مقدّمه:
«مرگ» از جمله قوانین جهان طبیعت است که هیچ استثنائى ندارد! و به تعبیر زیباى قرآن مجید «همه موجودات طعم آن را خواهند چشید» جالب این که آیه فوق، سه بار در قرآن مجید تکرار شده است.(1)
و از سوى دیگر یکى از پر تجربه ترین امور زندگى هر انسانى همین «مرگ» است; چرا که از نزدیک، مرگ عزیزان خویش را مشاهده مى کند و با دست خود آنان را کفن نموده، سپس دفن مى کند; ولى افسوس که بسیارى از انسانها در عمل مرگ را براى همسایه مى دانند و مردگان را مسافرانى مى پندارند که چند صباحى دیگر باز خواهند گشت! و این علّتى جز غفلت، که عامل بسیارى از مشکلات مادّى و معنوى است، ندارد.
مطالعه احکام مربوط به مردگان یکى از راههاى زدودن پرده غفلت است، به بخشى از این احکام توجّه فرمائید:
مسأله 271: حضور زن حائض در نزد «محتضر» (یعنى کسى که در حال جان دادن است) و نیز تنها گذاشتن زنها نزد او را، از مکروهات شمرده اند.
مسأله 272: اگر میّت زن حامله باشد و هنوز بچّه در شکم او زنده است و یا احتمال زنده بودن او را بدهند، باید پهلوى چپ او را بشکافند و طفل را بیرون آورند، سپس پهلو را بدوزند و چنانچه دسترسى به اهل اطّلاع بوده باشد این کار را زیر نظر آنها انجام دهند.
مسأله 273: براى غسل و کفن و نماز و دفن میّت باید از ولىّ او اجازه بگیرند، شوهر نسبت به زن خود از همه أولى است، سپس کسانى که از میّت ارث مى برند، به ترتیبى که در ارث بیان شد، ولایت بر میّت دارند. و چنانچه در یک طبقه وارث مرد و زن باشد احتیاط این است که از هر دو اجازه بگیرند.