شرح و تفسیر آیات

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
داستان یاران
داستان ابرهه چند نکته


ابرهه فرمان حمله به مکّه جهت تخریب خانه کعبه را صادر کرد. خداوند هم به لشکریانش دستور داد تا لشکریان ابرهه را نابود کنند. قرآن مجید در سوره فیل مى فرماید:
«(أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ); آیا ندیدى پروردگارت با فیل سواران
)= لشکر ابرهه که براى نابودى کعبه آمده بودند( چه کرد؟».
«(أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیل); آیا نقشه آنها را در ضلالت (و تباهى) قرار نداد؟!».
«(وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبَابِیلَ); و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد». برخى تصوّر مى کنند که نام آن پرندگان «ابابیل» بود، در حالى که ابابیل ـ به معناى گروه گروه ـ و صف آنهاست نه اسم آنها. به هر حال ابرهه و لشکریانش ناگهان با تعداد فراوانى از پرندگان روبه رو شدند که جثه هر کدام به اندازه یک پرستو بود و این مطلب باعث ترس و وحشت آنها شد.
«(تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَة مِّنْ سِجِّیل); که با سنگ هایى از گل متحجر آنان را هدف قرار مى دادند».
هر پرنده اى سه سنگ کوچک هر کدام به اندازه نخود همراه داشت یکى در منقار و دو تا در چنگال ها، و نشانه گیرى دقیقى نیز داشتند هر سنگى براى نابودى یک سرباز کافى بود بنابر این هر پرنده اى مأمور نابودى سه نفر بود!
در ضمن سنگ هاى مذکور علاوه بر کوچکى، سفت و محکم هم نبود بلکه چیزى بین سنگ و خاک بود، امّا اثر تخریبى عجیبى داشت که در آیه بعد به آن اشاره شده است. توجّه فرمایید:
«(فَجَعَلَهُمْ کَعَصْف مَّأْکُول); سرانجام آنها را همچون کاه خورده شده (و متلاشى) قرار داد».
سنگ هاى پرندگان مذکور روى سر هر کس مى افتاد آن را سوراخ مى کرد و وارد بدنش مى شد و گویا آن را منفجر و متلاشى مى کرد.
این صحنه، وحشت عجیبى بر لشکریان ابرهه مسلّط کرد، آنها هدف اصلى را رها کرده و هر کس به منظور نجات جان خود پا به فرار گذاشت; امّا پرندگان فراریان را نیز تعقیب و به مجازات عملشان مى رساندند. همه سپاهیان جز تعداد اندکى، که باید زنده بمانند و خبر این حادثه معجزه آسا را براى دیگران ببرند، کشته شدند. ابرهه نیز از سنگ هاى پرندگان در امان نماند قسمتى از بدنش متلاشى شد امّا خداوند او را نیز زنده نگه داشت.
پادشاه یمن با بدن مجروح سوار بر مرکب شد. عجیب این که مرکب ها به سمت کعبه حرکت نمى کردند امّا در مسیر خلاف جهت کعبه با سرعت راه مى رفتند. چرا که پرنده ها، سنگریزه ها و حتّى مرکب فیل سواران همگى مأموران الهى هستند. ابرهه به صنعا پایتخت یمن رسید و داستان را براى اطرافیان خود نقل کرد تا همگان عبرت بگیرند و در مقابل اراده پروردگار قد علم نکنند.
 
 

داستان ابرهه چند نکته
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma