و اکنون که روشن شد خداوند از تمام جزئیات آگاه است این سؤال معروف و قدیمى که «خیام» راهم در مشکل قرار داده بود (اگر شعر از خیام باشد) مطرح مى شود که خداوند از ازل مى دانسته فلان شخص جنایتکار در فلان ساعت و فلان روز با چند ضربه چاقو بى گناهى را از پا در مى آورد» پس باید بپذیریم که قاتل چاره اى جز این نداشته که شخص بى گناه را بکشد زیرا اگر دست به این جنایت نمى زد علم خداوند بر خلاف واقع مى شد.
و به قول خیام
مِى خوردن من حق ز ازل مى دانست *** گر مى نخورم علم خدا جهل شود
و بنابراین باز سخن جبریها زنده مى شود.