آثار نكبتبار زنا يا عَلىُّ، فِى الزِّنا سِتُّ
خِصالٍ، ثَلاثٌ مِنها فِىالدُّنيا وَثَلاثٌ مِنها فِىالآخِرَةِ. أمّا التّي
فِىالدُّنيا فَيَذهَبُ بِالبَهاءِ وَ يُعَجِّلُ الفَناءَ وَيَقطَعُ الرِّزقَ
وَأمّا التّي فِىالآخِرَةِ فَسُوءُ الحِسابِ وَسَخَطُ الرَّحمانِ وَالخُلودُ
فِىالنّار.
اى على، در زنا شش اثر سوء است: سه در دنيا وسه در آخرت، امّا آنها
كه در دنياست: آبرو بَرَد وزودتر نابود سازد ورشته روزى ببَرد. امّا آنچه در آخرت
است : سختگيرى هنگام حساب وخشم خداى رحمان وخلود (هميشه ماندن) در آتش دوزخ است.
بحارالانوار، ج 77، ص 58
نور هدايت
فلسفه تحريم زنا1. پيدايى
هرج ومرج در نظام خانواده واز ميان رفتن رابطه فرزندان وپدران، رابطهاى كه وجودش
نهتنها سبب شناخت اجتماعى است، بلكه موجب حمايت كامل از فرزندان مىشود وپايههاى
محبّتى را كه در تمام طول عمر سبب ادامه اين حمايت است مىگذارد.
در جامعهاى كه
فرزندان نامشروع وبىپدر فراوان شوند روابط اجتماعى كه بر پايه روابط خانوادگى
بنيان شده سخت دچار تزلزل مىشود.
براى پى بردن به اهمّيّت اين موضوع كافى است
يك لحظه چنين فكر كنيم كه چنانچه زنا در كلّ جامعه انسانى مجاز وازدواج
برچيده شود، فرزندان بىهويّتى كه در چنين شرايطى متولّد شوند تحت پوشش وحمايت
هيچكس نيستند، نه در آغاز تولّد ونه هنگام بزرگ شدن.
از اين گذشته، از عنصر
محبّت كه نقش تعيينكنندهاى در مبارزه با جنايتها وخشونتها دارد محروم مىشوند
وجامعه انسانى به يك جامعه كاملاً حيوانى تؤام با خشونت در همه ابعاد مبدّل
مىگردد.
2. اين عمل ننگين سبب انواع برخوردها وكشمكشهاى فردى واجتماعى در ميان
هوسبازان است. داستانهايى را كه برخى از چگونگى وضع محلّههاى بدنام ومراكز فساد
نقل كرده ونوشتهاند بهخوبى بيانگر اين واقعيّت است كه در كنار انحرافات جنسى
بدترين جنايات رخ مىدهد.
3. تجربه نشان داده وعلم ثابت كرده است كه اين عمل
باعث اشاعه انواع بيمارىهاست وبا تمام تشكيلاتى كه براى مبارزه با عواقب وآثار آن
امروز فراهم كردهاند باز آمار نشان مىدهد كه تا چه اندازه افراد از اين راه سلامت
خود را از دست داده ومىدهند.
4. اين عمل غالباً سبب سقط جنين وكشتن فرزندان
وقطع نسل مىشود، زيرا چنين زنانى هرگز حاضر به نگهدارى اينگونه فرزندان نيستند
واصولاً وجود فرزند مانع بزرگى بر سر راه ادامه اعمال شوم آنان است، لذا هميشه سعى
مىكنند آنها را از ميان ببرند.
5. نبايد فراموش كرد كه هدف از ازدواج تنها
مسأله اشباع غريزه جنسى نيست، بلكه اشتراك در تشكيل زندگى وانس روحى وآرامش فكرى
وتربيت فرزندان و همكارى در همه شؤون حيات، از آثار ازدواج است كه بدون اختصاص زن
ومردبه يكديگروتحريم زنا هيچيك از اينها امكانپذير نيست.[1]
[1] . رجوع شود به: تفسير نمونه، ذيل آيه 32 سوره اسراء.