10 عشق سرکش!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مشکلات جنسى جوانان
9 خطرات عشق11 عشق و رؤیا

«عشق» از اوّل سرکش و خونى بود...

«سرکشى عشق» همیشه میان نویسندگان و شعرا معروف بوده است.

عشق - مخصوصاً اگر آتشین باشد - (و شاید غیر آتشینش را نتوان عشق نامید) هیچ حدّ و مرزى را به رسمیت نمى شناسد.

قیود اجتماعى را در هم مى کوبد.

مسائل اخلاقى را به بازى مى گیرد.

با مصلحت اندیشى و پند و اندرز ابداً سازگار نیست.

و شاید به همین سبب گفته مى شود: «هنگامى که عشق از یک در وارد شد عقل از در دیگر فرار مى کند»!

حدیث «عشق» و «عقل» و تضاد این دو تازگى ندارد و غالباً آن را در آثار ادبى دیده ایم.

و اگر مشاهده مى کنیم کارلایل فیلسوف معروف انگلیسى بى پروا به عشق مى تازد، و آن را یک نوع جنون، و یا «ترکیبى از چند جنون» مى داند، از همین رهگذر است.

و الا عظمت و شکوه عشق در صورتى که به عنوان یک عامل نیرومند و خلاّق در مسیر صحیح و مشروع به کار گرفته شود قابل انکار نیست.

و باز از همین رهگذر است که از قدیم «عاشقى» را با «رسوایى» قرین دانسته اند، و داستان ها از رسوایى «عاشقان دل خسته» در میان مردم دیروز و امروز بر سر زبان هاست.

تا آن جا که شاعر شیرین زبان «فروغى بسطامى» مى گوید:

رسواى عالمى شدم از شور عاشقى *** ترسم خدا نکرده که رسوا کنم تو را!

بد نیست در این جا کمى به عوامل روانى این موضوع بپردازیم و سرچشمه این حالت خاص روانى را که از لوازم عشق است پیدا کنیم:

عشق همچون آتشى است که سراسر وجود عاشق بى قرار را شعلهور ساخته و همه را به رنگ آتش، یعنى به رنگ خود، درمى آورد، گویا تمام نیروهاى وجود او به یک نیرو تبدیل مى گردد و آن نیروى عشق است.

و در واقع قدرت نمایى عشق هم به خاطر همین بسیج عمومى نیروها، و تمرکز آن در یک نقطه مى باشد. نیروهاى گوناگون عقلانى، عاطفى، و غریزى انسان که از درون وجود انسان سرچشمه مى گیرد بسان شعبه هاى یک رودخانه عظیم است که بر حسب نیازمندى هاى سرزمین هاى مختلف در جوى هایى به راه مى افتد، بدیهى است اگر تمام این شعبه ها را در یک مسیر، متراکم کنیم، هم بقیه زمین ها مى خشکد و هم این یکى طغیان مى کند!

روى همین جهت است که «عاشق دل سوخته» هیچ فکر و احساس دیگرى جز همین احساس داغ و سوزان عشق ندارد.

سخنش همیشه درباره محبوب است.

میل دارد در هر مجلس و محفلى نیز از او سخن بگویند.

او با تمام ذرات وجود خود معشوق را مى جوید و هر حادثه اى با کمترین مناسبتى به صورت یک تداعى معانى نیرومند او را با معشوقش مرتبط مى سازد.

در لابه لاى زمزمه بادها،

جریان نسیم،

حرکت آب رودخانه،

تکان خوردن برگ ها،

حرکت پرندگان،

آواى مرغان و رفت و آمد آدمیان،

هم او را مى بیند، و از او سخن مى شنود

و مرحله ؤ خطرناک از همین جا شروع مى شود، زیرا در این موقع عشق هیچ گونه کنترلى را نمى پذیرد، و وجود عاشق مانند شهر بى دفاعى در برابر یک سپاه نیرومند غارت گر به سرعت و به تمام معنا تسلیم مى گردد، و زمام تمام وجود خود را به دست عشق مى سپارد.

دوست رشته اى در گردنش مى افکند، «مى برد هر جا که خاطره خواه اوست» خواه «کعبه» باشد یا «دیر»!

* * *

در این هنگام اگر افراد دلسوزى به یارى او نشتابند و او را به مسیر صحیح و مشروعى رهبرى نکنند دست به هر کارى مى زند، زیرا همه چیز - جز وصال معشوق - براى او بى تفاوت است، بدنامى و خوش نامى، گناه و پاکى و... همه یکسان مى گردد.

نه به فردا مى اندیشد، نه به آبروى خود و دوستان و بستگان، و نه به قیود و رسوم اجتماعى و اخلاقى.

البتّه او در این حال بدون این که «سوء نیتى» داشته باشد، ناخودآگاه به همه چیز کشانده مى شود و گاهى حاصل یک عمر گذشته، با تمام محصول آینده را در همین معامله از دست مى دهد!

هنگامى که به خود آمد - و این به خود آمدن در عشق هاى آمیخته به هوس معمولا مختصرى پس ازآمیزش هاى جنسى صورت مى گیرد - طوفانى از غم و اندوه به خاطر آن چه از دست داده، و کارهایى که احیاناً از او سر زده، در وجود او پیدا مى شود.

ندامت وحشتناکى از گذشته، مانند یک کابوس، روى فکر و قلب او سنگینى مى کند، امّا متأسفانه غالباً دیر شده است و کار از کار گذشته.

ممکن است این ندامت و بیدارى در گوشه زندان پس از انجام یک جنایت روى دهد، و یا پس از گسستن پیوندهاى اجتماعى و فرار از خانه و زندگى و پدر و مادر و دوستان، و خزیدن در یک گوشه انزوا و یا پس از کشیده شدن به مراکز فساد و اعتیادها و...

* * *

جوانان در برابر این خطر بزرگ که مقدمات آن بسیار ساده است و ممکن است از یک نگاه شروع شود (آرى تنها یک نگاه) باید به هوش باشند، و در همان مراحل نخستین که قابل کنترل است خود را کنترل کنند و از منطقه خطر دور سازند.

با انتخاب سرگرمى هاى سالم، اشتغال تمام وقت به کارهاى متنوع تحصیلى، ورزشى و... فرد مورد نظر را فراموش کنند از دوستان غافل و منحرفى که به این آتش دامن مى زنند بپرهیزند و در عواقب این جریان بیندیشند.

آنها باید این خلائى که در گوشه قلبشان براى یک عشق پاک و مقدّسى موجود است براى همسر آینده خود حفظ کنند.

و از این عشق هاى هوس آلودى که گاهى در قیافه مقدّسى خودنمایى مى کنند به شدت اجتناب ورزند.

دوستان آنها هم در این هنگام وظیفه سنگینى به عهده دارند، وظیفه بیدار کردن آنها با روش هاى دوستانه و محبّت آمیز و عاطفى پیش از آن که حالت پذیرش اندرز از دست برود.

9 خطرات عشق11 عشق و رؤیا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma