آن روز پشیمانى بیهوده است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 4
خداوند همه گناهان را مى آمرزد اگر مشرک شوى اعمالت بر باد مى رود!

(آیه 56) در آیات گذشته دستور مؤکدى براى توبه واصلاح وجبران اعمال گذشته آمده بود، در اینجا در تعقیب آن مى گوید: این دستورها براى آن است «مبادا کسى (روزقیامت) بگوید: افسوس بر من از کوتاهیهائى که در اطاعت فرمان خدا کردم! واز مسخره کنندگان (آیات او) بودم»! (اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُمْ فى جَنْبِ اللهِ وَاِنْ کُنْتُ لَمِنَ السّاخِرینَ).

 

آرى! هنگامى که انسان وارد عرصه محشر مى شود ونتیجه تفریطها، ومسامحه کاریها وخلافکاریها، وشوخى گرفتن جدیها را در برابر چشم خود مى بیند، اندوهى سنگین توأم با ندامتى عمیق بر قلب او سایه مى افکند، واین حالت درونى خود را بر زبان آورده وبه صورت جمله هاى فوق بیان مى دارد.

(آیه 57) سپس مى افزاید: «یا بگوید: اگر خداوند مرا هدایت مى کرد از پرهیزکاران بودم» (اَوْ تَقُولَ لَوْ اَنَّ اللهَ هَدینى لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقینَ).

این سخن را گویا زمانى مى گوید که او را به پاى میزان حساب مى آورند، گروهى را مى بیند که با دست پر از حسنات به سوى بهشت روانه مى شوند، او نیز آرزو مى کند در صف آنان باشد وهمراه آنان به سوى نعمتهاى الهى برود.

(آیه 58) باز مى افزاید: «یا هنگامى که عذاب الهى را مى بیند بگوید: اى کاش بار دیگر (به دنیا) باز مى گشتم واز نیکوکاران بودم»؟! (اَوْ تَقُولَ حینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ اَنَّ لى کَرَّةً فَاَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنینَ).

واین هنگامى است که او را به سوى دوزخ مى برند وچشمش به آتش سوزان ومنظره عذاب دردناک آن مى افتد، آهى از دل برمى کشد وآرزو مى کند اى کاش به او اجازه داده مى شد تا به دنیا باز گردد.

(آیه 59) قرآن در برابر این سه گفتار تنها به گفتار دوم چنین پاسخ مى گوید: «آرى آیات من به سراغ تو آمد اما آن را تکذیب کردى، وتکبر نمودى، واز کافران بودى» (بَلى قَدْجاءَتْکَ آیاتى فَکَذَّبْتَ بِها وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنْتَ مِنَ الْکافِرینَ).

یعنى این که مى گوئى «اگر هدایت الهى به سراغ من آمده بود از پرهیزکاران بودم» هدایت الهى چیست؟ جز این همه کتب آسمانى وفرستادگان خدا وآیات ونشانه هاى حق در آفاق وانفس؟

همه این آیات را دیدى وشنیدى عکس العمل تو در مقابل آن چه بود؟ تکذیب واستکبار وکفر!

از میان این سه عمل «استکبار» ریشه اصلى است وبه دنبال آن «تکذیب آیات الهى» ونتیجه آن «کفر وبى ایمان» است.

 

(آیه 60) از آنجا که در آیات گذشته سخن از مشرکان دروغ پرداز ومستکبرى بود که در روز قیامت از کرده خود پشیمان مى شوند وتقاضاى بازگشت به این جهان مى کنند ـتقاضائى بى حاصل وغیرقابل قبولـ در اینجا در ادامه همین سخن مى گوید: «وروز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بستند مى بینى که صورتهایشان سیاه است»! (وَیَوْمَ الْقِیمَةِ تَرَى الَّذینَ کَذَّبُوا عَلَى اللهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ).

سپس مى افزاید: «آیا در جهنم جایگاهى براى مستکبّران نیست»؟! (اَلَیْسَ فى جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَکَبِّرینَ).

(آیه 61) در این آیه سخن از نقطه مقابل این گروه یعنى گروه پرهیزکاران وسعادت آنها در قیامت درمیان است، مى فرماید: «وخداوند کسانى را که تقوا پیشه کردند با رستگارى رهایى مى بخشد» (وَیُنَجِّى اللهُ الَّذینَ اتَّقُوْا بِمَفازَتِهِمْ).

سپس این فلاح وپیروزى را با این دو جمله کوتاه وپرمعنى توضیح مى دهد: «هیچ بدى به آنها نمى رسد وهرگز غمگین نخواهند شد» (لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ).

در جهانى زندگى مى کنند که جز نیکى وپاکى ووجد وسرور چیزى وجود ندارد، این تعبیر کوتاه در حقیقت تمام مواهب الهى را در خود جمع کرده است.

(آیه 62) این آیه بار دیگر به مسأله توحید ومبارزه با شرک باز مى گردد وگفتگوهائى را که با مشرکان داشت ادامه داده، مى فرماید: «خداوند آفریدگار همه چیز است وحافظ وناظر بر همه اشیا است» (اَللهُ خالِقُ کُلِّ شَىْء وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء وَکیلٌ).

جمله اول اشاره به «توحید خالقیت» است وجمله دوم اشاره به «توحید ربوبیت».

مسأله توحید خالقیت چیزى است که حتى مشرکان غالباً به آن معترف بوده اند.

ولى آنها در توحید ربوبیت گرفتار انحراف شده بودند گاه حافظ ونگهبان ومدبر کارهاى خود را بتها مى دانستند ودر مشکلات به آنها پناه مى بردند.

(آیه 63) این آیه با ذکر توحید مالکیت خداوند بحث توحیدى آیه قبل را تکمیل کرده، مى گوید: «کلیدهاى آسمانها وزمین از آنِ اوست» (لَهُ مَقالیدُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ).

این تعبیر معمولا کنایه از مالکیت ویا سلطه بر چیزى است، چنانکه مى گوئیم: کلید این کار به دست فلانى است.

قرآن بعد از این جمله چنین نتیجه گیرى مى کند: «وکسانى که به آیات خداوند کافر شدند زیانکارانند» (وَالَّذینَ کَفَرُوا بِایاتِ اللهِ اُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ).

چرا که منبع اصلى وسرچشمه واقعى همه خیرات وبرکات را رها کرده ودر بیراهه ها سرگردان شده اند، از کسى که تمام کلیدهاى آسمانها وزمین به دست اوست روى برتافته وبه سراغ موجودات ناتوانى رفته اند که مطلقاً کارى از آنها ساخته نیست.

(آیه 64) از مجموع آنچه درباره شاخه هاى توحید در آیات گذشته ذکر شد به خوبى مى توان نتیجه گرفت که توحید در عبادت یک حقیقت غیرقابل انکار است، تا آنجا که هیچ انسان فهمیده وعاقلى نباید به خود اجازه دهد که در برابر بتها سجده کند، لذا به دنبال آن با لحنى قاطع وتشددآمیز مى گوید: «بگو: آیا به من دستور مى دهید که غیر خدا را بپرستم اى جاهلان»؟! (قُلْ اَفَغَیْرَاللهِ تَأْمُرُونّى اَعْبُدُ اَیُّهَا الْجاهِلُونَ).

این سخن مخصوصاً باتوجه به این که کفار ومشرکان گاهى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)را دعوت مى کردند که خدایان آنها را احترام وپرستش کند، ویا حداقل از عیبجوئى وانتقاد نسبت به بتها بپرهیزد مفهوم عمیقترى پیدا مى کند، وبا صراحت اعلام مى دارد که مسأله توحید ونفى شرک مطلبى نیست که بتوان بر سر آن معامله وسازش کرد، شرک باید در تمام چهره هایش درهم کوبیده شود واز صفحه جهان محو گردد!

 

خداوند همه گناهان را مى آمرزد اگر مشرک شوى اعمالت بر باد مى رود!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma