با توجه به آنچه گفته شد، زهد اسلامى در نهاد خود، حركت، تلاش، كار و فعاليت فردى و
اجتماعى را به همراه دارد. بر اين اساس، حساب زهدورزانى كه بر اثر محروميت از قدرت،
و يا نداشتن جرأت و جسارت بايسته در زندگى، به تن پرورى و تنبلى و دورى از كار و
تلاش روى مى آورند و به فقر و نادارى دچار گشته و زهد را توجيه اين تن آسايى و
عافيت طلبى قرار مى دهند، از حساب زاهدان راستين اسلامى جداست و زهد اين گروه، همان
زهد منفى و زهد ضعيفان است; ولى زهد زاهدان اسلامى، زهد مثبت و زهد مؤمنان است.
با توجه به اينكه زاهد اسلامى زهد خود را وسيله اى جهت دستيابى به مقام «قرب حق
تعالى» مى داند: «أصلُ الزُّهد حسن الرَّغْبة فِيما عندالله»(1)
و توجه دارد كه دنيا، مزرعه اى است براى آخرت «اَلدُّنيا مزرعة الآخرة»(2)،
آبادسازى دنيا و استفاده بهينه از آن، بدون ترديد در نگاه او از جايگاه خاصى
برخوردار است.
از سوى ديگر، كاهش در كيفيت كالا و فرآورده هاى عمليات اقتصادى، انگيزه اى جز
سودجويى و حرصورزى به عنوان «هزينه كمتر و سود بيشتر» ندارد; ولى هنگامى كه حرص
ورزى و سودخواهى نامشروع، از طريق تقويت روحيه زهدگرايى مهار شود به موازات كميت،
كيفيت نيز مورد توجه ويژه قرار خواهد گرفت.
به هر حال، زاهد اسلامى چون از اسلام و ايمان بهره مند است و زندگى و تلاش اولياى
الهى را سرمشق خود قرار داده، هم تن به كار و تلاش مى دهد و هم به كار مفيد و
سودمند روى مى آورد و هم كارش را به درستى و اتقان انجام مى دهد و همه اين موارد،
به رونق اقتصاد جامعه اسلامى، رشد ناخالص ملى، قوت و قدرت كشور و وجود پشتوانه هاى
مطمئن مالى، منتهى خواهد شد.
(1) . مستدرك الوسائل، ج 12، ص 47، از على(عليه السلام). (2) . عوالى اللئالى، ج 1، ص 267، ح 66. از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) .