جالب این که در روایتى از امام حسن عسکرى(علیه السلام) مى خوانیم: «مَثَلُ مُؤْمِن لاَ تَقِیَّةَ لَهُ کَمَثَلِ جَسَد لاَ رَأْسَ لَهُ; مثل انسان با ایمانى که تقیّه را کنار بگذارد، همانند بدنى است که سر نداشته باشد».(1)
عین این تعبیر درباره «صبر و استقامت و پایدارى» نیز آمده است که «ایمان بدون استقامت و صبر همچون بدن بى سر است».
از شباهت این دو تعبیر با هم مى فهمیم که تقیّه همان فلسفه صبر و استقامت و پایمردى در برابر دشمن را دارد «سر» فعال ترین عضو پیکر و پرکارترین قسمت هاى بدن انسان و حساس ترین بخش وجود هر کس است، و به تعبیر دیگر، سر نگاهدارنده تمام دستگاه هاى بدن و ضامن بقاى فعالیت هاى آنهاست. روش تقیّه نیز به خاطر ذخیره کردن نیروها; سبب نگاهدارى یک جمعیّت و بقا و دوام آنها در برابر حملات دشمن است.
1 . همان مدرک، ج 28، ح 2 .