استقلال و بقاى روح

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اسلام در یک نگاه
ایمان به رستاخیز و تربیت انسان3 - نبوّت

گرچه ماتریالیست ها مى کوشند فکر، ادراک، روح و پدیده هاى روانى را از خواصّ «فیزیکو شیمیایى» مادّه مغزى و سلسله اعصاب معرفى کنند و در نتیجه آن را مادّى بدانند، ولى عجز تفسیرهاى مادّى از «روح و پدیده هاى روانى» نشانه روشنى بر استقلال و عدم مادّیت روح آدمى است، زیرا در پدیده هاى روحى مانند تفکّر، تصوّر و حافظه آثارى مى بینیم که از خواصّ عمومى مادّه نیست از جمله:

1- ما مى توانیم سیّارات عظیم، کهکشان ها، منظومه هاى آسمانى، و یا کوه ها، بیابان ها و دریاهاى پهناور زمین را درست با همان عظمتى که در خارج دارند در فکر خود ترسیم و مجسّم کنیم، در این حالت صورتى بزرگ به بزرگى آسمانها و زمین در ذهن ما نقش مى بندد، و ما این نقشها و صورتهاى ذهنى عظیم را در درون وجود خود مى یابیم.

اکنون این سؤال پیش مى آید که محلّ این صورتها و نقشها کجاست؟

نقشه هاى با عظمت ذهنى ما میلیاردها مرتبه از مغز ما بزرگتر است و سلول هاى مغزى و خواصّ آن نمى تواند محلّى براى ترسیم این نقش ها باشد، مانند این است که بخواهیم نقشه کشور ایران را با همان مقیاس واقعى و عینى روى صفحه کاغذى ترسیم کنیم.

بنابراین باید به نیرویى ماوراى مادّه و نیروهاى جسمانى عقیده داشته باشیم تا بتوانیم این پدیده را تفسیر کنیم و گرفتار مشکل «عدم انطباق بزرگ بر کوچک» نگردیم،یعنى یک نیروى غیر مادّى را بپذیریم تا بتوانیم بوسیله آن، این نقشه ها و صورت هاى عظیم را دریابیم.

2- یکى از خواصّ عمومى مادّه «تغییر و تحوّل دائمى و فرسودگى» است که با گذشت زمان صورت مى گیرد، در حالى که تصّورات ذهنى ما وضع ثابتى دارند، و با گذشت زمان، دگرگون یا فرسوده نمى شوند. به طور مثال اگر دوست جوان خود را، چند سال پیش در مجلسى دیده باشیم، پس از پنجاه سال دیگر هنگامى که به یاد آن جلسه مى افتیم، همان نقشه و صورت ذهنى بدون کوچکترین تغییر، فرسودگى و دگرگونى که در حافظه ما باقى مانده در ذهن ما حاضر مى شود. این امر نشان مى دهد که صورت هاى ذهنى، از خواصّ عمومى مادّه برکنارند و نمى توانند مادّى باشند، زیرا همواره وضع آنها ثابت است.

عدم انطباق کوچک بر بزرگ و عدم دگرگونى صورت هاى ذهنى، دو دلیل از دلایل فلاسفه الهى بر تجرّد و استقلال روح آدمى مى باشد. (دلایل دیگر را مى توانید در کتب فلسفه مطالعه نمایید).

از آنچه گفته شد مى توانیم چنین نتیجه بگیریم که چون روح و پدیده هاى روحى داراى خواصّ عمومى مادّه نیستند، با مرگ جسم از میان نمى روند و پس از جدایى از تن، همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد. این موضوع یکى از پایه هاى اثبات امکان معاد و رستاخیز است، اگر چه بدون آن نیز، با دلایلى که در گذشته به آن اشاره شد، مى توان مسأله رستاخیز و معاد را اثبات نمود.

 

ایمان به رستاخیز و تربیت انسان3 - نبوّت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma