1. برنامه ريزى و مديريت صحيح

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
دائرة المعارف فقه مقارن ج 2
گفتار پنجم:طرق مبارزه با فقر2. اصلاح نگرش ها

برنامه ريزى توأم با آينده نگرى و مديريت فعّال و حساب شده، كه در متون اسلامى از آن به تدبير ياد مى شود، از اساسى ترين طرق براى ريشه كن كردن فقر است.
در بسيارى از جوامع به قدر كافى منابع مفيد نيروى انسانى و طبيعى (روى زمين و زير زمينى) وجود دارد; ولى نبودن مديريت صحيح و برنامه ريزى دقيق، آن را به جامعه فقيرى مبدّل ساخته است. در مقابل جوامعى ديگر با در دست داشتن كمترين منابع و امكانات طبيعى، به صورت جامعه اى پيشرو درآمده اند، چرا كه از منابع محدود خود، با مديريت و برنامه ريزى صحيح حداكثر استفاده را برده اند.
مديريت صحيح نياز به آموزش، تجربه و استفاده از تجارب ديگران و آينده نگرى و نداشتن تعصّب نسبت به تجارب شكست خورده دارد.
احاديث زير به خوبى نشان مى دهد مديريت و برنامه ريزى تا چه حد در اسلام از اهميت برخوردار است:
اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد: «من ساء تدبيره تعجّل تدميره; كسى كه سوء مديريت داشته باشد، شكست او به زودى فرا مى رسد».(1)
آن حضرت خطاب به عموم مردم مى فرمايد: «أيّها النّاس لا خير في دنيا لا تدبير فيها; دنيايى كه مديريت صحيح و آينده نگرى در آن نباشد، خيرى در آن نيست».(2)
در بيان ديگرى با صراحت مى فرمايد: «سوء التّدبير مفتاح الفقر; مديريت غلط كليد فقر است».(3)
همچنين در بيان ديگرى از آن حضرت ضمن جمله اى كوتاه و پرمعنا مى خوانيم: «حسن التّدبير يُنمي قليلَ المال و سوء التّدبير يُفني كثيرَه; مديريت خوب سرمايه اندك را بارور مى كند و سوء مديريت، سرمايه بسيار را بر باد مى دهد».(4)
از روايتى استفاده مى شود كه تمام موفقيت مديون مديريت صحيح است. يكى از ياران امام صادق(عليه السلام)به آن حضرت عرض مى كند كه شنيده ام اقتصاد و تدبير در معيشت نيمى از كسب موفق است. امام(عليه السلام)فرمود: «لا، بل هو الكسب كلّه».(5)
در منابع اسلامى روى مديريت كارآمد و شايسته، تأكيد فراوان شده است. قرآن مجيد با اشاره كوتاهى در داستان يوسف و مديريت او بر امور اقتصادى مصر كه سبب نجات مردم از يك بحران شديد اقتصادى شد به اين نكته اشاره كرده است: (قَالَ اجْعَلْنِى عَلَى خَزَائِنِ الاَْرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ).(6)
مطابق مفاد اين آيه، حضرت يوسف(عليه السلام) به زمامدار مصر پيشنهاد كرد كه حفظ منابع اقتصادى مصر را به من واگذار كن، زيرا هم آگاهى كافى دارم و هم امانت لازم.
اميرمؤمنان على(عليه السلام) در نامه اى كه خطاب به اهل مصر مرقوم داشت و به مالك اشتر داد تا به همراه ببرد، مطالب بسيار مهمى را گوشزد كرد، از جمله اينكه فرمود: «ولكنّني آسى أن يلي أمر هذه الاُمّة سفهاؤها وفجّارها فيتّخذوا مال الله دُوَلا وعباده خَوَلا والصّالحين حَرْباً والفاسقين حِزْباً; من از اين نگران و اندوهناكم كه سرپرستى امور اين امّت به دست بى خردان و نابكاران بيفتد و در نتيجه بيت المال را به غارت برند و آزادى را از مردم سلب كنند و آنها را برده خود سازند و با صالحان به نبرد برخيزند و فاسقان را همدست خود قرار دهند».(7)
در اين نامه تصريح شده است كه تولّى امور توسط ناكارآمدان و نابكاران، سبب انباشت ثروت در دست جمعى خواهد شد و در نتيجه گروهى ديگر فقير و برده آنان مى شوند.

(1) . غررالحكم، شماره 8091 .
(2) . بحارالانوار، ج 67، ص 307، ح 34.
(3) . غررالحكم، ح 8090 .
(4) . همان، ح 8081 .
(5) . بحارالانوار، ج 68، ص 349، ح 20.
(6) . يوسف، آيه 55.
(7) . نهج البلاغه، نامه 62 .
گفتار پنجم:طرق مبارزه با فقر2. اصلاح نگرش ها
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma