هرقدر مسئولیّت هاى اجتماعى انسان ها بیشتر مى شود، توجّه آن ها به مسائل عادى و روزمرّه کمتر مى گردد ولى بعضى از بزرگان این طور نیستند; بلکه همچون گذشته به هر دو بُعد مسأله نظر دارند. استاد معظّم از جمله این افراد نادر هستند که مسئولیّت هاى مختلف و زیاد، ایشان را از خانواده و دوستان و آشنایان غافل نمى کند به گونه اى که گاهى از اوقات که در منزل خدمتشان بودیم خودشان چاى را آماده کرده و از میهمانان پذیرایى مى نمودند.
یکى از دوستانِ جلسه استفتا کسالت داشت. در محضر استاد، براى عیادت به منزل ایشان رفتیم، خیلى ضعیف شده بود، به گونه اى که حال سخن گفتن نداشت. استاد مشغول گفتوگو با او و دوستان شدند. مطالب مختلفى مطرح شد، رفته رفته حال ایشان بهتر شد و روحیّه خوبى گرفت. سپس استاد این خاطره را نقل کرد:
«خدمت حضرت آیت الله آقاى نجفى مرعشى(رحمه الله)رسیدیم. ایشان کسالت داشتند و لذا خوابیده بودند، گفتم باید روحیّه ایشان تقویت شود تا حالشان بهتر گردد. براى همین، خطاب به ایشان گفتم:
آقا! شما دو کار بسیار مهم انجام داده اید:
اوّل: تأسیس کتابخانه بزرگ حضرتعالى، که انصافاً کتابخانه بسیار عظیم و مهمّى است.
دوم: احیاى کتاب ارزشمند «احقاق الحق»، که خدمت بزرگى به جهان تشیّع محسوب مى شود.
پس از این جملات، آقا از رختخواب برخاست و نشست و حالش بهتر شد».