خداوند متعال پس از بیان داستان حضرت نوح(علیه السلام) در آیات 24 تا 48 سوره هود، مى فرماید:
«تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَ لَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ;(1) (اى پیامبر!) اینها از اخبار غیبى است که به تو وحى مى کنیم; نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمى دانستید. بنابراین، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزکاران است».
قرآن مجید مدّعى است آنچه مردم از زندگانى حضرت نوح(علیه السلام) مى دانستند آمیخته با انواع خرافات بود. داستان زندگانى واقعى حضرت نوح(علیه السلام) که خالى از پیرایه ها و خرافات و مملّو از پیام ها و عبرتهاست، تنها از طریق وحى در اختیار پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)قرار گرفته است. این ادّعا با مقایسه معارف و مضامین آیات قرآن با آنچه در تورات آمده روشن مى شود.
به عنوان مثال قرآن مجید، در داستان حضرت آدم(علیه السلام)، علم و دانش را سبب فضیلت و برترى آدم بر فرشتگان مى داند;(2) در حالى که طبق آنچه که در تورات تحریف شده موجود مى خوانیم، گناه آدم که سبب بیرون راندن آن حضرت از بهشت شد استفاده از درخت علم ودانش بود! قرآن معجزه است و آن کتاب آمیخته با خرافه، و چقدر تفاوت است بین معجزه و خرافه.
در مورد داستان حضرت نوح(علیه السلام) به قطعه اى از تورات توجّه فرمایید. پیشاپیش از ساحت مقدّس آن پیامبر بزرگ جهت نقل این عبارت پوزش مى طلبیم. در فصل نهم سفر پیدایش تورات مى خوانیم:
«و نوح به فلاحت زمین شروع کرد و تاکستانى غرس نمود و شراب نوشیده و مست شد و در خیمه خود عریان گردید. و هام پدر کنعان برهنگى پدر خود را دید، دو برادر خود را از بیرون خبر کرد و سام و یافث ردایى را گرفته بر کتف خود انداخته و عقب عقب رفته و برهنگى پدر خود را پوشاندند!»
آیا یک شخص عاقل، هر چند پیامبر نباشد، مرتکب چنین اعمال زشتى مى شود؟ چطور مى شود چنین امورى را به یک پیامبر، آن هم پیامبرى اولواالعزم که براى هدایت قومش 950 سال زحمت کشید، نسبت داد؟ ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست.(3)
اینجاست که معنى آیه فوق را مى فهمیم و به صدق ادّعاى قرآن پى مى بریم و باید بیش از پیش قدر این کتاب آسمانى محفوظ از تحریف و خرافات را بدانیم و به خاطر این نعمت بزرگ سر بر سجده بگذاریم و شکرش را به جا آوریم.