سرّ خواب راست ودروغ ديدن وتعبير خواب

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
حلية المتقين
اقسام خواب ديدن
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «رؤيا وخواب ديدن بر سه قسم است: بشارت خدا براى مؤمن، ترسانيدن شيطان، خواب‌هاى پريشان».[1]
2. در روايت ديگرى فرمود: «خواب دروغ كه اثرش ظاهر نمى‌شود خوابى
است كه در اوّل شب ديده مى‌شود، همان زمانى كه وقت سلطه واستيلاى شيطان است وآن خواب، خيالاتى است كه شياطين نزد انسان جلوه مى‌دهند وريشه‌اى ندارد. امّا خواب راست خوابى است كه در يك‌سوم آخر شب، هنگام نزول ملائكه ديده مى‌شود. خوابى كه به هنگام سحر مى‌بيند خواب راست است وإن شاء الله تخلّف نمى‌كند، مگر آنكه در حال جنابت بوده يا بى‌وضو خوابيده باشد، يا آنچه از ذكر وياد خدا كه سزاوار است پيش از خواب بگويد، به جا نياورده باشد كه در اين صورت، خوابش يا تحقّق نمى‌يابد ويا با تأخير محقّق مى‌شود».[2]
خواب راست
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «خواب‌هاى مؤمن صحيح است، زيرا نفسش پاكيزه ويقينش درست است وچون روحش از بدن مفارقت كند با ملائكه ملاقات مى‌كند، پس خواب او به منزله وحى است».[3] (اين حديث
مربوط به مؤمنانى است كه در درجه والاى ايمان هستند).
2. در حديثى ديگر فرمود: «وحى پس از حضرت رسول صلى الله عليه و آله قطع شد، امّا خواب‌هاى بشارت‌دهنده وجود دارد».[4]
3. در روايتى ديگر فرمود: «خواب‌هاى راست، يك‌هفتادم پيغمبرى است».[5]
4. نيز در روايتى فرمود: «رأى مؤمن وخواب او در آخرالزّمان، دلالت يك جزء از هفتاد جزءِ پيغمبرى است».[6]
5. در روايتى صحيح از امام رضا عليه السلام مى‌خوانيم كه: «حضرت رسول صلى الله عليه و آله صبح
هنگام به اصحابش مى‌فرمود: آيا كسى خواب بشارت‌دهنده‌اى ديده است؟»[7]
6. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «در آخرالزّمان خواب مؤمن دروغ نمى‌شود وهر كه راستگوتر باشد خوابش درست‌تر است».[8]
7. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس مرا در خواب ببيند چنان است كه مرا در بيدارى ديده، زيرا شيطان نمى‌تواند به شكل وصورت من، بلكه به صورت شيعيان خالص درآيد. وبى‌شك خواب‌هاى راست يك جزء از هفتاد جزء پيامبرى است».[9]
8. در حديثى معتبر مى‌خوانيم كه امام باقر عليه السلام فرمود: «كسى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله در مورد تفسير اين آيه شريفه سؤال كرد: (لَهُمُ الْبُشْرَى فِى‌الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَفِى‌الاَْخِرَةِ)[10] ، حضرت فرمود: بشارت زندگانى دنيا، خواب‌هاى نيكو است كه
مؤمن در دنيا مى‌بيند وبه آن بشارت مى‌يابد وشاد مى‌شود».[11]
(بايد توجّه داشت كه خواب غير معصومين عليهم السلام به هر صورت كه باشد حجّت نيست؛ هر چند ممكن است در آن اشاره ودلالتى به طور اجمال بوده باشد).
سرّ خواب‌هاى خوب وخواب‌هاى پريشان
1. در روايتى معتبر آمده است كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند: چرا گاهى اوقات مؤمن خوابى مى‌بيند ولى اثرى از آن در بيدارى آشكار نمى‌شود؟ فرمود : «هرگاه مؤمن به خواب رود، روحش به سوى آسمان حركت مى‌كند. آنچه را روح او در ملكوت آسمان مى‌بيند حقّ است واثرش در محلّ تقدير وتدبير آن
ظاهر مى‌شود. وآنچه را در زمين وهوا مى‌بيند خواب پريشان است». راوى پرسيد: آيا روح مؤمن به‌طور كامل به آسمان مى‌رود وچيزى از آن در بدن نمى‌ماند؟ حضرت فرمود: «اگر چنين باشد كه مى‌ميرد، بلكه مثَل آن مثَل خورشيد است كه خودش در آسمان وروشنى وشعاع آن در زمين است؛ بنابراين، اصل روح در بدن است وپرتوى از آن به آسمان مى‌رود».[12]
2. از حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه مؤمن به خواب رود روح او را نزد عرش پروردگار مى‌برند. آنچه را در آنجا ببيند حقّ است وآنچه را به هنگام بازگشت در هوا ببيند خواب پريشان است».[13]
روايات به اين مضمون بسيار است.
3. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «شيطانى است كه هزع نام دارد كه هر شب از شرق تا غرب عالم را با بدن خود پر مى‌كند وبه خواب مردم مى‌آيد وبدين جهت مردم خواب پريشان مى‌بينند».[14]
4. دو مرد مسيحى نزد ابوبكر آمدند واز او سؤالاتى كردند كه نتوانست جواب بدهد.[15] حضرت على عليه السلام كه در آنجا حضور داشت، به پرسش‌هاى او
پاسخ داد. از جمله پرسش‌ها اين بود كه علّت خواب‌هاى راست ودروغ چيست؟ حضرت فرمود: «خداوند روح را خلق كرد وبراى آن سلطه‌اى قرار داد كه نفس است، هنگامى كه انسان به خواب مى‌رود روح خارج مى‌شود وسلطه‌اش در بدن مى‌ماند. روح به گروهى از ملائكه وجنّيان برخورد مى‌كند، خواب‌هاى راست از ملائكه وخواب‌هاى دروغ از جنّيان است».[16]
خواب خود را به كسى نگوييد
1. در حديثى‌از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «خواب مؤمن بر بالاى سرش در ميان زمين وآسمان پرواز مى‌كند تا خودش آن ر
براى خود تعبير كند، يا ديگرى اين كار را انجام دهد، سپس به همان شكلى
كه تعبير شده واقع مى‌شود؛ بنابراين، خواب خود را جز براى شخص عاقل
بازگو نكنيد».[17]
2. از امام باقر عليه السلام رواست شده است كه فرمود: «خواب را جز براى مؤمنى كه داراى حسادت وعداوت وطغيان نباشد، نبايد بازگو كرد».[18]
براى خوابتان تعبير خوب كنيد
در حديث آمده است: زمان حضرت رسول صلى الله عليه و آله زنى كه شوهرش در سفر بود خواب ديد ستون خانه‌اش شكسته است. خوابش را براى حضرت بيان كرد. حضرت فرمود: «شوهرت به سلامت از سفر بازمى‌گردد». همان‌طور شد. بار ديگر شوهرش به سفر رفت وآن زن همان خواب را ديد وبراى پيامبر بازگو كرد وحضرت همان‌گونه تعبير كرد وشوهرش به سلامت بازگشت. براى بار سوم شوهرش به سفر رفت وهمان خواب را ديد وآن را براى مردى شوم نقل كرد، او گفت: شوهرت مى‌ميرد وشوهرش مُرد. وقتى خبر به حضرت رسول صلى الله عليه و آله رسيد، فرمود: «چرا براى خواب آن زن، تعبير خوبى نكرد؟»[19]
تعبير خواب حضرت رسول صلی الله علیه و آله
در حديث آمده است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «در خواب ديدم ظرف
شيرى به دستم دادند، آن‌قدر خوردم كه شيرها از ميان ناخن‌هايم بيرون آمد». پرسيدند: چگونه تعبير كرديد؟ فرمود: «به علم ودانش».[20]
تعبير خواب امام صادق عليه السلام
1. در حديث است كه كسى خدمت امام صادق عليه السلام رسيد وعرض كرد: خواب ديدم آفتاب فقط بر سرم مى‌تابد نه بدنم. حضرت فرمود: «نور ساطع ودين كاملى نصيب تو مى‌شود. اگر آفتاب همه وجودت را فرا مى‌گرفت در دين حق غوطه‌ور مى‌شدى». آن شخص گفت: ديگران خواب مرا به پادشاهى تعبير مى‌كنند. حضرت فرمود: «كدام‌يك از پدرانت پادشاه بودند كه چنين خيالى براى تو پديد آمده است؟ وكدام پادشاهى بهتر از دين حق كه با آن اميد رفتن به بهشت را داشته باشى!».[21]
2. در حديثى مى‌خوانيم كه محمّد بن مسلم به امام صادق عليه السلام عرض كرد : خواب ديدم وارد خانه شدم وهمسرم گردوهاى فراوانى شكسته وبر سرم ريخت. حضرت فرمود: «ازدواج موقّت خواهى كرد وهمسرت خبردار مى‌شود ولباس‌هاى نو را بر بدنت پاره مى‌كند، چرا كه پوست گردو به منزله لباس است». محمّد بن مسلم مى‌گويد: چون صبح جمعه شد لباس‌هاى نو خود را كه در اعياد مى‌پوشيدم بر تن كردم وبر در خانه نشستم. زنى از آنجا مى‌گذشت، او را به خانه آوردم و(پس از توافق) متعه كردم. همسرم متوجّه شد وبه سراغ ما آمد. آن زن گريخت ومن در خانه ماندم، لباس‌هاى نو را بر بدنم پاره پاره كرد».[22]
3. در حديث آمده است كه كسى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: خوابى ديدم كه
از آن بسيار مى‌ترسم. دامادى داشتم كه از دنيا رفته، خواب ديدم دست در گردن من انداخته، مى‌ترسم بميرم. حضرت فرمود: «هر صبح وشام در انتظار مرگ باش واز آن گريزان مباش، ولى معانقه (وروبوسى) با مردگان نشانه طول عمر است. دامادت چه نام داشت؟» گفت: حسين. حضرت فرمود: «زيارت امام حسين عليه السلام نصيب تو خواهد شد، زيرا هر كس با همنام آن حضرت در خواب معانقه كند، توفيق زيارت آن حضرت نصيبش مى‌شود».[23]
4. در حديثى صحيح مى‌خوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس در خواب ببيند كه در حرم است، اگر ترسان باشد آرام ودر امان گردد».[24]
5. در حديث است كه كسى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: خواب ديدم چوب نيزه در دست دارم. حضرت فرمود: «آيا آهنى بر سر آن بود؟» عرض كرد: نه. فرمود: «اگر آهن مى‌داشت، خداوند به تو پسرى مى‌داد ولى چون آهن نداشت، خداوند به تو دخترى خواهد داد». سپس اندكى صبر كرد وفرمود: «آن نيزه چند بند داشت؟» عرض كرد: دوازده بند. فرمود: «خداوند دوازده دختر به تو خواهد داد». محمّد بن يحيى مى‌گويد من اين حديث را براى شخصى نقل كردم، او گفت: من فرزند يكى از آن دختران هستم ويازده خاله دارم.[25]
6. در روايتى آمده است كه كسى خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد: خواب ديدم از شهر كوفه بيرون رفته، در مكانى معروف كسى را سوار بر اسب چوبى ديدم كه شمشيرى در دست داشت وآن را حركت مى‌داد؛ او را كه مى‌ديدم مى‌ترسيدم. حضرت فرمود: «تعبير آن اين است كه مى‌خواهى با فريب ونيرنگ روزى شخصى را قطع كنى. از خدا بترس ومرگ را به خاطر داشته باش واين كار
را نكن». سؤال‌كننده گفت: گواهى مى‌دهم كه خداوند دانش عظيم وفراوانى به تو داده وتو علم را از معدن وجايگاه آن گرفته‌اى. آرى، همسايه‌اى دارم كه مى‌خواست مزرعه‌اش را به من بفروشد. چون ديدم مشترى ديگرى ندارد به فكر افتادم كه به قيمت بسيار ارزانى از او بخرم.[26]
تعبير خواب امام رضا عليه السلام
1. در روايتى معتبر وصحيح مى‌خوانيم كه امام رضا عليه السلام فرمود: «بسيارى از اوقات خوابى مى‌بينم وآن را براى خود تعبير مى‌كنم وخواب به همان صورتى كه تعبير كرده‌ام واقع مى‌شود».[27]
2. نيز در روايتى صحيح مى‌خوانيم كه امام رضا عليه السلام فرمود: «ديشب خادم على بن يقطين را در خواب ديدم كه در ميان دو چشمش سفيدى بود، چنين تعبير كردم كه به دين حق درخواهد آمد».[28]
3. در حديث است كه ياسر خادم به امام رضا عليه السلام عرض كرد: خواب ديدم هفده شيشه در ميان قفسه‌اى بود، ناگاه آن قفسه افتاد وشيشه‌ها شكست (تعبير آن چيست؟) حضرت فرمود: «اگر خواب تو راست باشد بايد يكى از اهل‌بيت وخويشان من هفده روز پادشاه شود، سپس بميرد». راوى گويد: محمّد بن ابراهيم در كوفه به همراه ابوالسرايا قيام كرد وپس از هفده روز مرد.[29]
تحقيقى در مورد حقيقت خواب ورؤيا
هنگامى كه خداوند متعال روح مؤمن را از عالَم قدس خلق كرد واو را با
ارواح انبيا واوصيا ارتباط داد ودر عالَم ارواح با آنها محشور بود (چنانچه در روايات فراوانى آمده است كه ارواح در عالم ارواح، لشكر به هم پيوسته‌اى در گروه‌ها وفوج‌هاى مختلف بودند).[30] پس ارواحى كه در آن عالم با يكديگر آشنا
بودند در اين جهان هم آشنا مى‌شوند وآنها كه در آن عالم از يكديگر بيگانه وجدا بودند در اين عالم نيز يكديگر را نمى‌شناسند واز هم دورى مى‌كنند واز آنجا كه با توجّه به مصالح غير قابل شمارش، آن ارواح مقدّسه را در زندان‌هاى بدن‌هاى مادّى ظلمانى قرار دادند وبه انواع تعلّقات جسمانى وشهوات نفسانى وخيالات شيطانى مبتلا ساختند، به اين سبب روح انسان (كه از عالم قدس آمده) بُعد وغفلتى نسبت به عالم قدس پيدا كرده است؛ البتّه همه انسان‌ها در اين جهت مساوى نيستند بلكه اختلاف بسيار است :
1. گروهى كه مقرّبان درگاه الهى‌اند ارواحشان به ملأ اعلى درآويخته وبا آن آميخته شده ولذا اين تعلّقات جسمانى آنها را از آن عالم دور نكرده وبيگانه نساخته، بلكه با بدن خاكى با مردم محشورند وارواحشان پيوسته با قدسيان ملأ اعلى مشغول مكالمه وگفت‌وگو هستند وروح‌القدس با آنان مشغول راز ونياز است وافاضات ربّانى همواره بر ارواحشان فيض مى‌رسانَد.
2. گروه ديگر كه از اشقيا هستند وبه‌طور كلّى عالم قدس را فراموش كرده‌اند وبه غير از اين دنياى فانى ولذّات پست آن چيزى به خاطر نمى‌آورند وحتّى برخى از آنها بر اثر كثرت شقاوت وگمراهى، جهان آخرت را باور ندارند وپيامبران را در مسأله معاد تكذيب مى‌كنند، مُهر بر ديده وگوش ودل آنها زده وراه‌هاى خير وسعادت را بر آنان بسته‌اند.
3. گروه سوم كسانى‌اند كه على‌رغم گرفتار شدن در وابستگى‌هاى دنيوى ولذّات پست آن، دست از تحصيل كمالات برنداشته ونفس لوّامه خود را زنده
نگاه داشته‌اند. گاه گوش ودل به شيطان مى‌سپارند وگاه پاى نصيحت فرشتگان مى‌نشينند. زمانى با واعظان وراهنمايان بشر محشورند ودر برخى اوقات با شياطين انسى مشغول فسق وفجورند. گاه به رنگ گناه خود را آلوده مى‌سازند وگاه با آب تضرّع وتوبه خويش را تطهير مى‌نمايند وچون روح اين گروه از انسان‌ها به خاطر اشتغالات وتعلّقات وخطاها وسيّئات وگناهان فاصله بسيارى با قاضى الحاجات وانبيا وائمّه وفرشتگان آسمان پيدا كرده، لذا به هنگام خواب كه روح اجمالا از اشغال بدنى خلاص مى‌شود وراه خيال‌هاى فاسد كه از روزنه‌هاى مشاعر بدنى بر نفس داخل مى‌شود مسدود مى‌گردد، فى‌الجمله آشنايان قديم به يادش مى‌آيد وبا دوستان روحانى طرح رفت وآمد مى‌اندازد وبه آسمان صورت ومعنى عروج مى‌كند وبا روحانيان وقدسيان همزبان مى‌گردد.
امّا چون در اوّل شب پاره‌اى از تصاوير خيالات بيدارى در ذهنش حاضر است، هنوز در هواى تعلّقات خود پرواز مى‌كند وارتباطش با آن عالم ناقص است، لذا شياطين بر او مسلّط مى‌شوند وخيالات وعلايق باطل او را به صورت‌هاى گوناگون در نظرش مى‌آورند وهر چه از اوّل شب فاصله مى‌گيرد ونقش خيالات بيدارى بيشتر مى‌شود، پرواز به عالم بالا رساتر مى‌شود تا آنكه چون وقت سحر شود از بين آسمان وزمين وهوى‌ها وخواهش‌ها وزينت‌هاى رنگارنگ خارج شده وبه زير عرش الهى به همنشينى مقرّبان توفيق مى‌يابد.
استيلا وتسلّط شياطين ضعيف گشته ولطف ربانى، ملائكه آسمانى را براى تنبيه غافلان وبيدار كردن در خواب غفلت رفتگان ودور كردن لشكريان شياطين وجنّيان فرو مى‌فرستد. ولذا در آن وقت، خواب‌هاى رحمانى وافاضات سبحانى بر ارواح مؤمنان واصل مى‌شود وآنها را براى نماز وتضرّع وزارى وتوبه وپشيمانى آنچه در روز از روى غفلت انجام داده‌اند، بيدار مى‌كنند.
وبدين جهت نماز شب را در آن زمان مقرّر ساخته‌اند وآيه شريفه (إِنَّ نَاشِئَةَ الَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلاً)[31] در شأنش فرستاده‌اند كه حاصل مضمونش به اين
شرح است :
عبادتى كه در شب انجام مى‌شود موافقت دل با زبان در آن بيشتر وگفتار در آن درست‌تر است.
پس خوشا به حال سعادتمندى كه قدر آن وقت را بداند واندازه آن نعمت‌هاى بى‌اندازه را بشناسد وملائكه روحانى را بر دور كردن وساوس شيطانى يار وياور خود گرداند وروح مقدّس خود را از آلودگى تعلّقات پست پاك كند وبه ساحت قُرب پروردگار خود برساند ودر آن وقت مبارك كه هنگام راز ونياز مقرّبان است، با خداوند بى‌نياز خود را هماواز ايشان گرداند وقدرى قدر خود را بداند واندكى اصل خود را به ياد آورد وآن جوهر قدسى را به بهاى كم نفروشد وآن طاير عرشى را در قفس علايق محبوس نگرداند (وَفَّقَنَا اللهُ تَعَالى وَسَائِرَ الْمُؤْمِنِينَ لِسُلُوکِ مَسالِکَ الْمُقَرَّبِينَ وَلِتَنْبِيهِ نَوْمِ الْغافِلِينَ).[32]
وبدان كه چون اين پرده‌هاى رنگارنگ تعلّقات جسمانى وشيشه‌هاى الوان وزينت‌هاى دنيوى به هنگام خواب در پيش ديده دل آويخته است وبا وجود عروج به مراتب بالاى روحانى باز بصيرتش با اين خيالات آميخته است، لذا در خواب، اشياء به صورت‌هاى ديگر ديده مى‌شود وهر چيزى را به اعتبار مناسبات، شكل‌ها وصورت‌هايى است كه در كلام الهى وسخنان انبيا واوصيا براى عقل‌هاى ضعيف وبصيرت‌هاى آفت‌زده محبوسان سراى غرور، به آنها مثَل زده‌اند. يعنى با توجّه به اينكه آنها خود را از معقولات معزول ساخته ومدار
وملاكشان بر محسوسات است، لذا معقولات را در لباس محسوسات به آنها نشان مى‌دهند.
چنانچه فرموده‌اند: «دنيا مانند مارى است كه خطّ وخال نيكو دارد وكودك نادان، فريب آن را مى‌خورد در حالى كه در درونش زهر كشنده‌اى است».[33]
وهمان‌گونه كه علم را كه باعث حيات دل‌هاست[34] به آب كه باعث حيات
بدن‌هاست[35] تشبيه كرده وفرموده‌اند: «چنانچه سبزى زمين به آب است سرسبزى
دل‌ها به علم است» وهمان‌گونه كه علم را بار ديگر به نور آفتاب[36] وچراغ[37] تشبيه
كرده‌اند زيرا نور، تاريكى‌هاى ظاهر را برطرف مى‌كند وعلم، ظلمت‌هاى شبهات وشك وترديدها وحيرت‌هاى جهل وضلالت را زايل مى‌سازد.
آرى، كلام حق تعالى وانبيا واوصيا مملو از اين مثال‌هاست وسرّش همان است كه گذشت. ازاين‌رو، در عالم خواب نيز به دليل ضعف بصيرتشان هر چيزى به صورت وشكلى جلوه مى‌كند وبه همين علّت، خواب نياز به تعبير دارد وكار تعبيركننده آن است كه از آن شكل وصورت به حقيقت برسد. مثلا كسى كه در خواب مشاهده مى‌كند در ميان فضله افتاده، يا دستش به فضله آلوده شده، معبّر مى‌داند كه اين صورت وشكل دنياست كه در نزد مردم آگاه از فضله ومردار گنديده‌تر است ومى‌داند كه مالى به دست او مى‌آيد. يا اگر در خواب ببيند مارى متوجّه او شده، مالى به او رو مى‌كند.
يا اگر ديد كه در ميان آب است، علم ودانش نصيبش مى‌شود. واين (علم تعبير خواب) دانش عظيمى است ومخصوص پيامبران وجانشينان آنهاست
ومعجزه حضرت يوسف عليه السلام محسوب مى‌شد.
البتّه تحقيق اين موضوع نياز به بحث مبسوط وگسترده‌اى دارد كه اينجا جاى آن نيست وإن شاء الله در كتاب‌هاى ديگر كه در نظر دارم ـ اگر خداوند بخواهد ـ به‌طور كامل بيان خواهد شد.[38]
[1] . كافى، ج 8، ص 76، ح 61.
[2] . كافى، ج 8، ص 76، ح 62.
[3] . جامع الأخبار، ص 172.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . كافى، ج 8، ص 90، ح 58.
[7] . كافى، ج 8، ص 90، ح 59.
[8] . بحارالأنوار، ج 58، ص 172، ح 31.
[9] . جامع الأخبار، ص 172.
[10] . ترجمه: «در زندگى دنيا ودر آخرت، شاد (ومسرور)ند». سوره يونس، آيه 64.
[11] . البرهان في تفسير القرآن، ج 3، ص 38، ح 4926؛ تفسير نور الثّقلين، ج 2، ص 309، ح 95.
[12] . امالى صدوق، ص 145، ح 15.
[13] . همان، ص 146، ح 17.
[14] . همان، دنباله حديث 17 از امام باقر علیه السلام .
[15] . مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 357.
[16] . علّامه مجلسى؛ پس از نقل روايات بالا، در مورد روح ونحوه تعلّق آن به بدن وخواب‌هايى كه انسانمى‌بيند سخن گفته، كه در ادامه خواهد آمد.
[17] . كافى، ج 8، ص 277، ح 529.
[18] . همان، ح 530.
[19] . همان، ص 276، ح 528.
[20] . بحارالأنوار، ج 58، ص 175، ح 35.
[21] . كافى، ج 8، ص 243، ح 445.
[22] . همان، ح 447.
[23] . كافى، ج 8، ص 244.
[24] . قرب الإسناد، ص 84، ح 258.
[25] . الخرائج، ج 2، ص 638، ح 43.
[26] . كافى، ج 8، ص 244، ح 448.
[27] . همان، ص 276، ح 527.
[28] . بحارالأنوار، ج 58، ص 160، ح 8.
[29] . مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 352.
[30] . بحارالأنوار، ج 61، ص 135، ح 9 وص 139، ح 17 و19 وص 149، ح 27.
[31] . ترجمه: «به يقين نماز وعبادت شبانه، گامى استوارتر وگفتارى پايدارتر است». سوره مزمّل، آيه 6.
[32] . ترجمه: «خداوند ما وديگر مؤمنان را در پيمودن راه مقرّبان درگاهش وبيدار كردن غافلان از خواب غفلتموفّق بگرداند».
[33] . ميزان الحكمة، ج 3، باب 1253، ح 6005 .
[34] . امالى صدوق، ص 616.
[35] . نهج الفصاحة، ص 847.
[36] . مجمع البحرين، ج 2، ص 1260 .
[37] . اعلام الدّين في صفات المؤمنين، ص 82 .
[38] . علّامه در بحارالأنوار (ج 61 ص 151 ـ 234) بحثى را ذيل عنوان «حقيقة الرّؤيا وتعبيرها وفضل الرّؤياالصّادقة وعلّتها وعلّة الكاذبة» مطرح كرده كه 75 روايت در آن باب ذكر شده واز صفحه 195 ـ 334 به شرحوتفصيل مباحث مربوط به رؤيا پرداخته است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma