3 - ظهور سفیانى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
حکومت جهانى مهدى (عج)
2 - دجّال (مرد پر تزویر و حیله گر!)مهدى دوازدهمین جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)

   ظهور «سفیانى» همانند ظهور «دجّال» نیز در بسیارى از منابع حدیث شیعه و اهل تسنّن به عنوان یکى از نشانه هاى ظهور مصلح بزرگ جهانى، و یا به عنوان یکى از حوادث آخر زمان، آمده است.(1)

   گرچه از بعضى روایات بر مى آید که «سفیانى» شخص معیّنى از آل ابوسفیان و فرزندان او است; ولى از پاره اى دیگر استفاده مى شود که سفیانى منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به صفات و برنامه هاى مشخّصى است که در طول تاریخ افراد زیادى مظهر آن بوده اند.

   از جمله در روایتى از امام على بن الحسین(علیه السلام) نقل شده:

 

«امر السّفیانى حتم من اللّه ولایکون قائم الاّ بسفیانى(2);
ظهور سفیانى از مسائل حتمى و مسلّم است: و در برابر هر قیام کننده اى یک سفیانى وجود دارد!»

 

   از این حدیث بخوبى روشن مى شود که سفیانى جنبه «توصیفى» دارد نه «شخصى» و اوصاف او همان برنامه ها و ویژگیهاى او است و نیز استفاده مى شود که در برابر هر مرد انقلابى و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانى قد علم خواهد کرد.

   در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:

 

«انا و آل ابى سفیان اهل بیتین تعادینا فى اللّه: قلنا صدق اللّه وقالوا کذب اللّه: قاتل ابوسفیان رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) و قاتل معاویة على بن ابى طالب(علیه السلام) و قاتل یزید بن معاویة الحسین بن على(علیه السلام) و السّفیانى یقاتل القائم(3); ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامه هاى الهى با هم مخالفت داریم: ما گفته هاى پروردگار را تصدیق کرده ایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مبارزه کرد; و معاویه با على بن ابیطالب(علیه السلام); و یزید با حسین بن على(علیه السلام); و سفیانى با امام قائم مبارزه خواهد کرد.»

   در بحث گذشته نقش دجّالها را در مقابل انقلابهاى سازنده شناختیم، اکنون باید با نقشه هاى شیطانى سفیانى آشنا شویم; زیرا براى تحقّق بخشیدن به مفهوم انتظار راستین شناخت همه «طرفداران» و «مخالفان» طرح اصلاح جهانى نهایت لزوم را دارد.

   ابوسفیان که سر سلسله سفیانى ها بود مشخّصات زیر را داشت:

   1ـ سرمایه دارى بود که از طریق غارتگرى و غصب حقوق دگران و ربا خوارى و مانند آن به نوایى رسیده بود.

   2ـ قدرتمندى بود که از طرق شیطانى کسب نفوذ و قدرت نموده، نقش رهبرى احزاب جاهلى را در مکّه و اطراف آن برعهده داشت; و همه شخصیّتش در این دو خلاصه مى شد.

   پیش از ظهور اسلام براى خود ریاست و حکومتى قابل ملاحظه داشت، امّا پس از ظهور اسلام همه ارکان قدرتش متزلزل گردید، چرا که اسلام دشمن سرسخت همانها بود که قدرت شیطانى ابوسفیانها بر آن قرار داشت; و جاى تعجّب نیست که او دشمن شماره یک اسلام شد.

   3ـ او مظهر نظام ظالمانه جامعه طبقاتى مکّه به شمار مى رفت و حمایت بى دریغش از بت و بت پرستى نیز به همین خاطر بود; زیرا بتها بهترین وسیله براى «نفاق افکندن و حکومت کردن» و «تحمیق و تخدیر توده هاى به زنجیر کشده» و در نتیجه تحکیم پایه هاى قدرت ابوسفیانها بودند.

   مخالفت سرسختانه او با اسلام ـ چنان که گفتیم ـ به همین دلیل بود که اسلام تمام پایه هایى را که شخصیّت جهنمى او بر آن قرار داشت ویران مى کرد; لذا از هیچگونه تلاش و کوشش براى خفه کردن انقلاب اسلام فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان فتح مکّه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و براى همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد; هر چند دست از تحریکات پنهانى برنداشت.

   او تمام این صفات را ـ از طریق تربیت و توارث ـ به فرزندش معاویه و از او به نوه اش یزید منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامه هاى پدر را ـ منتها در شکل دیگر ـ تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامى مواجه گشتند.

   ابوسفیان یک مرد بتمام معنى ارتجاعى بود که از جنبش انقلابى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)سخت بیمناک بود; چرا که اسلام طرحى همه جانبه براى دگرگون ساختن آن جامعه عقب افتاده، و به تمام معنى فاسد داشت; طرحى که با اجراى آن محلّى براى زالوهائى همچون ابوسفیان و دار و دسته اش باقى نمى ماند.

   و از این جا مى توانیم درک کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشته هاى اسلام را پاره کنند و مردم را به آئینهاى جاهلى باز گردانند، هر چند در زیر چرخهاى آن سرانجام خرد شدند; ولى به هر حال، ضربه هاى سنگینى بر پیشرفت اسلام و مسلمین وارد ساختند.

   از اصل سخن دور نشویم، در احادیث گذشته خواندیم که پیدا شدن ابوسفیان با این مشخّصات بر سر راه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از ویژگیهاى انقلاب اسلامى نبود، در برابر هر قائم و مصلحى، ابوسفیانى با مشخّصاتِ سرمایه دار غارتگر، قدرتمند و ظالم، ارتجاعى و مروّج خرافات، وجود داشته، و دارد که مى کوشد، تلاشهاى انقلابى قائم و مصلح را خنثى کند; در راه او سنگ بیندازد و حدّاقل تاریخ انقلابش را به عقب بکشاند.

   در برابر قیام مصلح بزرگ جهانى «مهدى» نیز «سفیانى» یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با قدرت جهنّمى شان سعى دارند در مسیر انقلاب راستین مهدى وقفه ایجاد کنند; زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند; از بیدارى و برچیده شدن نظامهاى ظالمانه طبقاتى به نفع استثمار کنندگان جلوگیرى کنند.

   تفاوتى که «سفیانى» با «دجّال» دارد شاید بیشتر در این است که دجّال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه هاى شیطانى خود را پیاده مى کند، امّا سفیانى از طریق استفاده از قدرت تخریبى وسیع خود این کار را انجام مى دهد; همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادى از روى زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد.(4) که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خوانده ایم.

   هیچ مانعى ندارد که سفیانى آخر زمان که در برابر مصلح بزرگ جهانى «مهدى» قیام مى کند از نواده هاى ابوسفیان باشد و شجره نامه و نسبش به او منتهى گردد، همانطور که در اخبار آمده است; ولى مهمتر از مسأله نسب این است که برنامه هاى او و صفات و مشخّصات و تلاشها و کوششهایش همه مانند ابوسفیان است و روشى همسان او دارد.

   این «سفیانى» مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانیهاى دیگر، سرانجام در برابر جنبش انقلاب جهانى مهدى(علیه السلام) به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه هایش نقش بر آب خواهد شد.

   از همه مهمتر آن است که باید مردم «دجّالها» و «سفیانیها» را بشناسانند. این سفیانیها گذشته از نشانه هایى که قبلا گفتیم نشانه دیگرى نیز دارند که نمونه اش در تاریخ اسلام بروشنى دیده مى شود، و آن این که: صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار مى زنند و افراد ناصالح و مطرود را به جاى آنها قرار مى دهند.

   «بیت المال» را ـ چنانکه در حکومت دودمان ابوسفیان آمده ـ میان حواشى و طرفداران خود تقسیم مى کنند; طرفدار انواع تبعیضها، تحمیق ها و پراکندگیها هستند و با این مشخّصات مى توان آنها را شناخت و شناساند.

   «دجّالها» صفوف ضدّ انقلابى مرموز را تشکیل مى دهند، و «سفیانیها» صفوف ضدّ انقلابى آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینى براى «پیشرفت» و «بقاى» انقلاب نیست.

 

 


1ـ به کتاب بحارالانوار، ج 53، صفحات 182 ـ 190 ـ 192 ـ 206 ـ 208 و 209 و کتابهاى دیگر مراجعه شود.
2ـ بحار، ج 52، ص 182.
3ـ بحارالانوار، ج 52، ص 190.
4ـ بحارالانوار، ج 52، ص 26.

 

2 - دجّال (مرد پر تزویر و حیله گر!)مهدى دوازدهمین جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma