اسلام آخرین دین آسمانى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اسلام در یک نگاه
محتواى دعوت اسلامجانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله)

همان گونه که یک انسان باید دوره هاى مختلف آموزشى و تربیتى را طى کند تا به سطح تحصیلات نهایى برسد (مانند دوره دبستان، دبیرستان و... از نظر مذهبى و آموزش دینى نیز جهان بشریّت دوره هاى مختلف تکاملى را پیموده تا به دوره نهایى که اسلام است رسیده است.

روزى در مکتب «نوح(علیه السلام)» نخستین پیامبر اولوالعزم (1) و سپس در مکتب «ابراهیم(علیه السلام)» بعد در مکتب «موسى(علیه السلام)» و سپس در مکتب «عیسى(علیه السلام)» و در پایان در مکتب «محمّد(صلى الله علیه وآله)» پیامبر اسلام که در حقیقت دوره عالى و نهایى تربیت الهى است; پرورش مى یابد. به این ترتیب «اسلام» آخرین دین آسمانى است و قرآن مجید با صراحت به این حقیقت گواهى مى دهد:

( مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ اَبَآ اَحَد مِنّ رِّجَالِکُم وَ لَکِن رَّسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیّنَ; محمّد پدر کسى از شما نبود (او رابطه خاصّى با شما ندارد) او فرستاده خدا و آخرین پیامبران بود).(2)

در این جا ممکن است سؤالى پیش آید که ثابت و نهایى بودن یک آیین با تحوّل روح و جسم انسان و تغییر نیازمندى هاى او چگونه سازگار است، در حالى که هر عصر و دورانى، ویژگى ها و نیازمندى هاى مخصوص به خود را دارد؟

پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست: محتویّات دعوت دین اسلام و تعلیمات و قوانین آن بر دو گونه است:

الف) یک سلسله اصول و تعلیمات ثابت که بر اساس ویژگى ها و فطریّات ثابت انسانى بنا شده است، مانند عدالت، صلح، مبارزه با تبعیضات ناروا، آزادگى، پاکى، وفاى به پیمان، راستى، درستى، امانت، نیکى به همگان، فداکارى، جهاد در راه حق، مبارزه با فساد، محبّت و صمیمیّت، اطاعت از فرمان خدا و دورى از ظلم، تجاوز، تن بذلّت دادن، اختلاف و پراکندگى، بى بند و بارى، دروغ، تزویر و ده ها اصول ثابت و تغییرناپذیر دیگر که اگر مثلا میلیون ها سال بر انسان بگذرد هرگز بى دادگرى خوب و عدالت بد نخواهد شد.

قسمت مهمّ تعلیمات اسلام مربوط به این حقایق است و اینها اصولى است که در هیچ عصر و زمانى دگرگونى پیدا نمى کند.

ب) قسمت تحوّل پذیر که از نیازمندى هاى انسان که با گذشت زمان دگرگون مى گردد سرچشمه مى گیرد. به عنوان مثال چگونگى مناسبات و پیمان هاى کشورهاى اسلامى با غیر مسلمانان، مناسبات سیاسى، اقتصادى و مانند اینها... تاکتیک هاى دفاعى، وسایل مورد نیاز براى دفاع و مسائل دیگرى از این قبیل، همه تحوّل پذیرند و تردیدى نیست که این امور با ویژگى هاى هر عصرى دگرگون مى گردد. دستورهاى اسلامى در این قسمت یک سلسله کلیّات وسیع است که مى تواند بر نیازمندى هر عصرى منطبق گردد و آنها را تأمین کند، به عنوان مثال در مورد وسایل دفاعى و آرایش نیروهاى نظامى، قرآن مى فرماید:

( وَ أَعِدُّواْلَهُم مَّا أسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّة وَ مِن رِّبَاطِ ألْخَیْلِ تُرْهِبوُنَ بِهِ عَدُوَّاللهِ وَ عَدُوَّکُمْ; نیرویى که در توان دارید براى مقابله با دشمنان، فراهم سازید، و مرکب ها (اسب هاى ورزیده) را آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانید).(3)

قابل توجّه این که در این آیه پس از دستور به یک اصل کلى «آمادگى هر چه بیشتر براى دفاع در برابر دشمنان و بدست آوردن هرگونه نیرو و وسیله لازم براى این کار» با صراحت مى فرماید منظور از این آمادگى، تهاجم و آدم کشى نیست بلکه منظور «ارعاب» و ترسانیدن دشمن است تا از آمادگى شما بیمناک شوند و دست به اسلحه نبرند و در نتیجه جنگى رخ ندهد.

این یک نمونه از دستورهاى کلّى اسلام، براى تأمین نیازمندى هاى جامعه اسلامى در هر عصر و زمان است، و مانند آن در سایر مسائلى که با گذشت اعصار و قرون دگرگون مى شود نیز دیده مى شود.

در حقیقت اسلام در این قسمت یک سلسله کلیّات ثابت دارد که خصوصیّات و جزئیّات آن در هر عصر و زمانى بر اساس نیازمندى هاى آن زمان خواهد بود.

به علاوه پیشوایان و مراجع دینى اختیاراتى دارند که حدود آن به طور دقیق در فقه اسلامى تعیین شده و با استفاده از این اختیارات در موارد لزوم مى توانند نیازمندى هاى ویژه یک محیط یا یک زمان را تأمین کنند. حکم معروف تحریم موقّتى «تنباکو» و محاصره اقتصادى یک شرکت استعمارى خارجى که به وسیله یکى از مراجع دینى براى قطع نفوذ بیگانگان در سال 1309 هجرى قمرى صادر شد، از این قبیل است. این بخش را در اسلام «حکم فقیه» مى نامند.


1. پیامبران اولوالعزم پیامبرانى هستند که آیین و کتاب جدیدى آوردند، آنها پنج نفرند، که نامشان در بالا ذکر شده است، نام کتاب آسمانى نوح و ابراهیم «صحف» و نام کتاب آسمانى موسى «تورات» و کتاب آسمانى مسیح «انجیل» و کتاب آسمانى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)«قرآن» است.
2. سوره احزاب آیه 40
باید توجه داشت که معناى اصلى و اوّلى «خاتم» از نظر فرهنگ هاى عربى پایان دهنده است، و اگر به انگشتر خاتم مى گویند به خاطر این است که در قدیم مهر مخصوص هرکس روى انگشتر او بود و در پایان هر نامه یا عهدنامه آن را مى زد.
3. سوره انفال، آیه 60.

 

محتواى دعوت اسلامجانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma