دلیل سوم: روایات معصومین(علیهم السلام)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پنج نکته ى مهم درباره ى خودارضــایى
دلیل دوّم: آیاتى از قرآن مجید دو روایت مخالف!


روایات فراوانى خودارضایى را تحریم مى کند، که عمدتاً در جلد 14 وسایل الشیعه، ابواب النکاح المحرم و جلد 18 همان کتاب، ابواب نکاح البهایم آمده است. ضمناً توجّه داشته باشید که هر چند تعدادى از این احادیث از نظر سند مشکل دارد، امّا اوّلاً: برخى از آنها سند معتبرى دارد. و ثانیاً: مجموع آنها متضافر است. و ثالثاً: این روایات مورد قبول و عمل مشهور فقها قرار گرفته است. و لذا، ضعف سند روایات ضعیف السند جبران مى شود. به این روایات توجّه فرمایید:
1. عمّار بن موسى از امام صادق(علیه السلام) در مورد مردى که با حیوانى آمیزش کرده، یا مرتکب استمناء شده بود، چنین نقل کرده است:
«کُلّ ما اَنزَلَ بِه الرَّجُلُ مائَهُ مِن هذا وَ شِبهِه فَهُوَ زِن(1); هر کارى از این قبیل و مانند آن، که سبب شود انسان نطفه اش را خارج سازد، حکم زنا دارد و حرام است».
2. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«اِنَّ اَمیرَ المُؤمِنینَ(علیه السلام) اُتِىَ بِرَجُل عَبَثَ بِذَکَِره فَضَرَبَ یَدَهُ حَتّى احْمَرَّت ثُمَّ زَوَّجَهُ مِن بَیْتِ الْمالِ(2); شخصى که خودارضایى کرده بود را خدمت امیرمؤمنان على(علیه السلام) آوردند (تا مجازاتش کند.) حضرت به قدرى بر دستش زد که سرخ شد. سپس از بودجه ى بیت المال مقدّمات ازدواجش را فراهم کرد».
3. شخصى از امام صادق(علیه السلام) پرسید:
«خَضخَضه چه حکمى دارد؟ فَقالَ: هِىَ مِنَ الْفَواحِشِ(3); امام فرمود: خودارضایى جزء کارهاى زشت محسوب مى شود و حرام است».
«خضخضه» از مادّه ى «خضّ» به معناى هر گونه تحریکى است. ولى در خصوص استمناء، که نوعى تحریک جنسى به شمار مى رود، نیز استعمال شده است. و منظور از آن در این روایت، استمناء و خودارضایى است. ضمناً «فاحشه» در لغت عرب صفت فعل، و در فارسى وصف فاعل قرار مى گیرد.
4. ابوبصیر مى گوید:
«سَمِعْتُ اَبا عَبْدِالله(علیه السلام) یَقُولُ: ثَلاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَومَ القیامَةِ و لا یَنْظُرُ اِلَیْهِمْ وَ لا یُزَکیّهِم وَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ; اَلنّاتِفُ شَیْبَهُ، وَ النّاکِحُ نَفسَهُ وَ الْمَنْکُوحُ فى دُبُرِهِ(4); شنیدم که امام صادق(علیه السلام) مى فرمود: خداوند در روز قیامت با سه گروه سخن نمى گوید و به آنها نظر رحمت نمى کند و آنان را پاکیزه نمى سازد و عذاب دردناکى در انتظار آنهاست: اوّل) کسى که محاسن خود را بکند. دوم) شخصى که مبتلى به خودارضایى شود. سوم) کسى که تن به لواط دهد».
این روایت به روشنى دلالت بر حرمت استمناء دارد.
5. امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
«اِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) اُتِىَ بِرَجُل عَبَثَ بِذَکَرِه حَتّى اَنْزَلَ فَضَرَبَ یَدَهُ حَتّى احْمَرَّتْ. قالَ: وَ لا اَعْلَمُهُ اِلاّ قالَ: وَ زَوّجَهُ مِنْ بَیْتِ مالِ الْمُسْلِمینَ(5); شخصى که استمناء کرده بود را خدمت حضرت على (علیه السلام) آوردند (تا او را مجازات کند) حضرت به قدرى روى دستش زد تا سرخ شد. سپس با بودجه ى بیت المال همسرى برایش انتخاب کرد».
سؤال: آیا این روایت، تکرار حدیث دوم، که طلحة بن زید همین داستان را از امام صادق(علیه السلام) نقل کرد، محسوب نمى شود، و در واقع یک روایت نیست؟
جواب: در صورتى هر دو روایت، یک روایت شمرده مى شود که هم مضمون آن دو و هم راوى دو حدیث و هم شخصى که از او روایت شده یکى باشد.
در دو حدیث فوق هر چند مضمون هر دو روایت متحد است; امّا راوى روایت اوّل طلحة بن زید و راوى روایت دوّم زرارة و مروى عنه در حدیث اوّل امام صادق(علیه السلام) و در حدیث دوّم امام باقر(علیه السلام) است. بنابراین، یک حدیث محسوب نمى شود. علاوه بر این که الفاظ دو روایت هم مقدارى با هم متفاوت است.
6. احمد بن محمد بن عیسى در کتاب نوادرش از پدرش چنین نقل کرده است:
«سُئِلَ الصّادِقُ (علیه السلام) عَنِ الْخَضْخَضَةِ، فَقالَ: اِثْمٌ عَظیمٌ قَدْ نَهَى اللّهُ عَنْهُ فى کِتابِه وَ فاعِلُهُ کَناکِحِ نَفْسِه و لَوْ عَلِمْتَ بِما یَفْعَلُهُ ما اَکَلْتَ مَعَهُ، فَقالَ السّایِلُ: فَبَیِّنْ لى یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ مِنْ کِتابِ اللّه فیهِ، فَقالَ: قَوْلُ اللّهِ: (فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ الْعادُونَ) وَ هُوَ مِمّا وَراءَ ذلِکَ(6); از امام صادق(علیه السلام) در مورد استمناء سؤال شد. امام فرمود: گناه بزرگى است که خداوند متعال در قرآن مجید از آن نهى کرده است. و کسى که دست به این عمل زشت بزند مثل این است که با خودش آمیزش کرده است. و اگر مى دانستى که چه کارى انجام مى دهد با او هم غذا نمى شدى. سائل پرسید: کدام آیه ى قرآن دلالت بر حرمت استمناء دارد؟ امام فرمود: آنجا که خداوند فرمود: «کسانى که جز این (استفاده هاى جنسى از همسرانشان) را طلب کنند، تجاوزگرند» و استمناء مصداق «ماوراء ذلک» در آیه ى شریفه است».
7. اسحاق بن عمّار مى گوید از امام صادق (علیه السلام)پرسیدم:
«اَلزِّنا شَرٌّ اَوْ شُرِبُ الْخَمْرِ و کَیْفَ صارَفى شُرْبِ الْخَمْرِ ثَمانُونَ و فى الزِّنا مِائَةٌ؟ فَقالَ: یا اِسحاقُ! اَلْحَدُّ واحِدٌ وَلکِنْ زیدَ هذا لِتَضییعِهِ النُّطْفَةِ وَ لِوَضْعِه ایّاها فى غَیْرِ مَوْضِعِه الَّذى اَمَرَهُ اللّهُ بِه(7); آیا زنا بدتر است یا شرب خمر؟ چرا حدّ زنا یکصد ضربه تازیانه، و حدّ شرب خمر هشتاد تازیانه است؟ امام فرمود: حد در هر دو یکى است و بیست تاى اضافه در زنا، بخاطر آن است که زناکار نطفه را تضییع کرده، و آن را در جایى که خداوند متعال سفارش نموده قرار نداده است».
چگونگى استدلال: اگر معیار بیست شلاّق اضافه تضییع نطفه است، در استمناء هم این کار انجام مى شود، پس حرام است. به تعبیر دیگر، هرچند در این حدیث سخنى از استمناء به میان نیامده، امّا عموم علّتى که در کلام امام آمده، شامل استمناء نیز مى شود.
8و9. حسین بن خالد از امام رضا(علیه السلام) و اسحاق بن عمّار به نقل از امام کاظم (علیه السلام) روایت زیرا را در مورد کسى که (نعوذ بالله) با حیوانى آمیزش کرده بود نقل کرده اند:
«اگر آن حیوان براى آمیزش کننده باشد باید ذبح گشته، و پس از ذبح لاشه ى آن سوزانده شده و از گوشت آن استفاده نگردد. و بیست و پنج ضربه ى شلاق، 41 حدّ زنا، بر واطى جارى شود. و اگر حیوان متعلّق به دیگرى است، قیمت آن از واطى گرفته و به صاحب حیوان پرداخته مى شود، سپس حیوان ذبح گشته و لاشه اش سوزانده شده، و بیست و پنج ضربه تازیانه بر واطى جارى مى شود. راوى مى گوید: از امام پرسیدم: حیوان چه گناهى کرده که ذبح مى شود و لاشه اش را مى سوزانند؟ فرمود: «لا ذَنْبَ لَها وَلکِنْ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) فَعَلَ هذا وَ اَمَرَ به لِکَیْلا یَجْتَرِىَ النّاسُ بِالْبَهائِمِ وَ یَنْقَطِعَ النَّسْلُ(8); حیوان گناهى ندارد، ولى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) این حکم را صادر نمود تا مردم جرئت این کار را نسبت به حیوانات نداشته باشند و نسل آنها قطع نشود».
در این دو روایت نیز هر چند تصریح به حرمت استمناء نشده، ولى چون علّت حرمت، انقطاع نسل که همان تضییح نطفه است بیان شده، شامل استمناء هم مى گردد. بنابراین، روایت فوق هم دلالت بر حرمت استمناء دارد.
10. علىّ بن ریان نامه اى به امام هادى(علیه السلام) نوشت و پرسید:
«رَجُلٌ یَکُونُ مَعَ الْمَرْأَةِ لا یُباشِرُها اِلاّ مِنْ وَراءِ ثِیابِها وَ ثِیابَهُ فَیَتَحَرَّکُ حَتّى یُنْزِلُ، مَا الَّذى عَلَیْهِ وَ هَلْ یَبْلُغُ بِه حَدُّ الْخَضْخَضَةِ؟ فَوَقَّعَ (علیه السلام) فى الْکِتابِ: ذلِکَ بالِغٌ اَمْرَهُ(9); مردى از روى لباس با زنى که او هم لباس بر تن داشت ملاعبه کرد و بر اثر این کار تحریک شد و انزال صورت گرفت. چه حکمى دارد؟ آیا حکم استمناء در اینجا جارى مى شود؟ امام در پاسخ على بن ریان نوشت: آرى، حکم استمناء دارد».
جمع بندى: همانطور که گفته شد هرچند برخى از روایات دهگانه از نظر سند ضعیف است; ولى با توجّه به این که برخى دیگر از نظر سند معتبر است، به علاوه روایات در حدّ تضافر است، و علاوه بر همه ى اینها، فقها مطابق آن عمل کرده اند، ضعیف بودن آن چند روایت مشکلى ایجاد نمى کند. و در هر حال، این روایات حرمت استمناء را ثابت مى کند.


(1). وسایل الشیعه، ج 14، ابواب النکاح المحرم، باب 26، ح 1 و باب 28، ح 2.
(2). وسایل الشیعه، ج 14، ابواب النکاح المحرم، باب 28، ح 3 و ج 18، ابواب نکاح البهایم، باب 3، ح 1.
(3). وسایل الشیعه، ج 14، ابواب النکاح المحرم، باب 28، ح 5.
(4). وسایل الشیعه، ج 14، ابواب النکاح المحرم، باب 28، ح 7.
(5). وسایل الشیعه، ج 18، ابواب نکاح البهایم، باب 3، ح 2.
(6). وسایل الشیعه، ج 18، ابواب نکاح البهایم، باب 3، ح 4.
(7). وسایل الشیعه، ج 14، ابواب النکاح المحرم، باب 28، ح 4.
(8). وسایل الشیعه، ج 18، ابواب نکاح البهایم، باب 1، ح 1.
(9). وسایل الشیعه، ج 14، ابواب نکاح المحرم، باب 30، ح 1.
 
 
دلیل دوّم: آیاتى از قرآن مجید دو روایت مخالف!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma