شرح و تفسير: كار نيك كمش، بسيار است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمومنین(ع) جلد 15
شرح و تفسير: عقل كافىشرح و تفسير: اگر رابطه خود را با خدا اصلاح كنى...
شرح و تفسير
كار نيك كمش، بسيار است

امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به دو نكته مهم و سرنوشت ساز در زندگى بشر اشاره مى كند. نخست مى فرمايد: «كار نيك انجام دهيد و هيچ مقدار از آن را كم مشماريد چراكه كوچك آن بزرگ و كمش بسيار است»; (اِفْعَلُوا الْخَيْرَ[1]
وَلاَ تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً، فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ).
بسيارند اشخاصى كه وقتى به كارهاى نيك كوچك برخورد مى كنند بى اعتنا از كنار آن مى گذرند در حالى كه گاهى همين كارهاى كوچك، سرنوشت ساز است; ممكن است جرعه آبى تشنه اى را از مرگ نجات دهد يا مقدار كمى دوا مايه نجات انسانى از مرگ شود.
اضافه بر اين اگر همه مردم حتى به كارهاى نيك كوچك اهميت دهند، قطره قطره جمع مى شود و تبديل به دريايى از خير و خيرات مى گردد.
از اين گذشته هرگاه كار خير به نيت اطاعت فرمان خدا انجام گيرد بزرگ خواهد بود همان گونه كه گناه، هرقدر كوچك باشد به دليل جايگاه عظيم پروردگار، بزرگ خواهد بود.
اضافه بر اين، رفتن به سوى كارهاى خير كوچك انسان را به تدريج آماده براى خيرات بزرگ مى كند و اين خود نكته مهمى است.
در حكمت 95 نيز به اين نكته اشاره شده است: «لاَ يقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَكَيفَ يقِلُّ مَا يتَقَبَّلُ; هيچ عملى اگر با تقوا (و قصد قربت) همراه باشد كم نيست و چگونه كم خواهد بود عملى كه مقبول درگاه خداوند است».
با توجه به اين چهار نكته هيچ كار خيرى را هر چند كم و كوچك باشد نبايد ناديده گرفت. همان گونه كه شر كوچك را نبايد كوچك گرفت كه گاه از كار شر كوچكى آتشى بى پايان برمى خيزد; مى توان با يك كبريت شهر بزرگى را آتش زد و در تاريخ نيز خوانده ايم كه حادثه قتل يك شاهزاده در اروپا جرقه جنگ جهانى را زد و به دنبال آن تمام اروپا در آتش سوخت.
به اين ترتيب امام(عليه السلام) همه مردم را به كارهاى نيك اعم از كوچك و بزرگ تشويق مى كند تا در سايه آن جامعه اسلامى راستين بهوجود آيد.
در بخش دوم امام(عليه السلام) به عذر و بهانه هايى كه بعضى از افراد براى فرار از كار نيك مى آورند اشاره كرده و پاسخ مى گويد. مى فرمايد: «هيچ يك از شما نگويد: فلان كس در انجام (اين) كار خير از من سزاوارتر است، كه به خدا سوگند چنين خواهد شد»; (وَلاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: إِنَّ أَحَداً أَوْلَى بِفِعْلِ الْخَيْرِ مِنِّي فَيَكُونَ وَ اللّهِ كَذلِكَ).
سپس امام(عليه السلام) توضيح مى دهد و مى فرمايد: «هركدام از خير و شر را اهلى است كه اگر شما آن را رها كنيد ديگران به جاى شما انجام مى دهند»; (إِنَّ لِلْخَيْرِ وَالشَّرِّ أَهْلاً فَمَهْمَا[2] تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ).
در ميان مردم، معمول است كه وقتى كار خيرى به كسى پيشنهاد مى شود براى اين كه از آن فرار كند مى گويد چرا به سراغ فلان كس نمى روى كه هم ثروتش از من بيشتر است و هم امكانات فراوانى دارد؟ با وجود او نوبت به من و امثال من نمى رسد.
اين در واقع بهانه اى است كه انسان را از انجام كارهاى خير محروم مى سازد. امام(عليه السلام)مى فرمايد: اى بسا همين سخن سبب شود كه توفيق از چنين انسانى سلب گردد و هيچ گاه نتواند كار خيرى انجام دهد.
اضافه بر آن، كارهاى خير بر زمين نمى ماند همان گونه كه كارهاى شر هم طرفدارانى از افراد شيطان صفت دارد. پس بايد سعى كرد در صف گروه اول قرار گرفت و از قرار گرفتن در صف گروه دوم پرهيز كرد.
قرآن مجيد نيز در اين زمينه اشارات پرمعنايى دارد كه مضمون همه آن ها اين است كه اگر گروهى به دنبال راه حق و كارهاى نيك نباشند اين بار بر زمين نمى ماند; اقوام ديگرى هستند كه آن را بر دوش مى كشند و راه حق را هموار مى سازند:
«(أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاَءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْماً لَّيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ); آن ها (پيامبران) كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوّت به آنان داديم; و اگر (اين گروه) به آن كفر ورزند، (آيين حقّ زمين نمى ماند; زيرا) كسان ديگرى را نگاهبان آن مى سازيم كه به آن، كافر نيستند».[3]
و در جاى ديگرى مى فرمايد: «(وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ); و هرگاه (شما) سرپيچى كنيد، خداوند گروه ديگرى را جاى شما مى آورد كه آن ها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مى كنند)».[4]
در جاى ديگر از زبان هود(عليه السلام) پيغمبر الهى، خطاب به مخالفان قولش مى گويد: «(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّى قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّى عَلَى كُلِّ شَىْء حَفِيظٌ); پس اگر روى برگردانيد، من رسالتى را كه مأمور بودم به شما رساندم; و پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما مى كند; و شما كمترين ضررى به او نمى رسانيد; پروردگارم حافظ و نگاهبان هرچيز است!».[5]
نيز در آيه ديگر خطاب به گروهى از امت اسلامى كه براى رفتن به ميدان جنگ تعلل مىورزيدند مى فرمايد: «(إِلاَّ تَنفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللهُ عَلَى كُلِّ شَىْء قَدِيرٌ); اگر (به سوى ميدان جهاد) حركت نكنيد، شما را مجازات دردناكى مى كند، و گروه ديگرى غير از شما را به جاى شما قرار مى دهد; و هيچ زيانى به او نمى رسانيد; و خداوند بر هرچيزى تواناست!».[6]
كوتاه سخن اين كه آيين خدا در هيچ عصر و زمانى بدون پيرو راستين و فداكارنمى ماند ما بايد سعى كنيم جزء آن گروه باشيم; چه افتخارى از اين بزرگتر و چه فرصتى از اين بهتر.
آخرين نكته اى كه لازم است در اين جا به آن اشاره كنيم اين مى باشد كه مفهوم جمله اخير در كلام امام(عليه السلام) اين نيست كه نيك و بد هركدام طالبانى دارد و اگر شما نيك و بد را ترك كنيد آن ها به سراغش مى روند بلكه منظور اين است كه اين دو هركدام طالبانى دارد شما به سوى نيكى ها و مبارزه با بدى ها برويد و اگر شما نرويد كسانى هستند كه اين بار را به مقصد برسانند.
--------------------------------------------
[1]. «خير» معناى وسيعى دارد كه شامل هرگونه كار نيكى اعم از عبادات و خدمات مردمى و انسانى مى شود. گاه در همين معناى عام به كار مى رود مانند محل كلام ما و گاه در بخش خاصى به كار مى رود كه از قرينه كلام فهميده مى شود.
[2]. در تعدادى از نسخ نهج البلاغه به جاى مهما «ما» آمده و در غررالحكم نيز همين گونه است اگر چنين باشد ضمير مفرد «تركتموه» به آن برمى گردد ولى اگر به صورت مهما شرطيه باشد مرجع ضمير مبهم خواهد شد. بنابراين نسخه «ما» صحيح تر به نظر مى رسد.
[3]. انعام، آيه 89 .
[4]. محمّد، آيه 38.
[5]. هود، آيه 57.
[6]. توبه، آيه 39.
شرح و تفسير: عقل كافىشرح و تفسير: اگر رابطه خود را با خدا اصلاح كنى...
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma