گروه سوم:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رمى جمرات در گذشته و حال
گروه دوم:گروه چهارم:

کسانى که تصریح کرده اند جمره همان «مجتمع الحصى» (محل اجتماع سنگریزه ها) است:

16- در کتاب «حواشى الشروانى» آمده است:

«قوله: الجمرة مجتمع الحصى، حَدَّه الجمال الطبری بأنه ما کان بینه و بین أصل الجمرة ثلاثة أذرع فقط و هذا التحدید من تفقّهه و کأنه قرب به مجتمع الحصى غیر السائل، و المشاهدة تؤیده فإن مجتمعه غالباً لا ینقص عن ذلک.

تنبیه : لو فرش فی جمیع المرمى أحجار فأثبتت، کفى الرمى علیها کما هو ظاهر لان المرمى و إن کان هو الارض إلا أن الاحجار المثبتة فیه صارت تعدّ منه و یعد الرمى علیها رمیا على تلک الارض»(1).

«مصنّف گفته است: جمره محلّ اجتماع سنگریزه ها است و حدّ آن را «جمال طبرى» به سه ذراع تا مرکز جمره تعیین کرده، این اندازه گیرى از فکر خود او است گویا او مقدار نزدیک به محلّ اجتماع سنگریزه ها را در نظر گرفته و مشاهده نیز آن را تأیید مى کند زیرا محلّ اجتماع سنگریزه ها غالباً کمتر از سه ذراع نیست!».

این تعبیر نشان مى دهد که تقریباً محدوده جمره سه ذراع است - از مرکز دایره از هر طرف یک متر و نیم - و حوضچه هاى فعلى نیز تقریباً همین مقدار است.

17- شافعى، یکى از امام هاى چهارگانه اهل سنّت مى گوید:

«إن الجمرة مجتمع الحصى»(2).

«جمره همان محلّ اجتماع سنگریزه هاست».

18- و همچنین شافعى در جاى دیگر مى گوید:

«فان رمى بحصاة فاصابت انسانا او محملا ثم استَنَت حتى اصابت موضع الحصى من الجمرة اجزأت عنه»(3).

«اگر به هنگام رمى، سنگى پرتاب کند و به انسان یا محملى برخورد نماید، سپس بغلتد تا به محلّ سنگریزه هاى جمره اصابت کند، کافى است».

19- «مالک»، یکى دیگر از پیشوایان معروف اهل سنّت، در این زمینه چنین مى گوید:

«و ان وقعت فى موضع حصى الجمرة و ان لم تبلغ الرأس اجزأ»(4).

«هرگاه سنگ در محلّ سنگ ریزه هاى جمره بیفتد هرچند به بالاى آن نرسد کافى است».

روشن است که منظور از «رأس» همان «رأس مجتمع الحصى» و بالاى مخروط سنگریزه هاست.

توضیح این که; در محلّ جمرات سنگریزه هایى رویهم انباشته شده بوده که طبعاً به صورت مخروطى بوده «مالک» امام اهل سنّت تأکید مى کند، اصابت به نوک مخروط لازم نیست بلکه به هر نقطه از آن اصابت کند کافى است.

20-امام «شافعى» نیز بنا به نقل «السنن الکبرى» درباره جمع کردن سنگریزه ها چنین مى گوید:

«و من حیث اخذ اجزأه الا انى اکره من المسجد... و من الجمرة لانه حصى غیر متقبل»(5).

«از هرجا سنگ بردارد کافى است، ولى من دوست ندارم از مسجد الحرام... و از خود جمره بردارد، چون آن از سنگهاى غیر مقبول است».

این تعبیر نشان مى دهد که جمره همان مجتمع سنگریزه ها است.

21- «محیى الدین نَوَوى»، از فقهاى معروف اهل سنّت، در کتاب «المجموع» چنین مى گوید:

«و المراد (مِن الجمرة) مجتمع الحصى فی موضعه المعروف و هو الذی کان فی زمان رسول اللّه (صلى الله علیه وآله) و لو نحى الحصى من موضعه الشرعی و رمى الى «نفس الأرض» اجزأ، لأنّه رمى فی موضع الرمی. هذا الّذی ذکرته هو المشهور و هو الصواب»(6).

«مراد از جمره همان محلّ اجتماع سنگریزه هاست، در همان محلّ معروف و این همان چیزى است که در زمان رسول اللّه (صلى الله علیه وآله)بوده است (دقّت کنید). سپس مى افزاید: اگر سنگریزه ها را از آن محل کنار بزنند و سنگ را به آن زمین بیندازند کافى است; زیرا محلّ رمى «همان زمین» است، و این مطلبى را که من ذکر کردم در میان فقها مشهور است و حق نیز همین است».

این عبارت با صراحت کامل جمره را همان قطعه زمین مى داند و حتى ادّعاى شهرت مى کند و نیز مى گوید: در زمان پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) نیز چنین بوده است (دقت کنید).

22- «ابن حجر» در کتاب «فتح البارى» چنین گفته است:

«و الجمرة اسم لمجتمع الحصى، سمّیت بذلک لاجتماع الناس بها»(7).

«جمره نام محلّ اجتماع سنگریزه هاست و به خاطر اجتماع مردم در نزد آن، به این اسم نامیده شده است».

این سخن نیز صراحت دارد که جمره همان محلّ اجتماع سنگریزه هاست.

23- امام احمد المرتضى از علماى اهل سنّت مى گوید:

«جمرة العقبة و هو مستدبر للکعبة من بطن الوادی و موضعها ما تحت البناء و حولیه و هو موضع الحصى و لهذا قال فی الروضة و لا یشترط کون الرامی خارج الجمرة فلو وقف طرفها و رمى الطرف الآخر جاز»(8).

«جمره عقبه پشت به قبله از طرف درّه (باید رمى شود) و محلّ آن، همان قسمتى است که زیر بنا واقع شده و دو طرف آن، و آن محلّ سنگریزه هاست و لذا در «روضه» گفته است: شرط نیست رمى کننده خارج جمره باشد بلکه اگر یک طرف آن (دایره) بایستد و طرف دیگر را رمى کند جایز است».

—–


1. حواشى الشروانى، ج 4، ص 134.

2. حواشى الشروانى، ج 4، ص 135.

3. کتاب الامّ، ج 2، ص 235.

4. المدونة الکبرى، ج 1، ص 422.

5. فتح البارى، ج 3، ص 464.

6. شرح الأزهار، ج 2، ص 121.

7. السنن الکبرى، ج 5، ص 128.

8. المجموع، ج 8، ص 176.

 

گروه دوم:گروه چهارم:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma