شاید برخى از خود بپرسند که در عصر و زمان ما، که بشر در همه زمینه ها ترقّى و پیشرفت خیره کننده اى داشته، و به ابزار و وسایل فوق العاده مدرن دست یافته، به گونه اى که به حق مى توان این عصر را «عصر تحقیق و کنکاش و علم و دانش» لقب داد، آیا با همه این امور، تقلید در عصر و زمان ما امر مطلوبى است؟
آیا تقلید به معناى بسته نمودن دروازه هاى تحقیق به روى محقّقان نیست؟
آیا «پیروى چشم و گوش بسته» از دیگران، با روح آیات فراوانى از قرآن مجید، که انسان را به تفکّر و اندیشه و مطالعه و تحقیق دعوت مى کند، سازگارى دارد؟
براى روشن شدن پاسخ این سؤال توضیح کوتاهى پیرامون اقسام تقلید لازم است:
تقلید و پیروى از دیگران از چهار صورت خارج نیست:
الف) تقلید جاهل از عالم; یعنى کسى که چیزى را نمى داند از متخصّص و آگاه آن فن پیروى کند، همچون مراجعه بیمار ناآگاه از مسایل پزشکى، به پزشک آگاه و دلسوز.
ب) تقلید عالم از عالمى دیگر; یعنى مراجعه اهل فن به یکدیگر، و پیروى بعضى از بعضى دیگر.
ج) تقلید عالم از جاهل; بدین معنا که یک انسان آگاه، علم و دانش خود را رها نموده، و چشم و گوش بسته به دنبال جاهلان بیفتد!
د) تقلید جاهل از جاهل; که گروهى نادان، پیرو گروه نادان دیگرى شوند.
روشن است که از این چهار قسم، تنها قسم اوّل منطقى و عاقلانه و مشروع است، و نه تنها در عصر تحقیق و علم و دانش، از آن بى نیاز نیستیم، بلکه بخاطر گسترش فراوان علوم، نیاز به آن بیشتر احساس مى شود. البتّه، سه قسم دیگر تقلید منطقى و مورد پذیرش اسلام نیست. و تقلید در احکام از قسم اوّل است.(1)
مسأله 1ـ هیچ مسلمانى نمى تواند در اصول دین تقلید نماید بلکه باید آنها را از روى دلیل هر چند ساده و متناسب با حال خویش بداند و به آن یقین داشته باشد.
مسأله 2ـ وظیفه اکثر مردم در احکام دین، تقلید است; چون افراد کمى هستند که بتوانند در همه احکام، اجتهاد کنند.
1 . برگرفته شده از پیام قرآن، ج 1، ص 346.