انقلاب مادّى یا معنوى؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
حکومت جهانى مهدى (عج)
انقلاب یا اصلاحات تدریجىعیوب حکومت دموکراسى

   بحث دیگرى که مى تواند مکمّل بحث گذشته باشد این است که با توجّه به دلایل متعدّدى که نشان مى دهد سرانجام، زندگى بشر به روشنى مى گراید، و ابرهاى تیره و تار ناامنى و بیعدالتى از آسمان تمدّن انسانها دامن بر مى چیند; این سؤال پیش مى آید که آیا انقلاب وسیعى که باید این برنامه را پیاده کند از طریق تکامل قوانین مادّى صورت خواهد گرفت و یا حتماً باید با استمداد از سرمایه هاى معنوى این هدف تحقّق یابد؟

   و به تعبیر دیگر، آیا ادامه وضع «زندگى یک بعدى کنونى» و تکامل آن، توانایى اجراى چنان برنامه اى را دارد، یا دگرگونى باید از همین جا آغاز گردد، و تکامل یک بعدى جاى خود را به تکامل چند بعدى، و همه جانبه بدهد:

   ارزشهاى انسانى زنده بشود.

   مسائل اخلاقى بطور وسیع به کار گرفته شود.

   ایمان و عواطف احیا گردد.

   و با استفاده از این سرمایه ها، زندگى طغیانگر ماشینى و مادّى مهار شود؟

   دقّت در ریشه هاى اصلى بدبختى ها، و نابسامانیهاى کنونى، نشان مى دهد که تکامل این وضع در واقع تکامل بدبختیها است! و ادامه این راه ادامه بحرانها خواهد بود.

   زیرا:

   عادلانه ترین طرز حکومت در دنیاى امروز حکومت دموکراسى و حکومت مردم بر مردم است، که در غالب نقاط جهان نیز تنها نامى از آن به گوش مى خورد; فرض کنید این نوع حکومت به مفهوم واقعى در سراسر جهان پیاده شود تازه آغاز مشکلات بزرگ است.

 

 

   توضیح اینکه:

   در یک بررسى اجمالى مى بینیم چهار نوع حکومت در دنیا بیشتر نداریم:

1 -  حکومت استبدادى (در چهره اصلى اش) ـ منظور حکومت استبداد فردى است که حال و وضعش در گذشته و حال روشن است، و در یک جمله کوتاه مى توان گفت: هر نوع بردگى و بدبختى و سیه روزى و عقب ماندگى دامنگیر نوع بشر شده، از این نوع حکومت مرگ آفرین سرچشمه گرفته است.

2 -  حکومت استبدادى (در لباس دموکراسى) ـ یعنى همان حکومت خود کامه فردى خونخوار و جبّارى که لباس دموکراسى را در بر مى کند، و عنوان آن را یدک مى کشد، و با راه انداختن «حزب و مجلس ساختگى» اداى دموکراسى را در مى آورد. همان حزب و مجلسى که لیست مقامات و نمایندگان و رهبرانش قبل از تشکیل نوشته و آماده شده و بازیگرانش به ترتیب در پشت صحنه لباس در تن کرده و آماده کار مى شوند و به نوبت نقش خود را با ظاهر شدن در صحنه ایفا مى کنند.

   در پشت صحنه با هم بر سر یک سفره مى خورند و مى نوشند و مى خندند و مسخره مى کنند امّا روى صحنه که آمدند یکى موافق و دیگرى مخالف، یکى در جناح پیشرو و دیگرى در جناح سازنده، یکى هماهنگ کننده این جناح و دیگرى هماهنگ کننده آن جناح، جنگهاى زرگرى مضحکى براى فریب عوام ـ که دیگر فریب این بازیها را نمى خورند ـ راه مى اندازند; حتّى گاه براى تکمیل این صحنه با مشتهاى گره شده و قیافه درهم کشیده به یکدیگر حمله مى کنند!

   این نوع حکومت در تاریخ گذشته وجود نداشت; چرا که مردمش و حتّى دیکتاتورهایش رک و راست بودند، و یا شاید عقلشان نمى رسید که مى توان استبداد را در قالب دموکراسى ارائه داد.

   این نوع حکومت پدیده عصر ما است، عصر نفاقها، دو روئیها و عصر تغییر چهره ها! و میوه تلخى است که مغزش به گذشته تعلّق دارد و پوشش اش به امروز، و تنها هدفش آن است که تاریخ رهایى ملّتها و آزادیشان را چند روزى به عقب بیندازد و غیر از آن کارى از آن ساخته نیست.

3 -  حکومت استبدادى گروهى (دیکتاتورى پرولتاریا) ـ این نوع حکومت در گذشته با این محتوا وجود نداشت، و فرآورده عصر گسترش ماشینیزم و مخصوص کشورهاى کمونیستى است که طبقه «پرولتاریا» (کارگر جدید) زمام امور را به دست مى گیرد و خواسته هاى خود را در تمام زمینه ها زیر لواى مارکسیسم تحقّق مى بخشد.

   گرچه خود مارکسیستها هستند که عنوان دیکتاتورى پرولتاریا را به عنوان شعار حکومتشان انتخاب کرده اند، ولى قطع نظر از مفاهیمى که زیر این عنوان نهفته شده باید دید، آیا این طبقه پرولتاریا است که بر چنین جوامعى حکومت مى کند یا اعضاى کمیته مرکزى حزب و دبیر کلّ آن; آنهم حزبى که نه فراگیر است و نه انتخاب آزادى در آن صورت مى گیرد و نه رنگ و بویى از دموکراسى دارد، و خود کامگى و استبداد سران گردانندگان حکومت، و توسّل به خشونت و سلب آزادى انسانها در آن چیزى نیست که بر کسى پنهان باشد.

   آیا به هنگام تنظیم تاریخ و تهیّه لیست حکّام و زمامداران، آقاى استالین و خروشچف و مائو را جز در ردیف سرسخت ترین مستبدّان تاریخ که دوران حکومتشان یادآور رنجهاى جانکاه بشریّت است مى توان جاى داد!

   درست است که زمامداران در این گونه جوامع گامهاى مؤثّرى در راه تعدیل ثروت بر مى دارند و نیز درست است که به دوران ثروتمندان افسانه اى پایان مى دهند، ولى آیا مى توان از این حقیقت روشن، چشم پوشید که آنها میلیاردها ثروتهاى کشور خود را در راه تحکیم پایه هاى قدرتشان صرف مى کنند; و به طور فعّال ما یشاء هرچه خواستند انجام مى دهند; و حقّ اظهار نظر و نقد و بررسى و اعتصاب و هر گونه توضیح خواهى را از مردم محیط خود مى گیرند.

4 -  حکومت دموکراسى (در چهره اصیلش) ـ این نوع حکومت که عالیترین و کاملترین نوع حکومت در دنیاى امروزش مى دانند، و حتّى ادّعا و اداى آن مایه مباهات بسیارى از زمامداران است، تا چه رسد به وجود عینى و خارجى اش; از نظر مفهوم در یک جمله خلاصه مى شود و آن اینکه:

   در این سیستم حکومت، تمام مردم از هر گروه و قشرى ظاهراً با آزادى کامل مى توانند به پاى صندوقهاى رأى رفته و نمایندگان واقعى خود را انتخاب کنند، و سرنوشت خویش را براى چند سال ـ تحت ضوابط خاصّى ـ به دست آنها بسپارند.

   آنها نیز با تبادل نظر و مشورت ظاهراً آزادانه قوانین و مقرّراتى را که به عقلشان حافظ منافع آن مردم است وضع و مقرّر مى کنند.

   حال گاهى رئیس هیئت اجرایى وسیله این نمایندگان انتخاب مى شود و گاهى مستقیماً بوسیله مردم که «نخست وزیر» یا «رئیس جمهورش» مى نامند.

 

انقلاب یا اصلاحات تدریجىعیوب حکومت دموکراسى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma