وظيفه محتضر
هنگامى كه محتضر آثار وعلائم مرگ را مشاهده كرد، خود او اوّل كسى است كه بايد به
احوال شخصىاش رسيدگى كند كه سفرى ابدى به سوى جهان آخرت در پيش دارد وتوشه مناسبى
متناسب با آن سفر برگيرد؛ بنابراين، نخستين كارى كه ضرورى ولازم است اقرار كردن به
گناه واعتراف به تقصير وكوتاهى در انجام دادن تكاليف وپشيمانى از گذشته وتوبه كامل
است. به درگاه عظمت پروردگار تضرّع وگريه وزارى كند تا خداوند از گناهان گذشتهاش
درگذرد ودر احوال وسختىهايى كه در پيش دارد او را به خود وديگران واگذار نكند.
در گام دوم به وصيّت كردن بپردازد وآنچه از حقوق خدا وخلق خدا بر ذمّه دارد ادا
كرده واين كار را به ديگران واگذار نكند كه پس از مرگ اختيار از كفَش مىرود وبا
حسرت در اموالش مىنگرد وشياطين جنّ واِنس، ورثه ووصىّ او را وسوسه كرده، تا به
وصاياى او عمل نكنند وميّت چارهاى (جز حسرت واندوه) نخواهد داشت وفرياد مىزند كه
مرا برگردانيد تا كارى شايسته ونيك در اموالم به جا آورم، ولى كسى به سخن او گوش
نمىدهد وحسرت وندامت وپشيمانى در آن روز فايدهاى نخواهد داشت. پس به مقدار يكسوم
از اموال خود را براى بستگان ونيازمندان وكارهاى خير وآنچه براى خود مناسب مىدانى
وصيّت كن وبيش از يكسوم اختيارى ندارى و وصيّت نافذ نيست.
در گام سوم از برادران مؤمن خود حلاليّت بطلب. اگر غيبت كسى را كردهاى، يا اهانتى
به او روا داشتهاى، يا آزارى به او رساندهاى، چنانچه دسترسى به وى دارى خواهش كن
كه تو را حلال كند واگر دسترسى ندارى از برادران دينىات خواهش كن كه از طرف تو
رضايت وى را جلب كنند.
در گام چهارم، امور فرزندان وهمسرت را پس از توكّل بر خداوند متعال به شخص امينى
بسپار وبراى فرزندان صغير خود قيّم تعيين كن.
در گام پنجم، كفن خود را مهيّا كن واز كسى بخواه كه شهادتين وعقايد حقّه واذكار
وادعيه وآيات مناسب را (در صورت امكان) با تربت امام حسين عليه السلام بر روى آن
بنويسد. البتّه اين در صورتى است كه قبلاً كفن خود را آماده نكرده باشى، وگرنه
سزاوار است مؤمن همواره كفنش آماده ودر دسترس وى باشد.
از امام صادق عليه
السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس كفنش آماده ونزد
او حاضر باشد، نام او
را جزءِ غافلان ننويسند»[
1] وگاه به كفنش نگاه كند كه
ثواب دارد.
در مرحله بعد، ديگر در فكر زن وفرزند ومال وثروت نباشد وتوجّه به پروردگار پيدا
كرده وبه ياد او باشد وانديشه كند كه اين امور فانى زودگذر فايدهاى برايش ندارد
وبه غير از لطف حق ورحمت پروردگار، چيزى در دنيا وآخرت به فرياد او نمىرسد. وبىشك
اگر توكّل بر خدا كند امور بازماندگانش به صورتى نيكو به انجام خواهد رسيد.
وبه اين نكته توجّه داشته باشد كه اگر خودش زنده مىماند بدون مشيّت واراده الهى
نمىتوانست سودى به آنها رسانده، يا زيانى را از آنها دور كند؛ خدايى كه آنها را
آفريده، از او به آنها مهربانتر است.
وسرانجام در آن حال در مقام رجا واميد باشد. به رحمت الهى بسيار اميدوار باشد وبه
شفاعت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وحضرات ائمّه معصومين عليهم السلام اميد بسيار
داشته باشد ومنتظر قدوم شريف آن بزرگواران باشد. وبداند كه همگى آن بزرگواران در آن
زمان حاضر شده وبه شيعيان خود بشارتها داده وسفارشهايى به ملكالموت در مورد آنها
خواهند كرد.
وصيّت كردن نيكو
1. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله
عليه و آله چنين آورده است: «هر كس در وقت مرگ وصيّت نيكو نكند، نشانه كمبود عقل
ومروّت اوست. گفتند: اى رسول خدا، چگونه وصيّت كند؟ فرمود: هنگامى كه وفات او نزديك
شود ومردم نزد او جمع شوند، بگويد: اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ،
عالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ، الرَّحْمـنُ الرَّحيمُ، اِنّي اَعْهَدُ اِلَيْکَ
أَنِّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَريکَ لَکَ وَاَنَّ
مُحَمَّدآ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ وَاَنَّ السّاعَةَ
آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَاَنَّکَ تَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَاَنَّ الْحِسابَ
حَقٌّ وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَما وَعَدَ اللهُ فيها مِنَ النَّعِيمِ
الْمَأْكَلِ والمَشْرَبِ وَالنِّكاحِ حَقٌّ وَأَنَّ النّارَ حَقٌّ وَأَنَّ
الإِيمانَ حَقٌّ وَأَنَّ الدّينَ كَما وَصَفْتَ وَأَنَّ الاِْسْلامَ كَما شَرَعْتَ
وَاَنَّ الْقَوْلَ كَما قُلْتَ وَاَنَّ الْقُرْآنَ كَما اَنْزَلْتَ وَاَنَّکَ
اَنْتَ اللهُ الْحَقُّ الْمُبينُ وَاِنِّى اَعهَدُ اِلَيْکَ فِى الدّارِ الدُّنْيا
أَنِّى رَضيتُ بِکَ رَبّآ وَبِالاِْسْلامِ دِينآ وَبمُحمَّدٍ صلى الله عليه و آله
نَبِيَّآ وَبِعَلِىٍّ اِمامآ وَبِالْقُرْآنِ كِتابآ وَأنَّ أهْلَ بَيْتِ نَبِيِّکَ:
أَئِمَّتي. اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتي عِنْدَ شِدَّتي وَرَجائي عِنْدَ كُرْبَتى
وَعُدَّتي عِنْدَ الاُْمُورِ الَّتي تَنْزِلُ بي وَاَنْتَ وَلِيِّى فِى نِعْمَتي
وَاِلهى وَاِلـهُ آبائي، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا تَكِلْني اِلى نَفْسي
طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَدآ وَآنِسْ في قَبْري وَحْشَتي وَاجْعَلْ لي عِنْدَکَ عَهْدآ
يَوْمَ اَلْقاکَ مَنْشورآ.[
2] سپس حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: اين
عهد وپيمان ميّت است از روزى كه مىخواهد وصيّت كند ووصيّت بر هر مسلمانى لازم
وواجب است».
حضرت صادق عليه السلام بعد از نقل اين حديث فرمود: «تصديق اين سخن در سوره مريم
آمده است، آنجا كه فرمايد: (لاَ يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ
عِنْدَ الرَّحْمَـنِ عَهْدًا)[
3] آنان هرگز مالك شفاعت نيستند، مگر كسى كه نزد
خداوند
رحمان، عهد وپيمانى دارد».[
4]
2. در حديث است كه: «حضرت رسول صلى الله عليه و آله به حضرت اميرالمؤمنين عليه
السلام فرمود: اين وصيّت را فراگير وبه اهلبيت وشيعيانت نيز تعليم بده، همانگونه
كه جبرئيل به من تعليم داد. اگر قبلاً صحيفه خود را تنظيم نكرده است، جمعى از
مؤمنين را حاضر كند وبر اعتقادات خود گواه گيرد وسپس بگويد: بِسْمِ اللهِ
الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ
لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَاَنَّ النّارَ حَقٌّ وَاَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ
لا
رَيْبَ فيها وَاَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ، سپس بر پارچه يا كاغذ
چنين بنويسد : بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ، شَهِدَ الشُّهُودُ
الْمُسَمُّونَ في هـذَا الْكِتابَ، اَنَّ اَخاهُمْ فِى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ فُلانَ
بْنَ فُلانٍ (وبه جاى فلان بن فلان نام خود وپدرش را بنويسد) أَشْهَدَهُمْ
وَاِسْتَوْدَعَهُمْ وَاَقَرَّ عِنْدَهُمْ اَنَّهُ يَشْهَدُ أنْ لا اِلـهَ اِلاَّ
اللهُ وَحْدَهُ لا شَريکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدآ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَأَنَّهُ مُقِرٌّ بِجَميعِ الاَْنْبياءِ وَالرُّسُلِ
عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَاَنَّ عَلِيّآ وَلِىُّ اللهِ وَاِمامُهُ وَاَنَّ
الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ (هُمُ) الاَْئِمَّةُ وَاَنَّ
اَوَّلَهُمُ
الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَعَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدُ بْنُ عَلِىّ
وَجَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَمُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَعلِىُّ بْنُ مُوسى وَمُحَمَّدُ
بْنُ عَلِىٍّ وَعَلِىُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ وَالْقائِمُ
الْحُجَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ والنّارَ حَقٌّ
وَالسّاعَةَ آتِيَةٌ لا ريْبَ فيها وَاَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ
وَاَنَّ مُحَمَّدآ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ رَسُولُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ
وَاَنَّ عَلِيّآ وَلِىُّ اللهِ وَالْخَليفَةُ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى
اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَاِسْتَخْلَفَهُ فى أُمَّتِهِ مُوَدِّيآ لاَِمْرِ رَبِّهِ
تَبارَکَ وَتَعالى وَاَنَّ فاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ
وَآلِهِ وَابْنَيْها الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ اَبْناءُ رَسُولِ الله صَلَّى اللهُ
عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسِبْطاهُ وَاِمامَا الْهُدى وَقائِدَ الرَّحْمَةِ وَاَنَّ
عَلِيّآ وَمُحَمَّدآ وَجَعْفَرآ وَمُوسى وَعَلِيّآ وَمُحَمَّدآ وَعَلِيّآ وَحَسَنآ
وَالْحُجَّةَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَئِمَّةٌ وَقادَةٌ وَدُعاةٌ اِلَى اللهِ عَزَّ
وَجَلَّ وَحُجَّةٌ عَلى عِبادِهِ[
5] ، سپس به گواهان وشهودى كه نامشان در آن
صحيفه نوشته خواهد
شد بگويد: اَثْبِتُوا اِلَىَّ هـذِهِ الشَّهادَةِ عِنْدَكُمْ حَتّى تَلْقُوني بِها
عِنْدَ الْحَوْضِ[
6] ، سپس
گواهان به او بگويند: اى فلانى فرزند فلانى،
نَسْتَوْدِعُکَ اللهَ وَالشَّهادَةَ وَالاِْقْرارَ وَالاِْخاءَ وَمَوْعُودَهُ
عِنْدَ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه و آله وَنَقْرَأُ عَلَيْکَ السَّلامَ
وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُه[
7] ،
سپس صحيفه را به مُهر آن شخص ومهر گواهان مهر كنند وآن را ببندند وپس از مرگ در
جانب راست ميّت همراه جريده بگذارند».[
8]
دعاى محتضر در حال احتضار
1. در حديث است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله بر بالين شخصى از انصار كه در حال
جان دادن بود حاضر شد واز او پرسيد: «در چه حالى هستى؟» عرض كرد : اميد به رحمت خدا
دارم واز گناهان خود مىترسم. حضرت فرمود: «اين دو حالت در حال احتضار در دل كسى به
وجود نمىآيد، مگر آنكه خداوند اميدش را عملى مىكند واو را از آنچه مىترسد در
امان مىدارد».[
9]
2. در حديثى مىخوانيم كه: «حضرت رسول صلى الله عليه و آله به ديدار كسى كه در حال
احتضار بود رفت وبه او فرمود بگو: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثيرَ مِنْ
مَعْصِيَتِکَ وَاقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ مِنْ طاعَتِکَ».[
10]
وظيفه
اطرافيان محتضر
(مقدّمه:) بستگان ومؤمنان نبايد محتضر را در حال احتضار تنها بگذارند وبايد نزد او
قرآن ودعا بخوانند. واعتقاد به يكتايى خدا ورسالت پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله
وامامت امامان معصوم : وساير اعتقادات حق، از قبيل بهشت
وجهنّم وصفات پروردگار
را مكرّر براى او بگويند تا تكرار كند. واگر قادر بر تكرار كردن نباشد، برايش
بخوانند. دعاى عديله[
11] را نيز بر او بخوانند واگر عربى
نمىفهمد ترجمهاش را برايش بخوانند. وپايش را به سمت قبله دراز كنند. ودر آن هنگام
شخص حائض وجنب در نزد او حاضر نشود كه فرشتگان از آنها فرار مىكنند.وچنانچه كس
ديگرى نباشدمىتوانندازروى ناچارى نزدمحتضرباشند، ولى به هنگام جان دادن از آنجا
خارج شوند. به رواياتى در اين زمينه توجّه فرماييد :
محتضرى كه جان كندنش دشوار است
1. در روايات آمده است كه اگر جان كندن بر محتضر دشوار شد او را به جايى كه هميشه
نماز مىخوانده ببرند، يا او را روى سجّادهاى كه بر آن نماز مىگزارده بخوابانند
كه اگر اميد شفا باشد شفا پيدا مىكند، وگرنه به آسانى جان مىدهد.[
12]
2. در حديثى معتبر مىخوانيم كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله بر شخصى از فرزندان
عبدالمطّلب كه در حال احتضار بود وارد شد. فرمود: «پاهاى او را رو به قبله كنيد تا
ملائكه به او روى آورده ورحمت الهى متوجّه وى شود».[
13]
دست بر محتضر
نگذاريد، برايش قرآن بخوانيد
1. در حديث است كه يكى از فرزندان امام صادق عليه السلام در حال احتضار بود. جدّش
امام باقر عليه السلام در كنار خانه او نشسته بود وبه هر كس كه نزد او مىرفت
مىفرمود: «دست بر او نگذاريد كه او در اين حالت در نهايت ناتوانى است. وهر كس دست
بر او بگذارد گويى او را كشته است».[
14]
2. از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «مبادا دست بر بدن محتضر
بگذاريد واگر دست وپا مىزند مانعش نشويد، آنگونه كه جاهلان اين كار
را
مىكنند. و در نزد او قرآن بخوانيد وخدا را ياد كنيد وبر پيامبر وخاندانش درود
بفرستيد».[
15]
تلقين
تلقين لا إلـه إلّا الله
1. در حديثى معتبر مىخوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «به مردگان
خود
«لا إلـهَ إلّا الله» را تلقين كنيد كه هر كس آخرين سخنش «لا إلـهَ إلّا
الله» باشد، وارد بهشت مىشود».[
16]
2. در روايتى ديگر فرمود: «به آنها «لا إلـهَ إلّا الله» تلقين كنيد كه گناهان را
در هم مىشكند».[
17]
تلقين كلمات فرج
1. در حديثى صحيح مىخوانيم كه امام باقر عليه السلام فرمود: «هرگاه كسى را در وقت
جان كندن ديديد اين كلمات را به وى تلقين كنيد تا او بگويد: لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ
الْحَليمُ الْكَريمُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ، سُبْحانَ اللهِ
رَبِّ السَّماواتِ السَّبْعِ
وَرَبِّ الاَْرَضينَ السَّبْعِ وَما فِيهِنَّ
وَما بَيْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَالْحَمْدُ للهِِ
رَبِّ
الْعالَمينَ».[
18]
2. در حديثى ديگر مىخوانيم: «هر يك از اعضاى خانواده حضرت على عليه السلام در حال
احتضار قرار مىگرفت، حضرت كلمات فرج را به او تلقين مىكرد تا بخواند. وهنگامى كه
آن را مىخواند مىفرمود: (به ملاقات خدا) برو كه ديگر باكى بر تو نيست».[
19]
3. در حديث است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله بر بالين شخصى از بنىهاشم كه در
حال جان كندن بودحاضرشدوبه او سفارش كرد كلمات فرج را بخواند. هنگامى كه وى آن را
خواند فرمود: «الحمد لله كه خدا او را از آتش جهنّم نجات داد».[
20]
تلقين
شهادتين واقرار به ائمّه :
1. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كسى در آستانه مرگ
قرار مىگيرد ابليس به جمعى از شياطين مأموريّت مىدهد كه او را گرفتار شك وترديد
كنند، تا به هنگام جان دادن بىايمان از دنيا برود. اگر كسى مؤمن كامل باشد
نمىتوان او را به شك انداخت، بدين سبب به آنها كه در حال احتضارند كلمات فرج
وشهادتين واقرار به يكيك ائمّه : را تلقين كنيد، تا از سخن گفتن باز
نايستند».[
21]
2. در روايتى ديگر فرمود: «اگر بتپرست به هنگام مردن، به امامت حضرات ائمّه : (از
صميم قلب) اقرار كند ومعتقد به مذهب تشيّع شود، آتش جهنّم به هيچ عضوى از اعضاى او
آسيب نمىرساند».[
22]
تلقين دعاى خاص
1. از امام صادق روايت شده است كه فرمود: «مرگ شخصى نزديك شد. حضرت رسول صلى الله
عليه و آله با گروهى از اصحاب بر بالينش حاضر شدند. آن شخص بىهوش بود. حضرت به
ملكالموت فرمود: دست از او بردار، تا از وى سؤالى كنم. آن شخص به هوش آمد. حضرت
پرسيد: چه مىبينى؟ گفت: سفيدى بسيار وسياهى فراوانى مىبينم. فرمود: كدام به تو
نزديكتر است؟ گفت: سياهى. فرمود بگو: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثِيرَ مِنْ
مَعاصِيکَ وَاقْبَلْ مِنِّى الْيَسِيرَ مِنْ طاعَتِکَ[
23] آن
شخص دوباره بىهوش شد. حضرت به فرشته مرگ فرمود: او را رها كن. دوباره به هوش آمد.
فرمود: چه مىبينى؟ عرض كرد: سفيدى وسياهى فراوانى مشاهده مىكنم. فرمود: كدام به
تو نزديكتر است؟ گفت: سفيدى. حضرت فرمود: او را آمرزيدند». امام صادقعليه السلام
فرمود: «بر بالين هر كس كه چنين حالتى داشت حاضر شديد سفارش كنيد كه اين دعا را
بخواند».[
24]
2. در حديث است كه جوانى در حال احتضار بود «لا إلـهَ إلّا اللهُ» را به او تلقين
كردند، زبانش بند آمده بود ونمىتوانست آن را بگويد. حضرت رسول صلى الله عليه و آله
نزد او حاضر شد واز زنى كه بر بالينش نشسته بود پرسيد: «اين جوان مادر دارد؟» پاسخ
داد: من مادر او هستم. فرمود: «از او راضى هستى؟» گفت: شش سال است كه با وى سخن
نگفتهام. حضرت فرمود: «از او راضى باش». گفت: راضى شدم. سپس حضرت به آن جوان
فرمود: «بگو لا إلـهَ إلّا الله» زبان جوان گشوده شد وآن را تكرار كرد. حضرت پرسيد:
«چه مىبينى؟» عرض كرد: مرد سياه بدبوى زشترويى را كه جامهاى چركين به تن دارد در
نزديكى خود مىبينم كه گلوى مرا گرفته است. حضرت فرمود: «بگو: يا مَنْ يَقْبَلُ
الْيَسِيرَ وَيَعْفُوا عَنِ الْكَثِيرَ اِقْبَلْ
مِنِّى الْيَسِيرَ وَاعْفُ
عَنِّى الْكَثِيرَ اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[
25] پس از آنكه جوان
اين
دعا را خواند، حضرت پرسيد: «اكنون چه مىبينى؟» گفت: مرد سفيدروى خوشبويى كه لباس
خوشى به تن كرده نزديك من است وآن مرد سياه بدبو مىرود. فرمود: «بار ديگر اين دعا
را بخوان». هنگامى كه دعا را خواند حضرت پرسيد: «چه مىبينى؟» گفت آن مرد سياه بدبو
را نمىبينم ومرد سفيد خوشبو نزديك من است. اين را گفت واز دنيا رفت.[
26]
پس از مرگ
هنگامى كه شخصى مىميرد مستحبّ است دهانش را ببندند وچشمانش را بر هم گذارند
ودستانش را در كنار پهلوهايش بگذارند وپارچهاى بر رويش بيندازند ونزدش قرآن
بخوانند وجنازهاش را زود بردارند.
آداب تشييع جنازه
خبردار كردن مؤمنان
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «سزاوار است به مؤمنان خبر دهند
تا در تشييع جنازه ميّت حاضر شوند وبر او نماز بخوانند وبرايش استغفار كنند، تا هم
ميّت ثواب ببرد وهم مؤمنان حاضر در آنجا».[
27]
ثواب حضور در تشييع جنازه
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه مؤمنى را داخل
قبر مىگذارند ندا مىكنند: نخستين هديهاى كه به تو داديم بهشت ونخستين هديهاى كه
به تشييعكنندگان جنازه تو داديم، آمرزش گناهان است».[
28]
2. در حديثى ديگر فرمود: «نخستين تحفهاى كه در قبر به مؤمن مىدهند، آمرزش تمام
كسانى است كه همراه جنازهاش بودهاند».[
29]
3. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس در تشييع
جنازهاى حاضر شود، در برابر هر قدمى كه برمىدارد صد هزار حسنه برايش مىنويسند
وصد هزار سيّئه از او محو مىكنند وصد هزار درجه به وى عطا مىشود. واگر بر
جنازهاش نماز بخواند، خداوند پس از مرگش به صد هزار فرشته مأموريّت مىدهد كه بر
جنازهاش نماز بخوانند وتا هنگام دفن برايش استغفار كنند. واگر تا هنگام دفن ميّت
بماند به همان صد هزار فرشته مأموريّت داده مىشود كه تا هنگامى كه در روز قيامت از
قبرش بيرون آيد براى او
استغفار كنند».[
30]
4. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس جنازهاى را تا دفن آن
همراهى كند، خداوند در قيامت هفتاد ملك را مأمور مىكند كه او را همراهى كنند واز
قبر تا زمان حساب برايش استغفار كنند».[
31]
5. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس يك طرف جنازه را بگيرد، بيستوپنج گناه كبيرهاش
آمرزيده مىشود. واگر چهار طرف جنازه را بگيرد، همه گناهانش بخشوده مىشود».[
32]
آداب شركت جستن در تشييع جنازه
بهتر است كه اوّل دست راست ميّت را كه جانب چپ جنازه است به دوش راست خود بردارد،
سپس پاى راست ميّت را به دوش راست بردارد، بعد پاى چپ ميّت را به دوش چپ بردارد
ودست چپ ميّت را به دوش چپ بردارد. واگر خواست اين كار را تكرار كند از جلوى جنازه
به سوى نقطه آغاز نرود، بلكه از پشت جنازه به آن سمت برود.[
33]
وبهتر است در قسمت پشت جنازه يا در دو سمت آن حركت كند وپيشاپيش آن حركت نكند. ظاهر
روايات اين است كه اگر جنازه مؤمن باشد پيشاپيش
آن حركت كردن خوب است، ولى در
تشييع جنازه مخالفان اين كار كراهت دارد، زيرا ملائكه عذاب از او استقبال
مىكنند.[
34] ونيز سواره تشييع كردن مكروه
است.[
35]
دعاى هنگام ديدن جنازه
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس جنازهاى ببيند
واين دعا را بخواند اَللهُ اَكْبَرُ، هـذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ
اللهُ وَرَسُولُهُ. اَللّهُمَّ زِدْنا ايمانآ وَتَسْليمآ. اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذي
تَعَزَّزَ بِالْقُدْرَةِ وَقَهَرَ الْعِبادَ بِالْمَوْتِ[
36] ، تمام فرشتگان
آسمان از روى ترحّم با صداى بلند برايش گريه مىكنند».[
37]
آداب غسل دادن ميّت
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس مؤمنى را غسل دهد
وهنگام غسل دادن جمله «رَبِّ عَفْوَکَ» را تكرار كند، خداوند او را
مىآمرزد».[
38]
2. در فقه الرضا عليه السلام آمده است: هنگامى كه دست بر شكم ميّت مىكشد بگويد:
اَللّهُمَّ اِنِّى سَلَكْتُ حُبَّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِمْ في
بَطْنِهِ، فَاسْلُکْ بِهِ سَبيلَ رَحْمَتِکَ.[
39]
3. در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام باقر عليه السلام فرمود: «هر كس مؤمنى را غسل
دهد وهنگامى كه او را از اين پهلو به آن پهلو مىكند اين دعا را بخواند، خداوند
گناهان يك سال او را مىآمرزد؛ البتّه به جز گناهان كبيره. وآن دعا اين است :
اَللّهُمَّ اِنَّ هـذا بَدَنُ عَبْدِکَ الْمُؤْمِنِ وَقَدْ اَخْرَجْتَ رُوحَهُ
مِنْهُ وَفَرَّقْتَ بَيْنَهُما،
فَعَفْوَکَ عَفْوَکَ».[
40]
4. در حديث است كه: «حضرت موسى عليه السلام از پروردگار پرسيد: ثواب كسى كه ميّتى
را غسل دهد چيست؟ وحى آمد كه همانند روزى كه از مادر متولّد شده، او را از گناهان
مىشويم».[
41]
5. از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس ميّتى را غسل دهد
وآنچه از عيبهاى ميّت بر وى آشكار شود براى كسى نقل نكند، گناهانش آمرزيده
مىشود».[
42]
كفن كردن ميّت
در حديثى معتبر مىخوانيم كه امام باقر عليه السلام فرمود: «هر كس مؤمنى را كفن
كند، گويى ضامن پوشش او تا روز قيامت شده است. وهر كس قبرى براى مؤمنى حفر كند،
گويى او را در خانه مناسبى تا روز قيامت جاى داده است».[
43]
نماز خواندن بر
ميّت
1. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس بر جنازه
ميّتى نماز بخواند، هفتاد هزار ملك بر او نماز بگذارند وگناهان گذشتهاش آمرزيده
شود. واگر جنازه را تا هنگام دفن همراهى كند، در برابر هر قدمى كه برمىدارد مقدارى
از ثواب به وى مىدهند كه هر مقدار مانند كوه اُحد است».[
44]
2. در حديثى ديگر فرمود: «هر مؤمنى كه بر جنازهاى نماز بخواند، بهشت بر او واجب
مىشود، مگر اينكه عاقّ پدر ومادر يا منافق باشد».[
45]
آثار شهادت دادن
براى ميّت
1. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «هنگامى كه مؤمنى
بميرد وچهل تن از مؤمنان بر جنازهاش حاضر شوند وبگويند: اَللّهُمَّ اِنّا لا
نَعْلَمُ مِنْهُ اِلّا خَيْرآ وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا[
46] خداوند
مىفرمايد: من شهادت شما را قبول كردم
وگناهانى را كه مىدانم وشما نمىدانيد آمرزيدم».[
47]
2. نيز در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «اوّل چيزى كه در
سرلوحه نامه عمل مؤمن پس از مرگش مىنويسند، چيزى است كه مردم در حقّ او مىگويند؛
اگر نيك بگويند نيك مىنويسند واگر بد بگويند بد مىنويسند».[
48]
آداب دفن
كردن ميّت
1. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه ميّت را به قبر رساندى
او را از جانب پايين پاى قبر وارد كن وچون در قبر گذارى آية الكرسى بخوان، سپس بگو:
بِسْمِ اللهِ وَفى سَبيلِ اللهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ. اَللّهُمَّ افْسَحْ
لَهُ فى قَبْرِهِ وَاَلْحِقْهُ بِنَبِيِّهِ. اَللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحْسِنآ فَزِدْ
في اِحْسانِهِ وَاِنْ كانَ مُسيئآ فَاغْفِرْ لَهُ وَارْحَمْهُ وَتَجاوَزْ
عَنْهُ[
49] وبرايش بسيار استغفار كنيد».[
50]
2. در حديث است كه امام
سجّاد عليه السلام هنگامى كه ميّت را وارد قبر مىكرد، اين دعا را مىخواند:
«اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَصاعِدْ عَمَلَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ
رِضْوانآ».[
51]
3. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه ميّت را در قبر
مىگذارند بايد نزديكترين مردم به ميّت بالاى سرش باشد ونام خدا را ببرد وبر محمّد
وآل محمّد صلوات بفرستد واز شرّ شيطان به خدا پناه ببرد وسورههاى حمد، ناس، فلق
وتوحيد وآية الكرسى را بخواند. واگر بتواند، صورتش را برهنه كند وبر خاك بگذارد ودر
آن حال، شهادتين واقرار به امامت ائمّه : وساير اعتقادات حق را به او تلقين
كند».[
52]
4. در حديثى ديگر فرمود: «هنگامى كه خاك بر قبر مىريزيد بگوييد: ايمانآ بِکَ
وَتَصْديقآ بِبَعْثِکَ، هـذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ[
53] تا به عدد هر
ذرّه آن خاك،
حسنهاى در نامه اعمالت نوشته شود. وهنگامى كه قبر پر شد ومردم بازگشتند،
نزديكترين مردم به ميّت بالاى سرش بنشيند وبا صداى بلند او را تلقين كند كه اين
تلقين باعث مىشود منكر ونكير (دو فرشته مأمور سؤال وجواب) از او سؤال نكنند.
ومستحبّ مؤكّد است كه پس از دفن در كنار قبر او را تسليت گويند وپيش از دفن هم
مستحبّ است».[
54]
تسلّى دادن صاحبان عزا
در روايتى معتبر مىخوانيم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «هر كس
اندوهگينى را تسليت گويد، در روز قيامت لباسى نو بر او بپوشانند وهمانند ثواب صاحب
عزا به وى داده مىشود، بىآنكه چيزى از ثواب وى كسر شود».[
55]
زيارت اهل
قبور
مردگان خبردار وشاد مىشوند
1. در حديثى معتبر آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «به زيارت اموات برويد
كه خبردار مىشوند واز رفتن شما شاد وخوشحال شده وبه شما اُنس مىگيرند. هنگامى كه
به نزديك قبرشان رفتيد بگوييد: اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ
وَصاعِدْ اِلَيْکَ اَرْواحَهُمْ وَلَقِّهِمْ مِنْکَ رِضْوانآ وَاَسْكِنْ اِلَيْهِمْ
مِنْ رَحْمَتِکَ ما تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَتُؤْنِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ،
اِنَّکَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ».[
56]
2. در روايتى معتبر مىخوانيم كه امام باقر عليه السلام نزد قبر يكى از شيعيان
ايستاد واين دعا را خواند: «اَللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَصِلْ وَحْدَتَهُ
وَآنِسْ وَحْشَتَهُ وَآمِنْ رَوْعَتَهُ وَاَسْكِنْ اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِکَ ما
يَسْتَغْنِي بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ وَاَلْحِقْهُ بِمَنْ كانَ
يَتَوَلّاهُ».[
57]
3. در روايات آمده است كه مستحبّ است به هنگام زيارت قبور هر يك از سورههاى حمد،
ناس، فلق، توحيد وآية الكرسى سه مرتبه وسوره قدر هفت مرتبه خوانده شود.[
58]
ثواب زيارت اهل قبور
1. در احاديث معتبر آمده است كه هر كس به زيارت قبر مؤمنى رود ورو به قبله دست بر
قبرش بگذارد وهفت مرتبه سوره (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ) را
بخواند، از ترس ووحشت عظيم روز قيامت در امان خواهد بود.[
59]
2. ودر روايتى ديگر آمده است كه خداوند او وصاحب قبر هر دو
را بيامرزد.[
60]
3. نيز در حديثى مىخوانيم كه هر كس بر سر قبر مؤمنى هفت مرتبه سوره قدر را بخواند،
خداوند متعال به فرشتهاى مأموريّت مىدهد كه در كنار قبر آن ميّت عبادت كند وثواب
عبادت او را براى آن ميّت بنويسند وهنگامى كه از قبر محشور شود، به هر صحنه
وحشتناكى از صحنههاى قيامت برسد خداوند متعال با آن ملك، صحنه وحشتناك را از او
دور مىكند تا وارد بهشت شود.[
61]
4. از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس بر قبرستانى
بگذرد ويازده مرتبه سوره (قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد) بخواند وثوابش را به مردگان آن
قبرستان هديه كند، به تعداد مردههاى آن گورستان اجر وثواب مىبرد».[
62]
(توجّه :) از آنجا كه اين كتاب مناسب ذكر احكام احتضار وغسل وكفن ونماز ودفن ميّت
نبود، بخش كمى از آداب آن را ذكر كرديم، تا از اين جهت خالى از فايده نباشد وتفصيل
آن در بحارالأنوار آمده است.[
63]
[1] . كافى، ج 3، ص 256، ح 23.
[2] . ترجمه: «بار خدايا، اى آفريننده آسمانها وزمين، اى داناى پنهان وآشكار، اى بخشنده مهربان، من با توعهد مىبندم وگواهى مىدهم كه جز تو معبودى نيست. يگانهاى وشريك ندارى ومحمّد صلی الله علیه و آله بنده ورسولتو است وقيامت مىآيد وشكّى در آن نيست وتو زنده مىكنى كسانى را كه در گورها خفتهاند وحسابوبهشت حقّ است وآنچه را كه خداوند از نعمت خوردنىها وآشاميدنىها وهمسران بهشتى در آن وعدهداده حقّ است ودوزخ حقّ است وايمان (به آنها) حقّ است ودين همچنان است كه تو بيان كردهاى واسلامهمچنان كه تو دستور دادهاى وسخن همان است كه تو گفتهاى وقرآن چنان است كه تو فرستادهاى وتوخداوند حقّ آشكارى ومن در دنيا با تو پيمان مىبندم كه راضىام تو پروردگار من باشى واسلام دين منومحمّد صلی الله علیه و آله پيامبر وعلى عليه السلام امام من وقرآن كتاب من وخاندان پيامبر تو امامان من باشند. بار خدايا، تودر هر سختى پشت وپناه من ودر هر گرفتارى اميد من ودر هر پيشامدى ذخيره منى وتو ولىّ نعمتومعبود من وپدران منى. بر محمّد وخاندانش درود فرست ومرا هرگز به خودم وانگذار، حتّى به مقدار يكچشم بر هم زدن ودر تنهايى قبرم انيس من باش ودر نزد خود براى روزى كه تو را در قيامت ملاقات كنمعهد وپيمانى برايم قرار ده».
[3] . سوره مريم، آيه 87.
[4] . مصباح المتهجّد، ص 30؛ مصباح كفعمى، ص 7.
[5] . ترجمه: «به نام خداوند بخشنده مهربان. شهادت مىدهم كه معبودى جز الله نيست. او يكتاست وشريكىندارد وشهادت مىدهم كه محمّد 9 بنده ورسول اوست واينكه بهشت وجهنّم حقّ است وقيامت بدونشك خواهد آمد (ومحقّق خواهد شد) وخداوند كسانى را كه در قبرها آرميدهاند زنده خواهد كرد. سپس برپارچه يا كاغذى چنين بنويسد: «به نام خداوند بخشنده مهربان. كسانى كه نامشان در اين نامه آمده استشهادت دادند كه برادر دينى آنها آقاى فلان فرزند فلان از آنها طلب شهادت كرده ودر نزد آنها اقرار كردهاست كه او گواهى مىدهد معبودى جز الله نيست. او يگانه است وشريك ندارد ومحمّد 9 بنده وفرستادهاوست وبه همه پيامبران ورسولان : اقرار مىكند. وعلى عليه السلام ولىّ خدا، امام او وامامان از فرزندانشامامان اويند. اوّل ايشان حسن وسپس حسين وعلى بن الحسين ومحمّد بن على وجعفر بن محمّد وموسىبن جعفر وعلى بن موسى ومحمّد بن على وعلى بن محمّد وحسن بن على وحضرت حجّت: مىباشندواينكه بهشت ودوزخ حقّ است وقيامت خواهد آمد ودر آن شكّى نيست وخداوند كسانى را كه در گورهاهستند برمىانگيزاند واينكه محمّد9 فرستاده اوست وحق را آورده است وعلى ولىّ خدا وخليفه پس ازرسول خدا 9 است، او را در امّت جانشين قرار داده تا امر وفرمان پروردگار را برساند وفاطمه3 دختررسول خدا 9 ودو فرزندش حسن وحسين فرزندان رسول خدايند ودو سبط او ودو امام هدايتوپيشواى رحمتاند واينكه (حضرات معصومين) على ومحمّد وجعفر وموسى وعلى ومحمّد وعلىوحسن وحضرت حجّت :، امامان ورهبران ودعوتكنندگان به سوى خداوند وحجّت بر بندگان اويند».
[6] . ترجمه: «اين شهادت واقرارى را كه نزد شما كردم به امانت نزدتان نگاه داريد، تا زمانى كه شما را كنارحوض كوثر ملاقات كنم».
[7] . ترجمه: «ما، تو وشهادت واقرارى را كه كردى ورابطه اخوّت وبرادرىمان را به خدا سپرديم ووعده ما (دركنار حوض كوثر) خدمت رسول خدا 9. بر تو سلام ودرود مىفرستيم ورحمت وبركات خدا بر تو باد».
[8] . مصباح المتهجّد، ص 16 و 17؛ بحارالأنوار، ج 82، ص 59، ح 1.
[9] . امالى مفيد، ص 138، ح 1.
[10] . ترجمه: «پروردگارا، گناهان بسيار من را بيامرز وطاعت اندك مرا بپذير». طبّ الأئمّه، ص 80.
[11] . اين دعا را مىتوانيد در مفاتيح الجنان مرحوم حاج شيخ عبّاس قمى، ص 161، قبل از دعاى جوشن كبير،مطالعه فرماييد.
[12] . طبّ الأئمّه، ص 79.
[13] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 79، ح 252؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 219.
[14] . تهذيب، ج 1، ص 305، ح 841.
[15] . فقه الرّضا 7، ص 165.
[16] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 78، ح 348؛ امالى صدوق، ص 540، ح 5.
[17] . ثواب الأعمال، ص 16، ح 3.
[18] . ترجمه: «هيچ معبودى جز خداوند داراى حلم و كرم نيست. هيچ معبودى جز خداوند بلندمرتبه وبزرگنيست. منزّه است خدايى كه پروردگار آسمانهاى هفتگانه وزمينهاى هفتگانه وآنچه در آنها وآنچه درميان آنهاست ومنزّه است پروردگار عرش بزرگ وحمد وستايش ويژه خدايى است كه پروردگار جهانياناست». كافى، ج 3، ص 122، ح 3؛ تهذيب، ج 1، ص 304، ح 839.
[19] . كافى، ج 3، ص 124، ح 7؛ تهذيب، ج 1، ص 305، ح 804.
[20] . كافى، ج 3، ص 124، ح 9؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 77، ح 346.
[21] . كافى، ج 3، ص 123، ح 6.
[22] . همان، ص 124، ح 8.
[23] . ترجمه: «بار خدايا، گناهان فراوانم را ببخشاى وطاعات اندكم را بپذير».
[24] . كافى، ج 3، ص 124، ح 10.
[25] . ترجمه: «اى خدايى كه (طاعت) اندك را مىپذيرى واز (گناه) بسيار درمىگذرى! طاعات اندك مرا بپذيرواز گناهان فراوان من درگذر كه تو آمرزنده ومهربانى».
[26] . امالى مفيد، ص 287، ح 6.
[27] . كافى، ج 3، ص 166، ح 1.
[28] . كافى، ج 3، ص 172، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 99 ذيل ح 460.
[29] . كافى، ج 3، ص 173، ح 3؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 99 ذيل ح 460.
[30] . بحارالأنوار، ج 78، ص 384، ح 44.
[31] . كافى، ج 3، ص 173، ح 2؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 99، ح 458.
[32] . كافى، ج 3، ص 174، ح 2؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 99، ح 462.
[33] . كافى، ج 3، ص 168، باب السّنة في حمل الجنازة.
[34] . همان، ص 169، ح 3.
[35] . همان، ص 170، ح 1 و2.
[36] . ترجمه: «خداوند بزرگتر از آن است كه توصيف شود. اين است آنچه را كه خدا ورسولش به ما وعده دادهاندوخدا ورسولش راست مىگويند. خدايا، بر ايمان وتسليم ما بيفزا. سپاس مخصوص خداوندى است كه قادروشكستناپذير است وبندگانش را با مرگ مقهور ساخت».
[37] . كافى، ج 3، ص 167، ح 3؛ تهذيب، ج 1، ص 479، ح 1471.
[38] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 85، ح 393؛ الاختصاص، ص 26.
[39] . ترجمه: «بار خدايا، تقاضا مىكنم محبّت محمّد وخاندان محمّد را كه درود تو بر آنان باد، در وجود او واردكنى، و او را در راه رحمت خويش داخل كن». فقه الرّضا 7، ص 166.
[40] . ترجمه: «بار خدايا، اين بدنِ بنده مؤمن تو است كه روحش را خارج كرده وبين جسم وروحش جدايىافكندهاى. خدايا، عفو وبخشايش تو را برايش طلب مىكنم». كافى، ج 3، ص 164، ح 1؛ كتاب من لا يحضرهالفقيه، ج 1، ص 85، ح 392.
[41] . كافى، ج 3، ص 164، ح 4؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 85، ح 390.
[42] . كافى، ج 3، ص 164، ح 2.
[43] . كافى، ج 3، ص 65، ح 1؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 92، ح 419.
[44] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 10؛ مكارم الأخلاق، ص 432.
[45] . امالى صدوق، ص 195.
[46] . ترجمه: «بار خدايا، ما جز خوبى چيزى از او سراغ نداريم وتو از حالات او آگاهترى».
[47] . كافى، ج 3، ص 254، ح 14؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 102، ح 472.
[48] . امالى صدوق، ج 1، ص 45.
[49] . ترجمه: «به نام خدا ودر راه خدا وبر آيين رسول خدا (آغاز مىكنم.) بار خدايا، قبر اورا وسيع گردان واورابه پيامبرش ملحق كن. بار خدايا، اگر نيكوكار است بر نيكوكاريش بيفزا واگر گناهكار است اورا بيامرز وبهاورحم كن واز وى درگذر».
[50] . كافى، ج 3، ص 194، ح 1؛ تهذيب، ج 1، ص 334، ح 915.
[51] . ترجمه: «بار خدايا، قبر را بر او گشاده گردان وعملش را بالا بر واز او خشنود باش». بحارالأنوار، ج 82،ص 41.
[52] . كافى، ج 3، ص 195، ح 4؛ تهذيب، ج 1، ص 336، ح 922.
[53] . ترجمه: «(اين كار را در حالى انجام مىدهم كه) ايمان به تو دارم ومعتقدم كه روزى همه مردگان را زندهمىكنى واين همان است كه خدا ورسولش به ما وعده دادهاند».
[54] . كافى، ج 3، ص 198، ح 2؛ تهذيب، ج 1، ص 338، ح 926.
[55] . كافى، ج 3، ص 227، ح 2 و4.
[56] . ترجمه: «بار خدايا، قبر آنان را گشاده گردان وروحشان را به درگاه خود بالا ببر ورضوان وخشنودى خود راشامل حالشان كن ورحمت خود را مونس آنان ساز، تا تنهاييشان را جبران كنى وترس آنها را به آرامشمبدّل سازى ؛ زيرا تو بر هر چيزى توانايى». كتاب منلايحضرهالفقيه، ج1، ص115، ح540.
[57] . ترجمه: «بار خدايا، بر غربتش رحم كن وتنهايىاش را از بين ببر ومونس وحشت او وامان از هراسش باشورحمت خود را همنشين او گردان تا از رحمت غير تو بىنياز شود واو را به مواليانش ملحق گردان». كاملالزيارات، ص 321، باب 105، ح 12.
[58] . كامل الزيارات، ص 322 ذيل حديث 12.
[59] . رجال كشّى، ص 564، ح 1066.
[60] . ثواب الأعمال، ص 236؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 115، ح 541.
[61] . شبيه اين روايت در كافى (ج 3، ص 229، ح 9) آمده است.
[62] . صحيفة الرّضا 7، ص 46، ح 27.
[63] . ر.ك: بحارالأنوار، ج 82.