نوسازى در تمام زمینه هاى فکرى و فرهنگى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
حکومت جهانى مهدى (عج)
حکومت دراز مدتوحدت دین

   آئینهاى آسمانى در واقع همانند آبى هستند که از آسمان نازل مى گردد.

   قطره هاى شفاف باران ـ در صورتى که هوا آلوده نباشد ـ پاک و زلال و زیبا و حیاتبخش، خالى از هر گونه آلودگى است; در هر جا فرود آید پیام آور زندگى و زیبایى است; و تلألؤ آن تشنگان را به سوى خود دعوت مى کند; و حتّى غیر تشنگان را بر سر میل نوشیدن آب مى آورد.

   امّا به هنگامى که روى زمینهاى آلوده مى ریزد، تدریجاً صفا و پاکى نخستین خود را از دست مى دهد; و گاه به صورتى در مى آید که هر بیننده اى از مشاهده آن روى درهم مى کشد و از عفونت آن فرار مى کند!

   آئینهاى الهى که در آغاز به صفا و پاکى باران، و روشنایى آفتاب، و زیبایى بهار هستند، با تماس به افکار منحطّ جاهلان، و و دستهاى آلوده مغرضان و آمیخته شدن با عادات و رسوم و سلیقه هاى شخصى، گاهى چنان تحریف مى شوند که جاذبه و کشش خود را بکلّى از دست مى دهند.

   اسلام این آئین زنده پر تحرّک که عقب افتاده ترین ملّتها را به پیشروترین تبدیل کرد نیز از این موضوع بر کنار نمانده، هر چند وجود قرآن دست نخورده، و دانشمندانى که در هر عصر و زمان، حتّى به قیمت جان خود براى حفظ اصالت آن کوشیدند، تا حدّ زیادى جلو این دگرگونیها را گرفتند; ولى باید اعتراف کرد که بسیارى از مفاهیمش نزد گروه کثیرى از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده که مى توان گفت هم اکنون اسلام اصیل عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در میان بسیارى اصلا نایاب است!

   سازنده ترین مفاهیم همچون «زهد و پارسایى» و «صبر» و «انتظار» و «شهادت» و «شفاعت» و «عبادت» گاهى آنچنان گرفتار تحریف و تفسیرهاى نادرست و وارونه شده که اسلام راستین از آن وحشت مى کند!

   بسیارى از قوانین اسلام با کلاههاى «شرعى» و «غیر شرعى» عملا به نابودى گرائیده، همچون حکم ربا و نزولخوارى که تنها اسمى از آن بر جاى مانده است.

   قسمتى دیگر ـ همچون هجرت و جهاد و شهادت ـ به دست فراموشى سپرده شده; و یا لااقل شکل تاریخى و مخصوص به دوران معیّنى از آغاز اسلام را به خود گرفته است.

   توحید اسلامى به انواع شرکها آلوده شده; و مکتب اهلبیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) که اسلام اصیل را به حکم «انّى تارک فیکم الثّقلین، کتاب اللّه و عترتى(1)» در خود پرورش مى دهد، در میان گروه عظیمى از مسلمین کاملا ناشناخته مانده و با انواع تهمتها مردم را از آن دور ساخته اند.

   او همچون باغبان پرتوان و ماهرى، علف هرزه هاى گوناگون را ،هر چند چنان با نهالهاى اصلى پیچیده شده باشند که جدا کردنشان محال به نظر برسد، از باغستان اسلام ریشه کن مى سازد.

   شاخه هاى کج و معوج و اضافى را، بى تأمّل و بى امان، قطع مى کند; این آب آلوده و تیره و تار را تصفیه مى نماید; زنگار تفسیرهاى نادرست را مى زداید; گرد و غبار نسیان و فراموشکارى را از آن پاک مى کند; و دستهاى سوء استفاده کنندگان و منحرفان را از آن کوتاه مى نماید.

   خلاصه، همان اسلام راستین عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و على(علیه السلام) را تجدید مى کند.

   یکى از رسالتهاى مهدى(علیه السلام) پیراستن اسلام از همین وصله ها و پیرایه ها و به تعبیر دیگر نوسازى و تجدید بناى کاخ شکوهمند آن است.

   مسجد را که روزى فعّالترین کانونهاى اسلام و مرکز هرگونه حرکت سیاسى و علمى و فرهنگى و اجتماعى و اخلاقى بود و امروز در میان گروهى به شکل مرکزى براى از کار افتاده ها و بازنشسته ها و بى خانه ها و لانه ها، و بیکارها، و یا شکل یک سرگرمى، و حدّ اعلاء یک عادت در آمده، به شکل نخستینش باز مى گرداند.

   جمود و سکوت جاى خود را به جنبش و حرکت و فریاد مى دهد.

   جهاد اسلامى را در تمام زمینه ها زنده مى کند.

   توحید اصیل اسلام را از هر گونه آلودگى به شرک رهایى مى بخشد و مفاهیم مسخ شده و باژگون شده را به صورت صحیح تفسیر مى کند.

   سلیقه هاى شخصى را از اسلام کنار مى زند و زنگ عادات و رسوم را از آن مى زداید.

   اسلام را از شکلهاى محدود قومى و محلّى در مى آورد و در شکل جهانى اش آشکار مى سازد.

 

   دست سوء استفاده کننده ها و کلاه شرعى گذارها را از آن قطع مى کند، و قوانینش را دور از این گونه زائده ها عرضه مى نماید.

* * *

   مجموع این نوسازى و بازسازى آنچنان زیاد و دگرگون کننده است که در پاره اى از روایات اسلامى از آن به «دین جدید» تعبیر شده است.

   در روایتى که از امام صادق(علیه السلام) در کتاب «اثبات الهداة» نقل شده، چنین مى خوانیم:

«اذا خرج القائم یقوم بامر جدید، و کتاب جدید، و سنّة جدید و قضاء جدید(2); هنگامى که قائم خروج کند امر تازه، و روش تازه و داورى تازه اى با خود مى آورد».

 

   روشن است که تازگى این برنامه ها و روشها و داوریها نه به خاطر آن است که مذهب جدیدى با خود مى آورد، بلکه آنچنان اسلام را از میان انبوه خرافات، و تحریفها، و تفسیرهاى نادرست و تلقّى هاى غلط بیرون مى آورد که بنائى کاملا نو و جدید جلوه مى کند.

   همچنین تازگى کتاب نه مفهوم آن است که یک کتاب آسمانى جدید بر او نازل مى شود چرا که امام قائم است و حافظ دین، نه پیامبر و آورنده آئین و کتاب جدید; بلکه قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زوایاى تحریفهاى معنوى، و تفسیرهاى نادرست بیرون مى کشد که مى توان نام کتاب جدید بر آن گذاشت.

 

   شاهد این گفتار علاوه بر صراحت قرآن در زمینه ختم نبوّت در آیه 40 سوره احزاب و گذشته از روایاتى که صریحاً مساله خاتمیّت پیامبر اسلام را ثابت مى کند، احادیث متعدّدى است که تصریح مى کند او با همان روش پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و کتاب و سنّت و آئین او بر مى خیزد:

   یکى از دوستان امام صادق(علیه السلام) به نام «عبداللّه بن عطا» مى گوید:

   از امام پرسیدم روش و سیره مهدى(علیه السلام) چگونه است؟

   امام در پاسخ فرمود:

«یصنع ما صنع رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) یهدم ما کان قبله کما هدم رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) امر الجاهلیّة و یستأنف الاسلام جدیداً;

همان کارى را که رسول خدا انجام داد، انجام مى دهد; برنامه هاى (نادرست) پیشین را ویران مى سازد، همانگونه که رسول خدا اعمال جاهلیّت را ویران ساخت; و اسلام را نوسازى مى کند.»

 

   در همان کتاب (اثبات الهداة) مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:

 

«القائم من ولدى; اسمه اسمى و کنیته کنیتى و شمائله شمائلى; و سنّته سنتى; یقیم النّاس على طاعتى و شریعتى و یدعو هم الى الکتاب ربّى(3); قائم از فرزندان من است; نام او

نام من و کنیه اش کنیه من و قیافه اش قیافه من; و روشش روش من است; مردم را به پیروى من و آئین من وا مى دارد و آنها را به کتاب پروردگارم دعوت مى کند.»

 

   و در کتاب «منتخب الاثر» از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین آمده است:

 

و انّ الثّانى عشر من ولدى یغیب حتّى لایرى، و یأتى على امّتى بزمن لایبقى من الاسلام الاّ اسمه، ولایبقى من القرآن الاّ رسمه فحینئذ یأذن اللّه له تبارک و تعالى بالخروج فیظهر الاسلام به ویجدّده(4);

 

دوازدهمین فرزندم از نظرها پنهان مى گردد و دیده نمى شود; و زمانى بر پیروان من خواهد آمد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نماند; در این هنگام خداوند بزرگ به او اجازه خروج مى دهد، و اسلام را با او آشکار و تجدید مى کند.

 

   صراحت این اخبار بقدرى است که ما را از هر گونه توضیح بى نیاز مى کند.

* * *

 

 


1ـ این حدیث در منابع فراوانى از برادران اهل سنّت نقل شده; براى آگاهى بیشتر به کتاب «قرآن و حدیث» مراجعه کنید.
2ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 83.
3ـ اثبات الهداة.
4ـ منتخب الاثر، ص 98.

 

حکومت دراز مدتوحدت دین
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma