این همه درس عبرت کافى نیست؟!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 4
تمام خطوط به او منتهى مى شود! همه براى او سجده کنید!

(آیه 50) در آیات گذشته ده مطلب در طى دو فراز ذکر شده بود، فراز اول ناظر به مسؤولیت هرکس در مقابل اعمالش مى باشد، وفراز دوم درباره منتهى شدن تمام خطوط به پروردگار سخن مى گوید، ودر اینجا که تنها به ذکر یک مطلب مى پردازد سخن از مجازات وهلاکت دردناک چهار قوم از اقوام ستمگر پیشین است که هشدارى است براى آنها که از دستورات گذشته سرپیچى مى کنند وبه مبدأ ومعاد ایمان ندارند.

نخست مى فرماید: آیا انسان خبر ندارد که در کتب پیشین آمده است «که خداوند قوم عادِ نخستین را هلاک کرد»؟! (وَاَنَّهُ اَهْلَکَ عادًا الاُْولى).

توصیف قوم عاد به «الاولى» (نخستین) یا به خاطر قدمت این قوم است; ویا به خاطر آن است که در تاریخ، دو قوم «عاد» وجود داشته اند وقوم معروف که پیامبراشان حضرت هود(ع) بود همان عاد نخستین است.

(آیه 51) سپس مى افزاید: «وهمچنین قوم ثمود را (بر اثر طغیانشان هلاک کرد) وکسى از آنها را باقى نگذارد» (وَثَمُودَ فَما اَبْقى).

(آیه 52) سپس درباره قوم نوح مى فرماید: «ونیز قوم نوح را پیش از آنها» هلاک کرد (وَقَوْمَ نُوح مِنْ قَبْلُ).

«چرا که آنان از همه ظالمتر وطغیانگرتر بودند» (اِنَّهُمْ کانُوا هُمْ اَظْلَمَ وَاَطْغى). چرا که پیامبرشان نوح در مدتى طولانى تر از تمام انبیاء به تبلیغ آنان پرداخت، با این حال جز تعداد کمى به دعوت او پاسخ نگفتند، ودر شرک وبت پرستى وتکذیب وآزار نوح پافشارى وسرسختى فوق العاده اى داشتند، چنانکه شرح آن به خواست خدا در تفسیر سوره نوح خواهد آمد.

(آیه 53) قوم لوط چهارمین قومى هستند که به آنها اشاره کرده، مى گوید: «ونیز شهرهاى زیر ورو شده (قوم لوط) را فرو کوبید» (وَالْمُؤْتَفِکَةَ اَهْوى).

در ظاهر زلزله شدیدى این آبادیها را به آسمان پرتاب کرد وواژگون ساخت وبر زمین کوبید، وطبق روایات جبرئیل آنها را به قوت خداداد از زمین برکند ووارونه کرد وبر زمین افکند.

(آیه 54) سپس «آنها را با عذاب سنگین پوشانید» (فَغَشّیها مـا غَشّى).

آرى! بارانى از سنگهاى آسمانى بر آنها فروریخت وسراسر این شهرهاى زیرورو شده را زیر آوارى از سنگ مدفون ساخت.

(آیه 55) در پایان این بحث به مجموعه نعمتهائى که در آیات گذشته آمده است، اشاره کرده ودر شکل یک استفهام انکارى مى فرماید: «در کدامیک از نعمتهاى پروردگارت تردید دارى» (فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّکَ تَتَمارى).

آیا در نعمت حیات، یا اصل نعمت آفرینش، ویا این نعمت که خداوند کسى را به جرم دیگرى مجازات نمى کند وخلاصه آنچه در کتب پیشین آمده ودر قرآن نیز تأکید شده است شک وتردید دارى؟

درست است که مخاطب در این آیه شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)است. ولى مفهوم آن همگان را شامل مى شود، بلکه هدف اصلى از آن بیشتر افراد دیگرند.

(آیه 56) به دنبال آیات گذشته که سخن از هلاکت اقوام پیشین به خاطر ستمگرى وطغیان آنها مى گفت، در اینجا روى سخن را به مشرکان وکفار ومنکران دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده، مى گوید: «این (پیامبر یا قرآن) بیم دهنده اى از بیم دهندگان پیشین است» (هذا نَذیرٌ مِنَ النُّذُرِ الاُْولى).

این که مى گوید: پیامبر (یا قرآن) از نوع انذارکنندگان نخستین است، مفهومش این است که رسالت محمد(صلى الله علیه وآله)وکتاب آسمانیش قرآن موضوع بى سابقه اى نیست، شبیه آن در گذشته بسیار بوده است، چرا مایه تعجب شماست؟

(آیه 57) آنگاه براى این که مشرکان وکافران به خطرى که در پیش دارند توجه بیشتر کنند، مى افزاید: «آنچه باید نزدیک شود نزدیک شده است» وقیامت فرا مى رسد (اَزِفَتِ الاْزِفَةُ).

نامگذارى قیامت به این نام علاوه بر آیه مورد بحث در آیه 18 سوره غافر نیز آمده است، وتعبیرى است گویا وبیدارکننده، همین مفهوم را به صورت دیگرى در آیه 1 سوره قمر مى خوانیم: «اِقْتَرَبَتِ السّاعَةُ; قیامت نزدیک شده است» وبه هر حال نزدیکى قیامت باتوجه به کوتاهى عمر دنیا قابل درک است به خصوص این که هرکس مى میرد، قیامت صغرایش برپا مى شود.

(آیه 58) سپس مى افزاید: مهم این است که «هیچ کس جز خدا نمى تواند در آن روز سختیهاى آن را برطرف سازد» (لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللهِ کاشِفَةٌ).

حاکم و مالک وصاحب قدرت در آن روز (وهمیشه) خداست، اگر نجات مى خواهید دست به دامن لطف او زنید، واگر آرامش مى طلبید در سایه ایمان به او قرار گیرید.

(آیه 59) در این آیه مى افزاید: «آیا از این سخن تعجب مى کنید» (اَفَمِنْ هذَا الْحَدیثِ تَعْجَبُونَ).

این جمله ممکن است اشاره به مسأله رستاخیز باشد که در آیات قبل آمده، یا اشاره به قرآن، چرا که در آیات دیگر از آن تعبیر به «حدیث» شده ویا سخنانى که درباره هلاک اقوام پیشین گفته شد ویا همه اینها.

(آیه 60) سپس مى گوید: «ومى خندید ونمى گریید»؟ (وَتَضْحَکُونَ وَلاتَبْکُونَ).

(آیه 61) «وپیوسته در غفلت وهوسرانى به سر مى برید»؟! (وَاَنْتُمْ سامِدُونَ).

در حالى که اینجا نه جاى خنده است ونه جاى غفلت وبى خبرى، جاى گریه بر فرصتهاى از دست رفته، طاعات ترک شده، ومعاصى وگناهانى است که از شما سر زده است، جاى بیدارى وجبران امورى است که از دست رفته، وبالاخره جاى توبه وانابه وبازگشت به سایه لطف خداست.

 

تمام خطوط به او منتهى مى شود! همه براى او سجده کنید!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma