هرگاه امور حساب شده اى كه به عنوان شرح عوامل فقر در بالا آمد، مورد بررسى دقيق قرار گيرد و براى پيشگيرى از هر يك راهى انتخاب شود و تدريجاً به صورت فرهنگ در آيد، به يقين جامعه اسلامى مى تواند تا حدّ زيادى از فقر رهايى يابد. فقرى كه او را وابسته به بيگانه مى كند و اين وابستگى اقتصادى، وابستگى سياسى و فرهنگى را در پى دارد كه افكار، آداب و رسوم نادرست آنها به جوامع اسلامى نفوذ مى كند. بسيار جاى تأسف است كه دانشمندان اسلام كمتر در نشر اين تعليمات مى كوشند و كمتر بر آن تأكيد مىورزند در حالى كه در عصر ما از اوجب واجبات محسوب مى شود و دورماندن از آن ضايعات غير قابل جبرانى براى جوامع اسلامى دارد.