سه دوران مشخّص در مورد انقلابى بزرگ تاریخ بشر، مهدى(علیه السلام)وجود دارد:
1ـ دوران آمادگى و انتظار و نشانه هاى ظهور
2ـ دوران تحقّق انقلاب و مبارزه با ظلم و فساد
3ـ دوران حکومت حقّ و عدالت
درباره دوران اوّل و دوم تا کنون سخن بسیار گفته ایم; و اکنون نوبت بحث پیرامون دوران سوم است که نتیجه این انقلاب وسیع و همه جانبه است، و على رغم اهمّیّتى که این موضوع دارد کمتر روى آن بحث شده است.
به هر حال، تصوّر اینکه:
جهانى به وجود آید خالى از تبعیضها و اختلافهاى طبقاتى، و صف بندیهاى مفسده آفرین;
خالى از جدائیها و پراکندگیها;
خالى از جنگ و خونریزى و تجاوز;
و خالى از خنده هاى مستانه استعمار گران، و ناله هاى محرومان به زنجیر کشیده شده;
راستى چه دل انگیز و آرامبخش و نشاط آفرین است!
ولى مسلّماً همانقدر که ترسیم چنین جهانى در افق خیال آسان است، از نظر عمل فوق العاده مشکل و طاقت فرساست، ولى به هر صورت بشریّت ناگزیر است چنین راهى را بپیماید و به آن واقعیّت عینى دهد که در غیر این صورت راهى جز تباهى و نابودى ندارد.
خطوط اصلى نظامات چنین جامعه اى در روایات اسلامى با اشاراتى کوتاه و پرمعنى ترسیم شده، و با این که عباراتى است که از سیزده یا دوازده قرن پیش به دست ما رسید، کاملا زنده و تازه است.
و در اینجا به چند قسمت حسّاس آن اشاره مى کنیم: