نمونه اى از قضاوت خوانندگان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مشکلات جنسى جوانان
3 یک اشتباه بزرگ در مورد انحرافات جنسى4 دستورهاى ده گانه

نامه هاى بسیار زیاد و تکان دهنده در مورد این کتاب به ما رسیده که فقط یک نمونه آن را بدون هیچ گونه تغییر و حتّى بدون ویرایش در اختیار خوانندگان عزیز قرار مى دهیم.

 

به نام خداوند متعال

به نام خداوندى که جوانان را آفرید و به نام خداوندى که تمام انسان ها را پاک آفرید.

اجازه بدهید همان طور که قول داده بودم و بدون مقدّمه سرگذشت خود را برایتان ذکر نمایم تا در اختیار جوانان قرار گیرد:

من جوانى هستم 19 ساله. در نوجوانى بسیار علاقه مند به قرآن و امام عزیزمان (ره) بودم و هم اکنون نیز مى باشم. در این دوران (نوجوانى) از نگاه کردن به نامحرم بسیار نفرت داشتم و آن را گناه فراوان مى پنداشتم و اصلا نگاه بد نمى کردم.

از موقعى که پا به دوران بلوغ گذاشتم و وارد دبیرستان شدم تغییرى در من ایجاد شد و کم کم شیطان در من نفوذ نموده و مرا از راه راست منحرف کرد به طورى که نگاه کردن به نامحرم برایم عادى شده بود. با دوستان بد آشنا شدم و آنان نیز مرا به عادتى که 4 سال دامنگیر من بود اُنس دادند. 4 سال دبیرستان این عادت شوم جنسى را ادامه دادم و اُفت تحصیلى غیر قابل انکارى در من به وجود آمد که کاملا قابل احساس بود. در دوران راهنمایى شاگرد ممتاز کلاس بودم ولى دبیرستان بدون باور تجدیدى آوردم. 4 سال از خداوند دور ماندم، 4 سال فرد پستى بودم، 4 سال از خود نیز غافل بودم. در طى این 4 سال همه چیز خود را از دست دادم و از جمله سلامتى ام را. تمام علائم این عمل در من ظاهر شد: لاغرى بدن، سستى بدن، کم خونى، کم شدن حافظه، کم شدن هوش، لرزش دست، ضعیف شدن چشم و...

سال چهارم دبیرستان از خواب غفلت بیدار شدم و مى کوشیدم که این عمل را ترک نمایم ولى سعى ام بى فایده بود. 2 الى 3 روز تحمّل مى کردم ولى باز نمى توانستم نجات پیدا کنم و دوباره این عمل شوم را انجام مى دادم. تابستان 70 تمام تلاش خود را براى ترک این عمل کردم ولى نمى توانستم این عمل را ترک کنم. به خداوند و امامان معصوم و امامزاده ها پناه آوردم و به تلاوت قرآن قبل از اذان گوش مى دادم و گریه مى کردم. در آن لحظات مى خواستم خون گریه کنم ولى قطره اشکى بر گونه هایم نمى بارید. مى خواستم درد دل کنم امّا با چه کسى؟

در همان لحظه تلاوتِ قرآن با خداوند صحبت مى کردم و از او کمک مى خواستم و تا 2 الى 3 روز این عمل را انجام نمى دادم ولى بعد از 3 روز به این عمل دست مى زدم، سپس گریه مى کردم و به حمّام مى رفتم و غسل مى نمودم و دوباره تصمیم مى گرفتم این عمل را انجام ندهم. نمى دانید در آن لحظاتى که این عمل را انجام نمى دادم یا تصمیم در ترک این عمل مى گرفتم چه احساسى داشتم؟ آن قدر خوشحال بودم که گویا خداوند تمام گناهانم را بخشیده است!؟ ولى لعنت بر شیطان...

خلاصه هر روز غروب نزدیک اذان به تلاوت قرآن گوش فرا مى دادم و همراه آن گریه مى کردم و از خداوند کمک مى خواستم و به او پناه مى آوردم و بعد از اذان، نماز مى خواندم و دعا مى کردم که خداوند تمام جوانانى را که معتاد به این عمل هستند نجات دهد از جمله خودم.

به دوستان خود نگاه مى کردم که چه پیشرفت هایى داشتند ولى من بر عکس، سیر نزولى را طى مى کردم. در کنکور سال 70 پذیرفته نشدم و علّت را همین اعتیاد مى دانستم. لطف خداوند هیچ گاه بر روى بنده اش بسته نمى شود. بله، بالاخره خداوند لطفى در حق من نمود و یک روز در کتابخانه با کتابى به نام «مشکلات جنسى جوانان» آشنا شدم و آن را خریدارى نمودم. این کتاب، همان کتاب نجات بود، همان کتابى که مرا از مرگ پستى نجات داد، همان کتابى که بیشتر جوانان را نجات مى دهد و به طور حتم کتابى که اگر جوانان به دستورات آن عمل کنند از این اعتیاد نجات پیدا مى کنند. خدا را شکر مى کنم که لطفى در حق این بنده پست و حقیر نمود و او را از مرگ حتمى و مرگ همراه با پستى نجات داد.

تمام مطالب کتاب را خواندم و دستورات ده گانه آن را موبه مو اجرا کردم و در ضمن اجراى دستورات کتاب، نماز را به موقع و سروقت مى خواندم و بعد از نماز دعا مى کردم که خداوند تمام جوانان معتاد به این عمل را نجات دهد و آیة الکرسى را آن قدر در روزهاى متوالى تکرار مى کردم که از حفظ شده و تا فکر گناه به سرم مى آمد آیة الکرسى را مى خواندم و تأثیر آن را به وضوح و آشکار ملاحظه مى نمودم.

در ضمن دو آیه «وَاِذا فَعَلُوا فاحِشَةً اَوْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ، ذَکَرُو الله، فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِم وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبُ اِلاّ الله، وَلَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ». و «اِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوا اِذا مَسَّهُمْ طائفُ مِنَ الشَّییْطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذاهُمْ مُبْصِرُونَ». را در همان موقع مى خواندم و به طور کلّى این فکرهاى فلاکت بار از ذهنم خارج مى شد. خواندن این دو آیه بسیار مؤثّر مى باشد.

ابتدا تصمیم گرفتم، سپس از نگاه کردن به زنان و دختران چشم پوشیدم (بسیار مهم است) و برنامه اى فشرده در طول روز ترتیب مى دادم که اصلا وقت براى این کار نداشته باشم و... که مو به مو و کامل در کتاب «مشکلات جنسى جوانان» توضیح داده شده است. اوّلین بار ایمانم را قوى کردم و از خداوند کمک خواستم که مهم تر از بقیه مى باشد. من به آن جمله اى که در آخر این کتاب ذکر شده بود ایمان داشتم:

«ما اطمینان کامل داریم جوانان اگر یک ماه دستورات کتاب را اجرا کنند از این اعتیاد نجات پیدا مى کنند».

خلاصه بعد از چند بار تصمیم گرفتن موفق شدم که این عمل را ترک کنم و نجات یابم و الآن که این نامه را مى نویسم دو ماه از ترک این عمل مى گذرد. نمى دانید وقتى یک ماه تمام شد چه احساسى داشتم و چقدر خوشحال بودم، دو رکعت نماز شکر خواندم و تا الان نیز دو رکعت نماز شکر مى خوانم و از خداوند مى خواهم که این احساس را در تمام جوانان معتاد جنسى ایجاد کند (ان شاءالله).

جوانانى که به این عمل دست مى زنند اگر بدانند که چه عواقب شوم و تاریکى آنها را دنبال مى کند و آنها را هلاک خواهد کرد، اگر تصمیم بگیرند که آن را ترک کنند و دستورات کتاب نامبرده را اجرا کنند مطمئن باشند که بعد از یک ماه اجراى دستورات و دست نزدن به این عمل حتماً نجات پیدا خواهند کرد و آن احساس را به دست خواهند آورد. (ان شاءالله)

دلم مى خواهد فریاد بکشم و به تمام انسان ها بگویم من از مرگ نجات پیدا کردم، نه از مرگِ حق، از مرگ همراه با پَستى و بدبختى.

دلم مى خواهد خون گریه کنم، نه گریه حاکى از شکست، گریه خوشحالى و پیروزى که از ته دل بیرون آید.

دلم مى خواهد به طبیعت بنگرم، زیرا آن قدر زیبا شده است که حدّ ندارد.

دلم مى خواهد با خانواده بیشتر حرف بزنم و بخندم، زیرا تا دو ماه پیش چنین خنده اى که از ته دل است در لبانم ظاهر نشده بود و خیلى کم حرف مى زدم.

خدایا تو را شکر مى کنم که لطفت را از بنده اى که از تو دور مى شد، دریغ نداشته اى.

خدایا تو را شکر مى کنم که حقیقت را به من نشان دادى و کمک کردى به حقیقت بپیوندم.

جوانان عزیز! آینده سازان کشور! بکوشید اگر پاک هستید، همیشه پاک باشید و اگر پاک نیستید، پاک شوید و کتاب «مشکلات جنسى جوانان» را مطالعه نمایید و دستورات را اجرا کنید، مطمئن باشید اگر معتاد هستید نجات پیدا خواهید کرد و باید مطمئن باشید زیرا در لحظات آخر نجاتم چنان امیدى در من ایجاد شده بود که مى دانستم حتماً نجات پیدا خواهم کرد.

جوانان عزیز! اگر تصمیم گرفتید که این عمل را ترک کنید و نتوانستید، دوباره تصمیم بگیرید و اصلا ناامید نشوید و نگویید کار از کار گذشته، نه اگر خیلى هم به این عمل دست زده اید ولى با تصمیم هاى مکرّر مى توانید حتماً پیروز شوید. آن قدر تصمیمتان را تجدید کنید تا شاهد پیروزیتان باشید

ان شاءالله و حتماً شاهد خواهید بود. تصمیم بعدى را محکم تر بگیرید.

در ضمن، مطالعه کتاب «بهترین راه غلبه بر نگرانى ها و ناامیدى ها» مفید و سودمند است. (انتشارات نسل جوان).

* * *

و امّا شما اى مردان پاک! شما که با چاپ کردن این کتاب ها، جوانان زیادى را از مرداب هاى خطرناک نجات دادید و نجات مى دهید مى دانم که احتیاج به سپاسگزارى ما جوانان ندارید ولى اجر و مزدتان را از خداوند منّان دریافت خواهید کرد.

خدایا، ما جوانان را کمک و مدد کن که در ترک این اعتیاد پیروز و سربلند بیرون آییم.

خدایا ما جوانان را راهنمایى فرما که بدانیم آن قدر ارزش داریم که نباید تن به کارهاى خلاف بدهیم و نباید نگاه آلوده به نامحرم بکنیم، زیرا با این کارها خیلى کوچک و پست مى شویم.

خدایا مى دانم با انجام این عمل حافظه و هوشم را بسیار از دست داده ام، از تو مى خواهم آن حافظه و هوش قبلى را در من پدیدار نمایى و مطمئنم اگر به تو پناه آورم حتماً حافظه و هوش اوّلیه ام را به دست خواهم آورد. پس به تو پناه مى آورم اى ارحم الراحمین.

خدایا خودت ما جوانانى که این عمل را ترک کردیم کمک کن تا ضررهاى قبلى را به راحتى جبران نماییم.

خدایا توبه اعمال گذشته ام را بپذیر و کمکم کن که دیگر به این عمل جانسوز مبتلا نشوم و همه جوانانى که مى خواهند مثل من روزى از زنجیر طغیان این غریزه نجات یابند، نجات ده که تمام امور به دست خودت است.

خدایا به همه کسانى که سعى در راهنمایى جوانان دارند مدد رسان و کمک کن که بهتر بتوانند این کار خداپسندانه را انجام دهند و آنها را وارد بهشت جاوید بگردان.

خدایا شکر، شکر، شکر، صد هزار مرتبه شکر.

خدانگهدار و التماس دعا

کوچک شما......

3 یک اشتباه بزرگ در مورد انحرافات جنسى4 دستورهاى ده گانه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma