(آیه 39) بار دیگر در اینجا به پاسخ گفتار آنها که اموال واولاد خود را دلیل بر قرب خویش در درگاه خداوند مى پنداشتند باز مى گردد، وبه عنوان تأکید مى گوید: «بگو: پروردگار من روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده یا محدود مى کند» (قُلْ اِنَّ رَبّى یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِه وَیَقْدِرُ لَهُ).
سپس مى افزاید: «آنچه را در راه خدا انفاق کنید خداوند جاى آن راپر مى کند واو بهترین روزى دهندگان است» (وَما اَنْفَقْتُمْ مِنْ شَىْء فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ).
در روایتى از پیغمبر(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «کسى که یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق کردن سخاوتمند خواهد بود».
اما مسأله مهم این است که انفاق از اموال حلال ومشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمى کند وبرکت نمى دهد.
گرچه محتواى این آیه تأکید بر مطلب گذشته است ولى از دو جهت تازگى دارد:
نخست این که آیه 37 که مفهوش همین مفهوم بود بیشتر ناظر به اموال واولاد کفار بود در حالى که این آیه ناظر به مؤمنان است.
دیگر این که آیه قبل وسعت وتنگى معیشت را درباره دو گروه مختلف بیان مى کرد در حالى که این آیه ممکن است اشاره به دو حالت مختلف از یک انسان باشد که گاه روزیش گسترده وگاه تنگ ومحدود است.
(آیه 40) واز آنجا که این گروه از ثروتمندان ظالم وطاغى در زمره مشرکان بودند وادعا مى کردند که ما فرشتگان را مى پرستیم وآنها شفیعان ما در قیامت هستند، قرآن به پاسخ این ادعاى بى اساس نیز پرداخته چنین مى گوید: «وبه خاطر بیاور روزى راکه خداوند همه آنها (چه عبادت کنندگان وچه عبادت شوندگان) را محشور مى کند، سپس فرشتگان را مخاطب ساخته مى گوید: آیا اینها شما را عبادت مى کردند»؟! (وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعًا ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلائِکَةِ اَهؤُلاءِ اِیّاکُمْ کانُوا یَعْبُدُونَ).
هدف از سؤال فوق این است که از بیان فرشتگان حقایق گفته شود، تااین گروه عبادت کننده سرافکنده وشرمنده شوند، وبدانند آنها از عمل اینها کاملا بیزارند.
(آیه 41) اکنون ببینیم «فرشتگان» در پاسخ سؤال پروردگار چه مى گویند؟ آنها جامعترین ومؤدبانه ترین پاسخ را انتخاب کرده چنین «عرض مى کنند: منزهى تو اى پروردگار!» از این نسبتهاى ناروا که به ساحت مقدست داده اند (قالُوا سُبْحانَکَ).
ما به هیچ وجه با این گروه ارتباط نداشته ایم «تنها تو ولىّ ما هستى به آنها» (اَنْتَ وَلِیُّنا مِنْ دُونِهِمْ).
آنها ما را پرستش نمى کردند «بلکه جن را مى پرستیدند واکثرشان به جنیان ایمان داشتند» (بَلْ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ اَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ).
منظور از «جن» شیطان وسایر موجودات خبیثى است که بت پرستان را به این عمل تشویق مى کردند، بنابراین مراد از عبادت جن همان اطاعت وپیروى از فرمان وپذیرش وسوسه هاى آنهاست.
(آیه 42) به این ترتیب امید مشرکان در آن روز به نومیدى کامل تبدیل مى شود وبه وضوح این حقیقت براى آنها روشن مى گردد که معبودان آنها کوچکترین گرهى از کارشان نخواهند گشود، بلکه از آنان متنفر وبیزارند.
لذا در این آیه به عنوان یک نتیجه گیرى پرمعنى مى گوید: «پس امروز هیچ یک از شما نسبت به دیگرى مالک سود وزیانى نیست» (فَالْیَوْمَ لا یَمْلِکُ بَعْضُکُمْ لِبَعْض نَفْعًا وَلا ضَرًّا).
بنابراین نه فرشتگان که ظاهراً معبود آنها بودند مى توانند شفاعتى کنند، ونه آنها نسبت به یکدیگر مى توانند کمکى انجام دهند.
اینجاست که «به این ظالمان مى گوییم: بچشید عذاب آتشى را که آن را تکذیب مى کردید» (وَنَقُولُ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النّارِ الَّتى کُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ).