آیا شما از اقوام گذشته برترید؟!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 5
قوم لوط به سرنوشت شومترى مبتلا شدند! آغاز وپایان سوره قمر

(آیه 41) پنجمین وآخرین قومى که در این سلسله آیات به آنان اشاره مى شود قوم فرعون است، ولى از آنجا که سرگذشت این قوم بطور مشروح در سوره هاى مختلف قرآن آمده در اینجا تنها اشاره کوتاه وفشرده اى به داستان عبرت انگیز آنها شده است.

مى فرماید: «و(همچنین) انذارها وهشدارها (یکى پس از دیگرى) به سراغ آل فرعون آمد» (وَلَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ).

 

منظور از «آل فرعون» تنها خاندان وبستگان او نیست، بلکه پیروان او را بطور عموم شامل مى شود.

(آیه 42) این آیه از واکنش «آل فرعون» در برابر دو پیامبر بزرگ الهى (موسى وهارون) وانذارهاى آنها پرده برداشته، مى گوید: «آنها تمام آیات ما را تکذیب کردند» (کَذَّبُوا بِایاتِنا کُلِّها).

آرى! این مغروران خودخواه، واین جباران خودکامه وبیدادگر، همه آیات الهى را بدون استثنا انکار کردند، همه را دروغ یا سحر یا حوادث اتفاقى شمردند!

انسان اگر حقیقت جو باشد دیدن یکى از این معجزات با اخطار قبلى وسپس برطرف شدن بلا بهوسیله دعاى پیامبر خدا براى او کافى است، ولى هنگامى که انسان بر سر دنده لجاجت قرار مى گیرد اگر تمام آسمان وزمین آیت خدا شود مؤثرنیست تنها عذاب الهى باید فرا رسد ومغزهائى را که پر از باد غرور استدرهم بکوبد.

چنانکه در پایان آیه مى خوانیم: «وما آنها را گرفتیم ومجازات کردیم،گرفتن شخصى (که هرگز مغلوب نمى شود) قدرتمند وتوانا» (فَاَخَذْناهُمْ اَخْذَ عَزیز مُقْتَدِر).

تعبیرى که در ذیل این داستان آمده، در سرگذشتهاى دیگر نظیر ندارد این به خاطر آن است که فرعونیان بیش از همه به قدرت وعزت خود مى بالیدند، وهمه جا سخن از نیروى حکومت آنها بود، اما خداوند مى گوید: ما آنها را گرفتیم، گرفتن عزیز مقتدر تا معلوم شود، این قدرت وعزت پوشالى در مقابل عزت وقدرت خدا هیچ وپوچ است، وعجب این که همان رود عظیم نیل که سرچشمه تمام ثروت وقدرت وآبادى وتمدن آنها بود مأمور نابودى آنها شد، وعجیبتر این که قبل از آن موجودات کوچکى همچون ملخ، قورباغه، قمل (یک نوع حشره) بر آنها مسلط گشت وآنان را به ستوه آورد وبیچاره کرد.

(آیه 43) بعد از بیان داستان اقوام پیشین وعذاب وکیفر امتهاى سرکش ومجرم، در این آیه مشرکان مکّه را مخاطب ساخته مى گوید: «آیا کفار شما بهتر از آنانند یا براى شما امان نامه اى در کتب آسمانى نازل شده است» (اَکُفّارُکُمْ خَیْرٌ مِنْ اُولئِکُمْ اَمْ لَکُمْ بَراءَةٌ فِى الزُّبُرِ).

میان شما وقوم فرعون وقوم نوح ولوط وثمود چه تفاوتى است؟ اگر آنها به خاطر کفر وطغیان وظلم وگناه گرفتار طوفانها وزلزله ها وصاعقه ها شدند چه دلیلى دارد که شما به چنین سرنوشتى مبتلا نشوید؟!

(آیه 44) «یا مى گویند: ما جماعتى متحد ونیرومند وپیروز هستیم» واز مخالفانمان انتقام مى گیریم (اَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمیعٌ مُنْتَصِرٌ).

(آیه 45) سپس به عنوان یک پیشگوئى قاطع براى ردّ سخنان آنها، مى افزاید آنها بدانند: «به زودى جمعشان شکست مى خورد وپا به فرار مى گذارند» (سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ).

این پیشگوئى در میدان بدر وسایر جنگهاى اسلامى جامه عمل به خود پوشید، وسرانجام جمعیت قدرتمند کفار متلاشى شدند وفرار کردند.

(آیه 46) در این آیه مى افزاید: تنها شکست وناکامى در دنیا بهره آنها نیست «بلکه رستاخیز موعد آنهاست ومجازات قیامت هولناک تر وتلختر است» (بَلِ السّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسّاعَةُ اَدْهى وَاَمَرُّ).

وبه این ترتیب آنها باید هم در انتظار شکست تلخى در این دنیا باشند، وهم شکست تلختر ووحشت انگیزتر در آخرت.

(آیه 47) این آیه همچنان ادامه بحث آیات قبل پیرامون کیفیت حال مشرکان ومجرمان در قیامت است، آیه قبل این حقیقت را بیان کرد که روزقیامت میعاد آنهاست وآن روز مصیبت بار وتلخى است.

این آیه به بیان علت این امر پرداخته، مى گوید: «مجرمان در گمراهى وشعله هاى آتشند» (اِنَّ الْمُجْرِمینَ فى ضَلال وَسُعُر).

(آیه 48) «در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشیده مى شود(وبه آنها گفته مى شود:) بچشید آتش دوزخ را» دوزخى که پیوسته آن را انکار مى کردید ودروغ وافسانه مى پنداشتید (یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِى النّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ).

در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: در جهنّم «درّه اى است به نام سَقَر که جایگاه متکبران است، وهرگاه نفس بکشد دوزخ را مى سوزاند»!

(آیه 49) واز آنجا که ممکن است خیال شود که این عذابها با آن معاصى هماهنگ نیست، در این آیه مى افزاید: «ما هر چیز را به اندازه آفریدیم» (اِنّا کُلَّ شَىْء خَلَقْناهُ بِقَدَر).

آرى! هم عذابهاى دردناک آنها در این دنیا روى حساب است، وهم مجازاتهاى شدید آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها که هر چیزى را خدا آفریده روى حساب ونظام حسابشده اى است.

(آیه 50) سپس مى فرماید: نه تنها اعمال ما از روى حکمت است، بلکه توأم با نهایت قدرت وقاطعیت نیز مى باشد، زیرا «فرمان ما یک امر بیش نیست (وچنان با سرعت انجام مى گیرد) همچون یک چشم برهم زدن»! (وَما اَمْرُنا اِلاّ واحِدَةٌ کَلَمْح بِالْبَصَرِ).

بنابراین آن روز که فرمان برپا شدن قیامت را صادر مى کنیم با یک چشم برهم زدن همه چیز در مسیر رستاخیز قرار مى گیرد، وحیات نوین در کالبدهادمیده مى شود.

همچنین آن روز که اراده کنیم مجرمان را بهوسیله صاعقه ها وصیحه هاى آسمانى یا زمین لرزه ها وطوفانها وتندبادها مجازات کنیم یک فرمان بیشترلازم نیست.

توجه به این نکته لازم است که فرمان او همه جا یک کلمه است که از یک چشم برهم زدن نیز سریعتر مى باشد ولى محتواى فرمان متفاوت است که باتوجه به سنّت تدریجى بودن عالم ماده وخاصیت وطبیعت حرکت، زمان به خود مى پذیرد.

(آیه 51) این آیه بار دیگر مجرمان وکفار را مخاطب ساخته وتوجه آنها را به سرنوشت اقوام پیشین معطوف مى دارد، مى گوید: «ما کسانى را که درگذشته شبیه شما بودند هلاک کردیم، آیا کسى هست که (متذکر شود و) پند گیرد» (وَلَقَدْ اَهْلَکْنا اَشْیاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِر).

 

این آیه بار دیگر این حقیقت را تأکید مى کند که وقتى اعمال ورفتار واعتقادات شما با آنها یکى است، دلیلى ندارد که شما سرنوشتى جز سرنوشت آنها داشته باشید، بیدار شوید وپند گیرید.

(آیه 52) سپس به این اصل اساسى اشاره مى کند که با مرگ اقوام پیشین اعمال آنها نابود نشد، بلکه «هرکارى را انجام دادند در نامه هاى اعمالشان ثبت است» (وَکُلُّ شَىْء فَعَلُوهُ فِى الزُّبُرِ).

همین گونه اعمال شما نیز ثبت وضبط مى شود، وبراى یوم الحسابمحفوظ است.

(آیه 53) سپس براى تأکید بیشتر مى افزاید: «وهر کار کوچک وبزرگى نوشته شده است» (وَکُلُّ صَغیر وَکَبیر مُسْتَطَرٌ).

بنابراین حساب اعمال در آن روز یک حساب جامع وکامل است، چنانکه وقتى نامه اعمال مجرمان به دست آنها داده مى شود «فریاد برمى آورند: که اى واى برما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک وبزرگى نیست مگر آن را شماره کرده»! (کهف/49)

(آیه 54) واز آنجا که سنت قرآن مجید بر این است که صالحان وطالحان ونیکان وبدان را در مقایسه با یکدیگر معرفى مى کند، چرا که در مقایسه تفاوتها چشمگیرتر وآشکارتر است در اینجا نیز بعد از ذکر سرنوشت کافران مجرم اشاره کوتاهى به سرنوشت مسرت بخش وروح پرور پرهیزکاران کرده، مى فرماید: «پرهیزکاران در باغها ونهرهاى بهشتى (وفضاى گسترده وفیض وسیع خداوند) جاى دارند» (اِنَّ الْمُتَّقینَ فى جَنّات وَنَهَر).

(آیه 55) این آیه که آخرین آیه سوره «قمر» است توضیح بیشترى براى جایگاه متقین داده، چنین مى گوید: «در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر» قرار دارند (فى مَقْعَدِ صِدْق عِنْدَ مَلیک مُقْتَدِر).

چه توصیف جالبى در این آیه از جایگاه پرهیزکاران شده است! دو ویژگى دارد که همه امتیازات در آن جمع است.

 

نخست این که آنجا جایگاه صدق است وهیچ گونه باطل وبیهودگى در آن راه ندارد، سراسر حق است وتمام وعده هاى خداوند درباره بهشت در آنجا عینیت پیدا مى کند، وصدق آنها آشکار مى شود.

دیگر این که: در جوار وقرب خداست، همان چیزى که از کلمه «عِنْد» (نزد) استفاده مى شود که اشاره به نهایت قرب ونزدیکى معنوى است نه جسمانى، آن هم نسبت به خداوندى که هم مالک است وهم قادر، هرگونه نعمت وموهبتى در قبضه قدرت ودر فرمان حکومت ومالکیت اوست، وبه همین دلیل در پذیرائى این میهمانان گرامى فروگذار نخواهد کرد، وتنها خودش مى داند چه مواهبى براى آنها آماده ساخته است.

دراین دو آیه که سخن از مواهب وپاداشهاى بهشتیان است نخست از مواهب مادى آنها که باغهاى وسیع ونهرهاى جارى است سخن مى گوید، سپس از پاداش بزرگ معنوى آنها که حضور در پیشگاه قرب ملیک مقتدر است، تا انسان را مرحله به مرحله آماده کند، وروح او را به پرواز درآورد.

 

قوم لوط به سرنوشت شومترى مبتلا شدند! آغاز وپایان سوره قمر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma