نگاهى به ساير مبانى و اصول حاكم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
5. مبناى خردورزى و تدبير6. آرامش روح در كنار بهره مندى جسم

سنّت و مبانى ديگر نيز بر نظام اقتصادى اسلام حاكم است كه فعّال اقتصادى مؤمن و معتقد نمى تواند بى توجّه از كنار آن بگذرد; از جمله اين سنّت ها اين است كه بى توجّهى در مسأله حفظ و نگهدارى اموال همانند اسراف و تبذير، سبب تضييع آن و حاكميّت فقر مى شود، چنان كه رعايت بعضى از اصول ديگر بركات فراوان مادى را در پى دارد مثل اينكه:
1/5. درباره صله رحم مى خوانيم:
الف. موجب افزايش نعمت الهى مى شود: «صلة الرحم منماة للعد مثراة للنعّم».(1)
ب. نعمت هاى خدا را سرازير مى كند: «صلة الر حم تدرّ النعم».(2)
ج. سبب رشد اموال مى شود: «صلة الرحم تثمر الأموال».(3)
د. باعث آبادانى نعمت و حراست از آن مى گردد: «صلة الرحم عمارة النعم... حراسة النعم».(4)
2/5. درباره بخشش نعمت ها مى خوانيم: هر كس نعمت هاى الهى را ببخشد خداوند بر آن مى افزايد و اگر ديگران را از آن منع كند آن نعمت را از او گرفته و به ديگران مى دهد: «من كثرت نعم الله عليه كثرت حوائج الناس إليه فإن قام فيها بما أوجب الله سبحانه عليه فقد عرّضها للدوام وإن منع ما أوجب الله سبحانه فيها فقد عرّضها للزوال».(5)
3/5. درباره خلوص مى خوانيم: هر كس اعمال خود را براى خدا خالص كند، در معاش پيروز خواهد بود: «من أخلص لله استظهر لمعاشه و...».(6)
4/5. خدمت به دين سبب كفايت خدا از دنيا مى شود: «من أصلح أمر آخرته أصلح الله له أمر دنياه».(7)
5/5. اداى حق خدا در هر نعمتى سبب فزونى آن نعمت مى شود: «انّ لله في كلّ نعمة حقّاً فمن أدّاه زاده منها ومن قصّر فيه خاطر بزوال نعمته».(8)
6/5. ظلم و تجاوز به حقوق ديگران و خون به ناحق ريختن و گناهان سبب زوال و فناى نعمت ها مى گردد: «كفى بالظلم طارداً للنعمة(9) ـ ليس شىءٌ... أخرى بزوال نعمة... من سفك الدّماء بغير حقّها(10) ـ ان الله يبتلى عباده عند الأعمال السيّئة بنقص الثمرات وحبس البركات وإغلاق خزائن الخيرات».(11)
7/5. زكات مال و صدقه دادن سبب فراوانى مال: «صدقة العلانية مثراة للمال»(12)، نگاهدارى و حفظ مال مى شود: «حصنوا أموالكم بالزكاة».(13)
8/5. خلق نيكو فراوانى نعمت و سرازيرى بركات و خير دنيا را در پى دارد: «حسن الخلق يعمر الديار ويزيد في الرزق»(14) و بدخلقى، روزى را تنگ مى كند: «من ساء خلقه ضاق رزقه».(15)
9/5. دعا خزائن آسمان و زمين را سرازير مى كند و اين رخصتى است از جانب حضرت حق كه از او بخواهى تا عطايت كند: «واعلم أن الذى بيده خزائن السماوات والارض قد أذن لك فى الدعاء وتكفّل لك بالاجابة...».(16)
10/5. يكى از سنّت هاى حاكم «استدراج» است; اين سنّت مى گويد: بعضى از فزونى يافتن هاى اقتصادى رحمت و بركت و نعمت نيست، بلكه عذاب و نقمت است و آن در موردى است كه فعّال اقتصادى بدون رعايت موازين الهى و مراعات حلال و حرام، به آلاف و الوف برسد. از چنين افزايش و فزونى بايد برحذر بود آن گونه كه اميرمؤمنان على(عليه السلام)مى فرمايد:
