برخلاف آنچه بعضى از ناآگاهان مى پندارند فعّال اقتصادى مسلمان نبايد بدبينانه به
مال و اموال نگاه كند، بلكه بايد بداند كه فتنه بودن مال همانند فتنه بودن اولاد:
(وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ)(1)و وسيله ابتلا و
امتحان بودن آن: (لَتُبْلَوُنَّ فِى أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ)(2) و زينت يافتن
آن: (زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنْ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ
وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ)(3) هيچ منافاتى با قداست و ارزشى بودن آن ندارد،
زيرا همچنان كه اولاد و بنين در عين حال كه زينت و فتنه به حساب مى آيند (و در آيات
مزبور به آن اشاره شده است) و نعمت و رحمت الهى نيز محسوب مى شوند و در روايات
اسلامى بيان شده است، اموال
نيز در نگاه قرآن وسيله رشد جامعه و برپادارنده مصالح آن محسوب مى گردند: (وَلاَ
تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللهُ لَكُمْ قِيَاماً)(4) و
به جهت شرافت و قداستى كه دارد از آن به «مال الله» (وَآتُوهُمْ مِّنْ مَّالِ اللهِ
الَّذِى آتَاكُمْ)(5) و با عنوان «خير» (مَا أَنفَقْتُمْ مِنْ خَيْر...)(6) تعبير
مى شود.
در نگاه قرآنى، از مصاديق امدادهاى الهى، امداد به مال است: (وَأَمْدَدْنَاكُمْ
بِأَمْوَال وَبَنِينَ)(7)، چنان كه از جمله از بركات مترتّب بر استغفار در نصايح
حضرت نوح، همين امداد به مال شمرده شده است: (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ...
وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَال وَبَنِينَ)(8) و در آيات فراوانى در كنار «انفس» وسيله
اى براى جهاد فى سبيل الله و دفاع از دين حق به حساب آمده است: (وَتُجَاهِدُونَ فِى
سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ)(9) و شايد از همه مهم تر وسيله اى
براى تزكيه، معرفى شده است: (الَّذِى يُؤْتِى مَالَهُ يَتَزَكَّى).(10)
در روايات اسلامى نيز از درهم و دينار به «خواتيم الله فى ارضه» (زينت هاى خداوند
در زمين) تعبير شده و وسيله صحت و عافيت و استوارى شئون زندگى و برآورده شدن خواسته
هاى بندگان شمرده شده است: «الامام الصادق عن ابيه: انه سئل عن الدنانير والدراهم
وما على الناس فيها؟ فقال: هى خواتيم الله فى ارضه جعلها الله مصحّة لخلقه وبها
تستقيم شؤونهم ومطالبهم...».(11)
در بيانى از امام صادق از مال، به عنوان «قوام دين» ياد شده است: «احتفظ بمالك
فانّه قوام دينك»(12)و نيز وسيله سكون و آرامش روح: «عن النبي(صلى الله عليه وآله):
ان النفس اذا أحْرزَتْ قوتها استقرّت»(13) و ريسمان محكمى براى نجات از حوادث:
«على(عليه السلام): المال... للحوادث سلب»(14) و وسيله اى براى كسب عزّت و سربلندى:
«المعلى بن الخنيس قال: رآنى ابوعبدالله(عليه السلام) وقد تأخّرت عن السوق، فقال:
أُغدُ الى عزّك; صبحگاهان به سوى عزتت حركت كن»(15) و وسيله حفظ آبرو به حساب آمده
است. امام على بن موسى الرضا(عليه السلام)مى فرمايد: «افضل المال ما وُقى به
العرض».(16)
حتى در بعضى از روايات آمده است كه خيرى نيست در كسى كه براى حفظ آبرو و اداى دين و
صله رحم، در پى جمع مال نباشد. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: «لاخير فى من
لايحبّ جمع المال من حلال يكفّ به وجهه ويقضى به دينه ويصل به رحمه».(17)
نيز كسى كه براى بى نياز شدن از مردم و وسعت دادن به معيشت عيال و لطف و محبت در حق
همسايگان به دنبال مواهب دنيا و جمع آورى مال برود در حالى در قيامت با خدا ملاقات
خواهد كرد كه چهره اش مانند ماه شب چهارده مى درخشد. امام باقر(عليه السلام) مى
فرمايد: «من طلب الدنيا استعفافاً (استغناء ـ خ ل) عن الناس وسعياً على اهله
وتعفّفاً على جاره، لقى الله عزّوجل يوم القيامة ووجهه مثل القمر ليلة البدر».(18)
آن كس كه براى رسيدگى به خود و عيالش به دنبال مال حلال برود همانند مجاهد فى سبيل
الله به حساب مى آيد. امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: «من طلب الرزق من حلّه
ليعود به على نفسه وعياله كان كالمجاهد فى سبيل الله».(19)
(1) . انفال، آيه 28 . (2) . آل عمران، آيه 186 . (3) . آل عمران، آيه 14 . (4) . نساء، آيه 5 . (5) . نور، آيه 33 . (6) . بقره، آيه 215 . (7) . اسراء، آيه 6 . (8) . نوح، آيه 10-12 . (9) . صف، آيه 11 و ر.ك: توبه، آيه 44 و 20 و انفال، آيه 72 و نساء، آيه 95 و... . (10) . ليل، آيه 18 . (11) . امالى طوسى، ج 1، ص 520 . (12) . همان، ص 680 . (13) . وسائل الشيعه، ج 17، ص 435، ح 22928 ومن لايحضره الفقيه، ج 2، ص 55 . (14) . غررالحكم، 8341 . (15) . وسائل الشيعه، ج 17، ص 11، ح 21844 . (16) . بحارالانوار، ج 75، ص 352 . (17) . كافى، ج 5، ص 72، ح 5. (18) . وسائل الشيعه، ج 17، ص 21، ح 21876 . (19) . همان.