10 اصحاب الحجر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
داستان یاران
لجاجت آفت دنیا و آخرت تفسیر آیات اصحاب الحجر


یکى دیگر از گروهها و اقوامى که در قرآن مجید از آنها به عنوان اصحاب یاد شده «اصحاب الحجر» است. این گروه با سه عنوان مختلف در قرآن ذکر شده است.
در سوره حج با عنوان «اصحاب الحجر»، و در تعدادى از آیات قرآن، از جمله آیه 9 سوره ابراهیم به عنوان «قوم ثمود»، و در بعضى دیگر از آیات قرآن از جمله آیه 89 سوره هود به عنوان «قوم صالح» آمده است. هر سه عنوان اشاره به یک جمعیّت دارد، که گاه به نام سرزمین، و گاه به نام قوم، و گاه به نام پیامبرشان نامیده شده اند. قبل از پرداختن به تفسیر آیات اصحاب الحجر، بیان چند نکته لازم است:
 
1. حجر به چه معناست و در کجاست؟
«حجر» نام سرزمینى در بین جزیرة العرب و منطقه شامات، و در نزدیکى وادى القرى بوده است. «حجر» در اصل به معناى منطقه ممنوعه است. شاید فلسفه این که به آن سرزمین حجر مى گفتند این بوده که آن جا سرزمین بسیار آبادى بوده که صاحبان آن از ورود دیگران به آن جا جلوگیرى مى کردند. بدین جهت آن سرزمین را «حجر» و مردمش را «اصحاب الحجر» نامیده اند.
 
2. اصحاب الحجر در قرآن
در دوازده سوره از سوره هاى قرآن به سرگذشت اصحاب الحجر اشاره شده است: 1. سوره اعراف 2. سوره هود 3. سوره حجر 4. سوره شعراء 5. سوره ذاریات 6. سوره حاقّه 7. سوره فجر 8 . سوره شمس 9. سوره حج 10. سوره عنکبوت 11. سوره قمر 12. سوره شمس. هرچند عمدتاً در چهار سوره اعراف و هود و حجر و شعرا پیرامون آنها بحث شده است.
 
3. محلّ سکونت اصحاب الحجر
اصحاب الحجر که بسیار ثروتمند بودند هم در دشت سکونت داشتند و هم در کوهستان. تابستان به قصرها و کاخ هاى خود در درون باغ هاى سرسبز و وسیع پر از میوه در دل دشت مى آمدند و به زراعت و باغدارى مى پرداختند. و در فصل زمستان به خانه هاى سنگى که در دل کوه تراشیده بودند مى رفتند تا از خطر سیلاب و دیگر حوادث طبیعى در امان باشند. ضمناً از خانه هایى که در دل کوه تراشیده بودند روشن مى شود که در صنایع پیشرفت داشتند چون تراشیدن چنان خانه هایى در دل کوه کار ساده اى نبوده است.
 
4. نوع نگاه به آثار گذشتگان
در گوشه و کنار دنیا آثار مهمّى از پیشینیان باقى مانده است; مثل تخت جمشید در شیراز، ایوان مداین در عراق، اهرام ثلاثه در مصر و دیگر آثار
باستانى. مردم از این آثار قدیمى به عنوان میراث فرهنگى یاد مى کنند و آن را گرامى مى دارند و هر ملّتى به آثار باستانى خود که چندین هزار سال قدمت دارد، افتخار مى کند. زیرا قدمت این آثار نشان از تمدّن و سابقه تاریخى آنها مى دهد. این نگاه خوب است; امّا باید نگاه دیگرى هم به این آثار داشته باشیم. هنگامى که به دیدن این آثار مى رویم، باید به این نکته بیندازیم که این آثار به جاى مانده، متعلّق به پادشاهانى بوده که خیال مى کردند عمر هزار ساله خواهند داشت و لذا قصرهایى با این استحکام و عمر طولانى ساختند. راستى، آنها کجا رفتند؟ سرنوشتشان چه شد؟ آیا مرگ را باور مى کردند؟ آرى باید دو نگاه به آثار باستانى داشته باشیم; نگاهى به عنوان افتخار و نگاهى به عنوان عبرت، متأسّفانه افرادى همچون خاقانى که به چنین آثارى نگاه عبرت آمیز داشته اند کم هستند.
فایده این نگاه آن است که توجّه داشته باشیم همان حوادث براى ما هم تکرار خواهد شد، پس مراقب باشیم. حضرت على(علیه السلام)فرمودند: «ان الدهر یجرى بالباقین کجریه بالماضین; بى شک روزگار با نسل امروز همان مى کند که با نسل هاى گذشته کرده است».(1) آرى، تاریخ تکرار مى شود. گذشتگان ساختند و گذاشتند و رفتند. ما هم مى سازیم و مى گذاریم و مى رویم; در این ساخت و گذار و گذر دقّت کنیم.


(1). نهج البلاغه، خطبه 157 .

 

لجاجت آفت دنیا و آخرت تفسیر آیات اصحاب الحجر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma