى معتقدند این مدّت طولانى را با یک نماز دو رکعتى گذراند!(4) به هر حال هنگامى که خداوند به فرشتگان دستور داد بر حضرت آدم(علیه السلام) سجده کنند، همه اطاعت کردند جز ابلیس، که حاضر نشد بر حضرت آدم(علیه السلام) سجده کند. خداوند به ابلیس فرمود: «چرا سجده نکردى؟» گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گل خشکیده اى که ازگل بدبویى آفریده اى، سجده نخواهم کرد».
خداوند او را از صف فرشتگان بیرون کرد و از درگاهش راند و فرمود:
«وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلىَ یَوْمِ الدِّینِ;(5) «و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود».
امّا شیطان متنبّه نشد و توبه نکرد، بلکه بر لجاجت خویش پافشارى کرد و گفت:
«پروردگارا! تا روز رستاخیز به من مهلت بده تا فرزندان آدم را وسوسه کنم!».
بر فرض که تمام فرزندان آدم را وسوسه کند، چه چیزى نصیب شیطان مى شود؟ جز این که شریک جرم تمام گنهکاران خواهد بود؟
متأسّفانه لجاجت اجازه نمى دهد فرد لجوج به عواقب آن بیندیشد. همه باید از عاقبت لجاجت شیطان رانده شده، و فرزند غرق شده نوح عبرت بگیریم. خانواده ها لجبازى نکنند. دولتمردان اگر اشتباهى کردند لجبازى نکنند و اصرار بر ادامه اشتباه نداشته باشند.
نویسندگان مطبوعات اگر استباه نوشتند، لجبازى نکنند و اشتباه خود را بپذیرند و عذرخواهى کنند. کسانى که در مسایل اقتصادى کشور فعالیّت دارند اگر برنامه اى را دنبال کردند و متوجّه شدند براى کشور و مردم مفید نیست با لجاجت ادامه ندهند، بلکه با شجاعت آن را متوقّف کرده و با صراحت اعلان کنند که اشتباه کرده اند. زن و شوهرهاى جوان هم مراقب وسوسه هاى شیطان در لجبازیها باشند، که در صورت عدم کنترل ممکن است تا مرز جدایى پیش برود.


(1). بحار الانوار، ج 11، ص 304.
(2). طبق آنچه که در سایت «انتشارات شادان» آمده، این شعر منسوب به شاعرى به نام «خیرانى» است.
(3). سوره هود، آیه 43.
(4). منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغة ج11، ص275 ونور الثقلین، ج3، ص14، ح47.
(5). سوره حجر، آیه 35.
 


 

داستان آن شب تاریخى (لیلة المبیت) نکوهش لجاجت در کلمات معصومین(علیهم السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma