فريضه زكات يا عَلىُّ، مَن مَنَعَ قيراطاً مِن
زَكاةِ مالِهِ فَلَيسَ بِمؤمِنٍ وَلا مُسلِمٍ وَلا كَرامَةَ.
اى على، هركه
قيراطى از زكات مالش را نپردازد نه مؤمن است ونه مسلمان ونه ارزشى در پيشگاه خدا
دارد. بحارالانوار، ج 77، ص 58
نور هدايتافزون بر حديث مورد بحث،
آيه شريفه «
(الَّذِينَ لاَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ بِالاَْخِرَةِ هُمْ
كَافِرُونَ)؛ كسانى كه زكات نمىپردازند وآخرت را منكرند».[1] با تعبير
تكاندهندهاش تأكيد ديگرى است بر اهمّيّت اين فريضه اسلامى؛ خواه بهمعناى
زكات واجب باشد يا به مفهوم وسيع وگستردهتر.
«زكات» يكى از عوامل مهمّ عدالت
اجتماعى ومبارزه با فقر ومحروميّت وپركردن فاصلههاى طبقاتى وتقويت بنيه مالى حكومت
اسلامى وپاكسازى روح وجان از حبّ دنيا ومالپرستى ووسيله بسيار مؤثّرى است براى
قرب الهى.
در روايات اسلامى تعبيراتى آمده كه نشان مىدهد ترك زكات در حدّ كفر
است وشبيه تعبيرى است كه در آيات 6 تا 8 سوره فصّلت آمده، از جمله :
در حديثى از
امام صادق علیه السلام مىخوانيم كه از جمله وصاياى رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امام على علیه السلام اين بود: «يا
علىُّ، كَفَرَ باللّهِ العَظِيمِ مِن هذِهِ الاُمَّةِ عَشَرَةٌ:... وَمانِعُ
الزّكاةِ... يا عَليُّ مَن مَنَع قيراطاً مِن زَكاةِ مالِهِ فَلَيسَ بمؤمِنٍ وَلا
بِمُسلِمٍ وَلا كَرامَةَ. يا عليُّ تارِکُ الزّكاةِ يَسألُ الرَّجعَةَ إلى الدُّنيا
وَذلِکَ قَولُ اللّه تَبارَکَ وَتَعالى
(حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ
قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ)[2] ؛ اى على، ده طايفه از اين امّت به خداوند بزرگ كافر
شدهاند
ويكى از اين ده گروه را مانع الزكاة شمرد... سپس فرمود: اى على، هر كه
قيراطى از زكات مالش را نپردازد نه مؤمن است ونه مسلمان ونه ارزشى در پيشگاه خدا
دارد. اى على، ترككننده زكات هنگام مرگ تقاضاى بازگشت به اين دنيا (براى جبران
گناه عظيم خود مىكند، امّا پذيرفته نمىشود) واين همان است كه خداوند در قرآن به
آن اشاره فرموده: (آنان همچنان به راه غلط خود ادامه مىدهند) تا زمانى كه مرگ يكى
از آنان فرا رسد، مىگويد: پروردگارا، مرا بازگردانيد».[3]
در حديث
ديگرى امام صادق علیه السلام فرمود: «إنَّ اللّهَ فَرَضَ لِلفُقَراءِ في أموالِ الأغنِياءِ
فَريضَةً لا يُحمَدُونَ بأدائِها وَهِىَ الزَّكاةُ بِها حَقَنُوا دِماءَهُم وَبِها
سُمُّوا مُسلمينَ؛ خداوند بزرگ براى فقيران در اموال اغنيا فريضهاى قرار داده كه
جز با اداى آن شايسته ستايش نيستند وآن زكات است كه با آن خون خود را حفظ مىكنند
ونام مسلمان بر ايشان نهاده مىشود».[4]
و در حديث ديگرى فرمود: «مَن
مَنَعَ قيراطاً مِن الزَّكاةِ فَليَمُت إن شاءَ يَهودِيّاً أو نَصرانِيّاً؛ هر كه
قيراطى از زكات را منع كند يا بايد يهودى از دنيا برود يا نصرانى».[5]
[1] . سوره فصلّت، آيه 7.
[2] . سوره مؤمنون، آيه 99.
[3] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 267.
[4] . بحارالانوار، ج 96، ص 10.
[5] . رجوع شود به: تفسير نمونه، ذيل آيات 6-8 سوره فصلت.