برحذر باش از پروردگارت آن هنگام كه نعمت هايش را پى در پى بر تو نازل مى كند در حالى كه تو معصيتش مى كنى: «اذا رأيت ربّك سبحانه يتابع عليك نعمه وانت تعصيه فاحذره»(17) چرا كه باطن آن استدراجى است كه به تدريج و گام به گام تو را به سمت عذابى بسيار سخت در همين دنيا و يا در آخرت به پيش مى راند: هنگامى كه خداى سبحان با وجود گناهانت، نعمت هايش را پى در پى بر تو فرو مى فرستد پس آن براى تو استدراج است: «اذا رأيت الله سبحانه يتابع عليك النعم مع المعاصي فهو استدراج لك».(18)
11/5. گناه و توبه از آن نيز يكى ديگر از اصول فزونى نعمت و يا از كف رفتن آن است; اين حقيقتى است كه از زبان حضرت نوح در قرآن كريم مى خوانيم: «از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است و بركات خويش را از آسمان بر شما فرو مى بارد و شما را با اموال و فرزندان مدد مى كند»(19) و اميرمؤمنان در كلامى از نهج البلاغه به آن اشاره مى كند: «ايزد تعالى بندگانى را كه مرتكب اعمال ناشايست شوند به كاسته شدن ميوه ها و منع بركات از ايشان و فروبستن خزاين خيرات به روى آنان مى آزمايد تا توبه كنندگان توبه كنند و گناه كاران از گناه كردن باز ايستند و پند گيرندگان پند گيرند و آن كه اراده گناه كرد، بازگردد».(20)
12/5. ايمان و تقوا نيز به تصريح قرآن كريم يكى از اصول حاكم براى فروفرستادن بركات اقتصادى است: «(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَات مِّنَ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ); به يقين اگر مردم شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند بركاتى از آسمان و زمين بر آنان نازل مى كرديم».(21)
13/5. اينكه داد و عدل بركت مى آورد و ظلم نعمت ها را دور مى سازد از اصول ديگرى است كه خداى سبحان آن را بر نظام اقتصادى حاكم كرده است. در بيانى از اميرمؤمنان مى خوانيم: «بالعدل تتضاعف البركات; با برقرارى عدالت، بركات و نعمت ها فزونى مى يابد»(22) و در بيان ديگرى از آن حضرت آمده است: «الظلم يَطْرد النعم; ظلم نعمت هاى الهى را دور مى سازد».(23)
14/5. آخرين سنّت و اصلى كه به آن اشاره مى شود شكر نعمت و در مقابل آن كفران نعمت است كه قرآن كريم با صراحت به آن ناطق است: (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ).(24) شكى نيست كه مقصود از آنها تنها شكر و يا كفران لفظى و زبانى نيست، بلكه شكر در مقام عمل است كه بهره بردارى صحيح و خداپسندانه از نعمت ها باشد و كفران عملى كه عبارت است از جارى ساختن سرمايه در مسيرى كه خدا از آن نهى كرده، از اتمّ مصاديق شكر و كفران است.

(1) . غررالحكم، آمدى، طبع مكتب الأعلام الإسلامى، ح 9306 .
(2) . همان، ح9305.
(3) . همان، ح 9308 .
(4) . همان، ح 9313 و 9314 .
(5) . همان، ح 8418 .
(6) . غررالحكم، ح 3919 .
(7) . نهج البلاغه، حكمت 89 .
(8) . همان، حكمت 244 .
(9) . غررالحكم، ح 10417 .
(10) . همان، ح 10417 .
(11) . نهج البلاغه، خطبه 143.
(12) . غررالحكم، ح 9149 .
(13) . كافى، ج 4، ص 60، ح 5 .
(14) . بحارالانوار، ج 1، ص 151 .
(15) . غررالحكم، ح 5711 .
(16) . نهج البلاغه، نامه 31 .
(17) . همان، حكمت 24 .
(18) . غررالحكم، همان، ح 7849 .
(19) . نوح، آيه 10-12 .
(20) . نهج البلاغه، خطبه 143 .
(21) . اعراف، آيه 96 .
(22) . ميزان الحكمه، ح 1702 .
(23) . غررالحكم، ح 10410 .
(24) . ابراهيم، آيه 7 .
5. مبناى خردورزى و تدبير6. آرامش روح در كنار بهره مندى جسم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma