تفسیر: «ظهار» یک عمل زشت جاهلى!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 5
شأن نزول آنها که با خدا دشمنى مى کنند

باتوجه به آنچه در شأن نزول گفته شد تفسیر آیات نخستین سوره روشن است، مى فرماید: «خداوند سخن زنى را که درباره شوهرش به تو مراجعه کرده بود، شنید» وتقاضاى او را اجابت کرد (قَدْ سَمِعَ اللهُ قَوْلَ الَّتى تُجادِلُکَ فى زَوْجِها).

سپس مى افزاید: آن زن علاوه بر این که با تو مجادله داشت; «به خداوند شکایت مى کرد» واز پیشگاهش تقاضاى حل مشکل نمود (وَتَشْتَکى اِلَى اللهِ).

«این در حالى بود که خداوند گفتگوى شما (واصرار آن زن) را (در حل مشکلش) مى شنید» (وَاللهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما).

«وخداوند شنوا وبیناست» (اِنَّ اللهَ سَمیعٌ بَصیرٌ).

آرى! خداوند، آگاه از همه «مسموعات» و«مبصرات» است، بى آنکه نیازى به اعضاى بینائى وشنوائى داشته باشد، او همه جا حاضر وناظر است وهمه چیز را مى بیند وهر سخنى را مى شنود.

(آیه 2) سپس به سراغ بیان حکم ظهار مى رود وبه عنوان مقدمه ریشه این عقیده خرافى را با جمله هاى کوتاه وقاطع درهم مى کوبد، مى فرماید: «کسانى از شما که نسبت به همسرانشان ظهار مى کنند (ومى گویند: اَنْتَ عَلَىَّ کَظَهْرِ اُمّى; تو نسبت به من به منزله مادرم هستى) آنان هرگز مادرانشان نیستند، مادرانشان تنها کسانى هستند که آنها را به دنیا آورده اند»! (اَلَّذینَ یُظاهِرُونَ مِنْکُمْ مِنْ نِسائِهِمْ مـاهُنَّ اُمَّهاتِهِمْ اِنْ اُمَّهاتُهُمْ اِلاَّ اللاّئى وَلَدْنَهُمْ).

مادر وفرزند بودن چیزى نیست که با سخن درست شود، یک واقعیت عینى خارجى است که هرگز از طریق بازى با الفاظ حاصل نمى شود.

 

وبه دنبال آن مى افزاید: «آنها سخنى زشت وباطل مى گویند» (وَاِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنْکَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا).

مطابق این آیه «ظِهار» عملى است حرام ومنکر، ولى از آنجا که تکالیف الهى اعمال گذشته را شامل نمى شود، واز لحظه نزول حاکمیت دارد، در پایان آیه مى فرماید: «وخداوند بخشنده وآمرزنده است» (وَاِنَّ اللهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ). هم مى بخشد وهم مى پوشاند.

بنابراین اگر مسلمانى قبل از نزول این آیات مرتکب این عمل شده نباید نگران باشد، خداوند او را مى بخشد.

اما به هر حال مسأله کفّاره به قوت خود باقى است.

(آیه 3) ولى از آنجا که این سخن زشت وزننده چیزى نبود که از نظر اسلام نادیده گرفته شود لذا کفاره نسبتاً سنگینى براى آن قرارداده تا از تکرار آن جلوگیرى کند، مى فرماید: «کسانى که همسران خود را ظهار مى کنند، سپس از گفته خود باز مى گردند، باید پیش از آمیزش جنسى آنها با هم برده اى را آزاد کنند» (وَالَّذینَ یُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْریرُ رَقَبَة مِنْ قَبْلِ اَنْ یَتَماسّا).

سپس مى افزاید: «این دستورى است که به آن اندرز داده مى شوید» (ذلِکُمْ تُوعَظُونَ بِه).

گمان نکنید که چنین کفّاره اى در مقابل «ظهار» کفّاره سنگین ونامتعادلى است، زیرا این سبب اندرز وبیدارى وتربیت نفوس شماست، تا بتوانید خود را در برابر این گونه کارهاى زشت وحرام کنترل کنید.

اصولا تمام کفّارات جنبه بازدارنده وتربیتى دارد، واى بسا کفّاره هائى که جنبه مالى دارد تأثیرش از غالب تعزیرات که جنبه بدنى دارد بیشتر است.

واز آنجا که ممکن است بعضى با بهانه هائى شانه از زیربار کفّاره خالى کنند وبدون این که کفّاره دهند با همسر خود بعد از «ظهار» آمیزش جنسى داشته باشند، در پایان آیه مى افزاید: «خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است» (وَاللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ). هم از ظهار آگاه است وهم از ترک کفّاره وهم از نیّات شما!

(آیه 4) ونیز از آنجا که آزاد کردن یک برده براى همه مردم امکان پذیر نیست، همان گونه که در شأن نزول آمد ونیز ممکن است انسان از نظر مالى قادر به آزاد کردن برده باشد اما برده اى براى این کار پیدا نشود ـهمان گونه که در عصر ما چنین استـ لذا جهانى وجاودانگى بودن اسلام ایجاب مى کند که در مرحله بعد جانشینى براى آزادى بردگان ذکر شود به همین دلیل در آیه موردبحث مى فرماید:

«وکسى که توانائى (آزادکردن برده اى) نداشته باشد دوماه پیاپى قبل از آمیزش روزه بگیرد» (فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَتَماسّا).

این کفاره نیز اثر عمیق بازدارنده اى دارد، به علاوه از آنجا که روزه در تصفیه روح وتهذیب نفوس اثر عمیق دارد مى تواند جلو تکرار این گونه اعمال را درآینده بگیرد.

البته ظاهر آیه این است که هر شصت روز پى درپى انجام شود، وبسیارى از فقهاى اهل سنت نیز بر طبق آن فتوا داده اند، ولى در روایات ائمه اهل بیت(علیهم السلام) آمده است که اگر کمى از ماه دوم را (حتى یک روز) به دنبال ماه اول روزه بگیرد مصداق شهرین متتابعین ودو ماه پى درپى خواهد بود واین تصریح حاکم بر ظهور آیه است.

واز آنجا که بسیارى از مردم نیز قادر به انجام کفّاره دوم یعنى دو ماه متوالى روزه نیستند، جانشین دیگرى براى آن ذکر کرده، مى فرماید: «وکسى که این را هم نتواند شصت مسکین را اطعام کند» (فَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَاِطْعامُ سِتّینَ مِسْکینًا).

ظاهر «اطعام» این است که به اندازه اى غذا دهد که در یک وعده سیر شود، اما در روایات اسلامى در یک «مد» طعام (حدود 750گرم) تعیین شده است.

سپس در دنباله آیه بار دیگر به هدف اصلى این گونه کفّارات اشاره کرده، مى افزاید: «این براى آن است که به خدا ورسولش ایمان بیاورید» (ذلِکَ لِتُؤْمِنُوا بِاللهِوَرَسُولِه).

آرى! جبران گناهان بهوسیله کفّارات پایه هاى ایمان را محکم مى کند، وانسان را نسبت به مقررات الهى علماً وعملا پایبند مى سازد!

ودر پایان آیه براى این که همه مسلمانان این مسأله را یک امر جدى تلقى کنند مى گوید: «اینها مرزهاى الهى است، وکسانى که با آن مخالفت کنند عذاب دردناکى دارند»(وَتِلْکَ حُدُودُاللهِ وَلِلْکافِرینَ عَذابٌ اَلیمٌ).

قوانین الهى را از این رو «حدود الهى» مى گویند که عبور از آن مجاز نیست.

* چنانکه دیدیم اسلام «ظهار» را به شدّت محکوم کرده، بنابراین هرگاه کسى نسبت به همسرش ظهار کند، همسرش مى تواند با مراجعه به حاکم شرع او را موظف سازد که یا رسماً از طریق طلاق از او جدا شود ویا به زندگى زناشوئى باز گردد، اما پیش از بازگشت باید به ترتیبى که در آیات فوق خواندیم کفّاره بدهد.

 

شأن نزول آنها که با خدا دشمنى مى کنند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma