وطن کجاست؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رساله احکام (دختران)
مسأله 348ـ وطن، جایى است که انسان آن را براى اقامت و زندگى خود اختیار کرده است، خواه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را براى زندگى اختیار کرده است.

مسأله 349ـ فرقى میان بلاد کبیره و غیر کبیره نیست. بلاد کبیره شهرهایى است که هر محله آن براى خود شهر مستقلى باشد اما مثل «تهران بزرگ» و مانند آن جزء بلاد کبیره نیست و تمام آن از نظر قصد اقامت یا وطن بودن یک محل محسوب مى شود.

مسأله 350ـ کسانى که مى خواهند مدّت قابل توجهى در یک محل بمانند (مانند طلاّبى که قصد اقامت چند سال در حوزه علمیّه دارند یا مأموران ادارات که مثلاً دو سه سال در یک محل اقامت مى کنند در آنجا مسافر محسوب نمى شوند، اقامتگاه آنها حکم وطن دارد و نمازشان در آنجا تمام است، هرچند قصد ده روز نداشته باشند.

مسأله 351ـ فرزند، تا زمانى که با پدر و مادر زندگى مى کند و مستقل نشده است، وطن او همان وطن پدر و مادر مى باشد، هرچند در آنجا به دنیا نیامده باشد و پس از آن که در زندگى مستقل شد، اگر جاى دیگرى را براى زندگى مستمر اختیار کرد، آنجا وطن او مى شود.

مسأله 352ـ تا انسان قصد ماندنِ مستمر در غیر وطن اصلى خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى شود.

مسأله 353ـ اگر قصد دارد در محلّى که وطن اصلى او نیست مدّتى بماند; مثلاً یک سال یا بیشتر، آنجا مانند وطن او حساب مى شود، مانند دانشجویى که مدّتى براى تحصیل در شهرى مى ماند.

مسأله 354ـ اگر انسان بدون قصد ماندن مستمر و بدون قصد رفتن در جایى آن قدر بماند که مردم او را اهل آنجا بدانند، آنجا حکم وطن او را دارد.

مسأله 355ـ اگر به جایى برود که قبلاً وطن او بوده، ولى هم اکنون از آنجا اِعراض کرده است; یعنى بنا گذاشته که دیگر براى سکونت مستمر به آنجا برنگردد، نباید نماز را تمام بخواند، اگرچه در آنجا خانه دارد یا گه گاه دیدن مى کند.

مسأله 356ـ مسافرى که به وطنش بر مى گردد، وقتى به جایى برسد که اهل وطن او را ببینند و صداى اذان را بشنود باید نماز را تمام بخواند.
null
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma